اظهارنظر و موضعگیری مسئولان و مقامات جمهوریاسلامی درباره «بیحجابی» بار دیگر اوج گرفته و در بحبوحه تورم فزاینده و بحرانهای روزمره، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را بیش از پیش ملتهب کرده است. آیا موج تازه یک تاکتیک حساب شده برای مدیریت افکار عمومی است یا بیشتر نشانهای است از اختلاف داخلی در حاکمیت؟
چند ماه از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بیشتر نگذشته، دوباره زمزمههای مسولان و سران نظام در لزوم مبارزه با آنچه «بیحجابی و بیعفتی» مینامند بالاگرفته و بر عوامل التهاب در جامعه بهشدت بحرانزده ایران افزوده است.
مشخص نیست که این استراتژی جدید نظام برای منحرفکردن اذهان و افکار عمومی است یا واقعا نشاتگرفته از محاسبات و تجزیهوتحلیل دادههایی است که «هسته سخت قدرت» را متقاعد کرده، ریشه این بهقول آنها «ناهنجاری اجتماعی»، دسیسه قدرتهای خارجی و از محورهای اصلی «جنگ ترکیبی» علیه ایران و نظام جمهوریاسلامی است.
نگاهی گذرا اما دقیق به وقایع چند ماه اخیر نشان میدهد که همزمان با تشدید بحران اقتصادی، تورم فزاینده و کوچک و کوچکتر شدن سفره اغلب خانوادههای ایرانی، شاهد ترندشدن «تعمدی» موضوعات متفاوتی در فضای مجازی و رسانهای بودهایم. یک روز خبر اتهام تجاوز فلان هنرپیشه و سلبریتی بولد میشود و روز دیگر خبر یورش پلیس به جشن تولد هنرمندی دیگر؛ از معضل همیشگی آلودگی کلانشهرها بگیر تا خالیشدن سدها و خطر قطع و جیرهبندی آب؛ تا آزادیهای یواشکی که حالا دیگر آنقدرها هم یواشکی نیستند. پخش تصاویر مراسمهای شادی در فضای مختلط و بعضا همراه با سرو مشروبات الکلی تا وایرال شدن نوع پوشش زنان و بهویژه دختران جوان که نهتنها با معیارهای جمهوریاسلامی همخوانی ندارند که از فرهنگ غالب در منطقه خاورمیانه هم فاصله معناداری پیدا کردهاند؛ در حالی خبرساز و جنجالی شدهاند که کابوس جنگ دوباره با اسرائیل همچنان بشکل «معناداری» بر آسمان ایران سنگینی میکند و اوضاع اقتصادی با سرعتی باور نکردی به مسیر قهقرایی خود ادامه میدهد.
فضای ناشی از جنگ دوازده روزه با اسرائیل که حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین و از مقامات ذینفوذ حاکمیت آن را «نسیمی کوتاهمدت» توصیف کرد و حتی مواضع چندین و چندباره مسعود پزشکیان که همزمان رئیسشورای عالی امنیت ملی است و یا حتی چرایی عدم قانون ابلاغ حجاب از زبان محمدباقرقالیباف که مجلس شورای اسلامی را اداره میکند؛ موجب نشد که حلقه افراطیون و نزدیکان سرسخت علی خامنهای از «مواضع ایدئولوژیک» خود عقب بنشینند. حتی مواضع محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص در مورد «الزامی نبودن» حجاب اجباری، واکنش سخت دوستان دیروز وی را بهدنبال داشت.
درحالیکه بهگواه مردم کوچه و خیابان و دهها هزار تصویر و عکسی که در اینستاگرام بازنشر شده است؛ وضعیت فعلی را باید «غیرقابل برگشت» دانست و بر این ادعا که چشمان عامه به ناف دخترانی که کابوس شب علی مطهری شده بودند، عادت کرده- تاحدودی صحه گذاشت؛ حالا مشخص نیست با چه هدفی اصرار مضاعف بر اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی دوباره آغاز شده است؟ قانونی که توقف آن- بهاعتراف حسین شریعتمداری، نماینده رهبر در روزنامه کیهان- با تصمیم سران قوا صورت گرفته است.
