این خانواده میگویند که گوشی بیشتر آدمها در صحنه تیراندازی را گرفتند و همه چیز را پاک و موبایلها را ریست فکتوری کردند. در نهایت ضارب به دست رضا مرادخانی دستبند زد اما با وساطت مامور لباس شخصی دستبند باز شد.
رضا مرادخانی، بوکسور ایرانی پس از گذشت حدود یک و نیم ماه از اتفاقی که در پارک پردیسان تهران برای او و خانوادهاش رخ داد در گفتوگو با یکی از روزنامههای ایران جزئیات ماجرای شلیک مامور گشت ارشاد به سمت خودش را فاش کرد. ماموری که به گفته آقای مرادخانی سن کمی داشته است.
روزنامه شرق در گزارشی به قلم نیلوفر حامدی، خبرنگار این رسانه گفت که ماریا عارفی و رضا مرادخانی به همراه دختر ۱۱ ماههشان در تاریخ هشت اردیبهشت در پارک پردیسان در حال تفریح و قدم زدن بودند که خانم عارفی با تذکر حجاب از سوی ماموران گشت ارشاد روبرو شد و این شروع ماجرایی بود که به تیراندازی ختم شد. ویدئوهای گرفته شده از سوی مردم پاک شد و به این خانواده توصیه شد ماجرا را رسانهای نکنند. اما زمانی که این خانواده دیدند به شکایت آنها به درستی رسیدگی نمیشود تصمیم گرفتند ماجرای آن روز را شرح دهند.
ماریا عارفی در گفتوگو با شرق میگوید که آن روز خانمی در یکی از خودروهای گشت ارشاد از او کد ملیاش را خواسته بود و وقتی با تعجب آنها از این سوال روبرو شد، مامور گشت گفته بود میخواهیم استعلام کنیم مشکل اخلاقی دارید یا نه؟
همین موضوع جرقه ماجرا را روشن کرد و باعث شد رضا مرادخانی از مامور دیگری بپرسد «همسر من چه مشکل اخلاقی دارد؟»
خانم عارفی تعداد ماموران را دو آقا و چهار خانم ذکر کرد و گفت که یکی از آقایون لباس شخصی داشت و دیگری لباس نظامی داشت.
وی گفت درگیری زمانی شدت گرفت که مامور با لباس نظامی جلو آمد و به همسرش گفت که به تو ربط ندارد و دستش را به سمت اسپری فلفل برد.
طبق گفته این خانواده با وجود بالا و پایین شدن گفتوگوها تنش ادامه پیدا کرد و مامور لباس نظامی به سمت آنها اسپری فلفل زد و در نهایت رضا مرادخانی با آن مرد گلاویز شد.
ماریا عارفی در پاسخ به این سوال که چه زمانی آن فرد دست به اسلحه برد گفت: «من نفهمیدم چه شد. فقط یک لحظه به خودم آمدم و صدای تیر شنیدم. مأمور مردی که وساطت میکرد خیلی آدم درستی بود. فریاد میزد: شلیک نه، شلیک نه، تیراندازی نکنید، هی داشت اسمش را میگفت که تیراندازی نکن، تیراندازی نکن. اما آن مأمور اصلا گوش نمیداد. تیر اول را هوایی زد. فکر کردم همین است و خواسته ما را بترساند؛ اما دومی و سومی را هم زد.»
فاصله بین مامور و آقای مرادخانی تنها دو متر بود. تیرها به سمت پا و شکم او شلیک شده بود و طبق گفته این خانواده مرتب تیراندازی ادامه داشت.
این خانواده میگویند که گوشی بیشتر آدمها در صحنه تیراندازی را گرفتند و همه چیز را پاک و موبایلها را ریست فکتوری کردند. در نهایت ضارب به دست رضا مرادخانی دستبند زد اما با وساطت مامور لباس شخصی دستبند باز شد.
آمبولانس این ورزشکار را به بیمارستان رسول اکرم برد و طبق گفته این خانواده در بیمارستان فردی که خود را نماینده دادستان معرفی کرد آمد و با آنها صحبت کرد.
در نهایت رضا مرادخانی در همان شب جراحی شد. او میگوید که به او گفتند چهار تیر خوردهای یکی از پشت، یکی از جلو و دوتا به پا زده شده است اما فردایش به او گفتند اصلا تیر در شکم نبوده است.
آنها میگویند که ابتدا پلیس امنیت اخلاقی سراغ آنها آمدند و دلجویی کردند اما بعدا با پیگیری قضایی آنها وکیلشان گفته بود که نیروی انتظامی این موارد را برای بازپرس نوشته و شما در معرض اتهام قرار دارید؛ هم به اتهام کشف حجاب و هم احتمالا تمرد نسبت به مأمور نیروی انتظامی و از طرفی احتمال دارد پرونده را با قرار عدم صلاحیت به دادگاه عمومی ارجاع بدهند.
این خانواده میگوید که طرف درگیر با آنها ادعاها خلاف واقع کرده است. خانم عارفی گفت: «مشخص شد آنها ادعاهایی خلاف واقع کردهاند؛ مثلا گفتند من اصلا روسری سرم نبوده یا با لباس آستین کوتاه و بدون حجاب بودهام. که خب ما شاهد داریم این حرفها واقعیت ندارد. من با همان لباس در ماشین اورژانس نشستم. تکنسینها هم من را دیدند. در بیمارستان هم که کسی برایم لباسی نیاورد. بعد گفتند رضا اسپری را از پلیس گرفته بود.»
وی افزود: «سه روز اول مدام زنگ میزدند و حالمان را میپرسیدند. سه روز با شمارههای مختلف تماس میگرفتند اما به محض اینکه حال رضا کمی بهتر شد و آبها از آسیاب افتاد، ما را فراموش کردند. این شد که تصمیم گرفتیم صدایمان را از طریق این رسانه داخلی به گوششان برسانیم بلکه از این طریق صدایمان را بشنوند.»
همزمان با انتشار این گفتوگوی تفصیلی در روزنامه شرق یک ویدئو نیز از همان روز در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که مردم هراسانی که در صحنه حضور دارند اعلام میکنند که تیراندازی صورت گرفته است.
هنوز مقامات ایران به این گزارش واکنشی نشان ندادهاند.