بدونشک نقطه عطف این ماجرا مواضع اخیر رهبرجمهوری اسلامی است که این روزها سعی دارد بیشتر از چند ماه گذشته در انظار«عمومی» ظاهر شود. او که تا همین چندماه پیش بهناگاه و در یک تغییر موضع ۱۸۰ درجهای به مفاخر ایران باستان علاقمند شده بود و صداو سیمای تحت امرش- ولوبصورت «نیمبند»- ناشیانه دست به تبلیغ ملیگرایی میزد، حالا دوباره اولویت را به «ارزشهای دینی» داده و رسانهها را از ترویج آنچه «تفکر غلط سرمایهداری غرب» درباره زن است، برحذر داشته است.
محسنی اژهای که ریاست عدلیه او را برعهده دارد درباب مقابله قانونی با بیعفتی و نیمهبرهنگی در انظار عمومی سخنان شدید الحنی ایراد میکند و ترویج چنین ناهنجاری را از شگردهای دشمن در «جنگ ترکیبی» خود علیه ایران عنوان و خواستار جلوگیری از ادامه وضع موجود میشود.
رئیسقوه قضاییه تا آنجا پیش میرود که صاحبان واحدهای صنفی متخلف را صریحا تهدید به پلمپ از مدلی میکند که در کوتاه مدت رفع شدنی نیست. او تصریح میکند به دستگاههای اطلاعاتی دستور داده تا جریانهایی که مروج «بیحجابی سازمانیافته» هستند را شناسایی و معرفی کنند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
هدف سران جمهوریاسلامی از این حربه جدید چیست؟
آیا نشانهای است از اینکه دوباره جنگ نمیشود و خیال آنها از این بابت و این تهدید اگزیستانسیال راحت شده و حالا میتوانند به تسویه حسابهای داخلی بازگردند؟ به بیان دیگر آیا این تاکتیک محاسبه شده نظام است؟
یا اینکه نشانهای از ریزش درونی در طبقه حاکمیت است و بهانهای است برای رشد دوباره جنبشی مثل مهسا امینی؟ بسیجی عمومی و خودجوش که این بار به نتیجه ملموس متفاوتی منتهی شود؟
فایل صوتیای که برخی رسانهها ادعا میکنند دستمایه دستور اخیرا رهبر ایران به رئیس جمهور مبنی بر ضرورت الزام به حجاب بوده، نشان میدهد که فشار بر بدحجابی «برنامهریزی شده» و «هماهنگ» است و شائبه افشای «تعمدی» آن را تشدید میکند. همزمان، کارشناسان حقوق بشر و تحلیلگران میگویند دستگاه حکومتی به جای یک سرکوب تمامعیار که واکنش شدید نسل جوان را به همراه داشت، «تاکتیک» خود را تغییر داده است: فشار قضایی، بستن کسبوکارهای مرتبط با رفتارهای «ناهنجار و غیرقابل قبول» و افزایش نظارت بهگونهای که واکنش عمومی را کنترل کند. این شیوهها از منظر بسیاری از ناظران میتواند همزمان هزینه سیاسی اقدامات خشونتآمیز را کاهش دهد و به همان هدف بازدارندگی فرهنگی برسد.
سرانجام و با توجه به تغییر عرف اجتماعی و نوع پوشش جوانان که حالا مرزهایش بهوضوح از خیابانهای شمال تهران فراتر رفته است، آیا ماموران جمهوری اسلامی ولو با تغییر تاکتیک، پیروز میشوند یا باید آنرا ماموریتی از هم اینک شکست خورده تلقی کرد؟
آیا ترس و واهمه جنگی دیگر که به کابوس عامه مردم بدل شده و از همه مهمتر جیبهای خالیای که شادیهای طبقه متوسط را تا سطح یک دورهمی و محافل بزم کوچک پایین آورده؛ توانایی رویارویی مجدد با یک شوک اجتماعی دیگر را دارد یا همه نشانهای از بروز یک شوک بزرگتر و اتفاقی است که خیلیها همچنان باوری به محقق شدن آن ندارند.
جامعه ملتهب ایران که همواره سرنوشتش برایندی بوده از «محاسبات» قدرتهای خارجی و «منافع شخصی یا گروهی» سردمداران داخلی؛ بار دیگر در برابر پرسش بنیادین «عدم اطمینان به آینده» و «بیم از فردا» قرار گرفته است؛ آیا ملت ایران تحمل موج دیگری از سرکوب را خواهدداشت؟