نگاهی به امنیت اجتماعی در عصر قرنطینه در گفتوگو با یک جامعهشناس

علوم انسانی در دوره معاصر به مردم آموخته که امنیت اجتماعی از مسیر به رسمیت شناختن فرد و توجه به نیازهای او به دست میآید. یعنی فرد آزاد و مختار است و وسعت بخشیدن به این دایره باعث ایجاد آرامش و رشد در جامعه خواهد شد.
اما این انگارهها با همهگیری جهانی بیماری کووید۱۹ با پرسشی جدی روبهرو شد. چرا که برای کنترل و مقابله با شیوع این بیماری، باید فردیت را تا حدودی کنار گذاشت و از توصیههای یکپارچه سازمان جهانی بهداشت و مقررات بهداشتی دولتها پیروی کرد. مهمترین این توصیهها در خانه ماندن یا همان قرنطینه خانگی است که این روزها با شیوع موج دوم ویروس کرونا در ایران از سر گرفته شده است.
دکتر سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه توجه به فردیت و آزادی فردی به عنوان یکی از اصول مدرنیته را بازگشت ناپذیر میداند و بر گذرا بودن شرایط حاصل از همهگیری جهانی بیماری کووید۱۹ تأکید دارد.
او به یورونیوز میگوید: «این وضعیت فقط میتواند برای مدتی کوتاه فردیت یا همان آزادی و اختیار فردی را در برخی زمینهها محدود کند اما نمیتواند این دستاورد مهم بشری را نفی کند یا زیر علامت سوال ببرد. البته این اضطرار همزمان هشداری است که بار دیگر نوع رابطه فرد با جامعه را مورد بازنگری قرار دهیم. چنان که تا پیش از این در برخی زمینهها فردگرایی به حد افراط رسیده بود، اما امروز و در پرتو این بیماری، نوع بشر ناگزیر است به صورت همآهنگ و مشترک برخی نکات را بطور جمعی رعایت کند، در برابر دیگران هم مسئولیت داشته باشد و برای پیشگیری از ابتلا به یک بیماری تلاش کند؛ هر چند که این اتفاق ناخوشآیند و از سر ناچاری و محدود کننده باشد.»
روزگاری کشورها برای بازتعریف و تقویت همبستگی اجتماعی به انبوهسازی در بخش مسکن روی آوردند، امروز نیز شرایط قرنطینه خانگی از مراودات اقوام و دوستان تا بسیاری از کسب و کارها را بیش از پیش به روی شبکه اینترنت منتقل کرده و شبکههای اجتماعی مجازی نظیر اینستاگرام، سطح ارتباطات افراد را در حد وسیعی گسترش داده؛ اما محققان معتقدند مانند همان تجربه انبوهسازی، انتقال ارتباطات به فضای مجازی هم نتیجه عکس داده و انسان تنهاتر شده و حتی آمار خودکشی در میان طبقه متوسط به بالا در جوامع هم سیر صعودی دارد.
پیوندی با توجه به تجربه غنی در امر آموزش از راه دور در دوران قرنطینه و تفاوتها و کمبودهای مهم آن در مقایسه با آموزش حضوری این نکته را مهم و قابل بررسی میداند.
او میگوید: «انسان امروزی باید دریابد که در برابر آن چه به دست میآورد، داشتههایی را نیز از دست میدهد. ضمن این که بسیاری از پیشرفتها و تحولات عرصه فناوری لزومأ از پیش تعیین شده نیست که بتوان پیامدهایش را برنامهریزی و کنترل و مدیریت کرد. در زمینه پیدایش شبکههای اجتماعی مجازی کسی نمیدانست و هنوز هم کم میدانیم که دقیقأ چه اتفاقی و در چه ابعادی در حال رخ دادن است، بلکه تنها میتوانیم نتایج حاصل از آن را تجزیه و تحلیل کنیم تا به دریافتهای علمی قابل اتکاء و برنامهریزی دست پیدا کنیم و حتی همین دریافتها نیز یکسان و یکپارچه نیست و بر پایه متغیرهای گوناگونی استوار شده. تقریبأ بسیاری از تحولات اجتماعی همین ویژگی را دارد، یعنی پروژههایی کامل و از پیش تعیین شده نیست. باید به تحولات جامعه بصورت پدیده های پیچیده نگریست که قابل تجزیه به عوامل ساده جدا از هم نیستند. در واقع هوشیاری اجتماعی انسان پس از پیدایش تحولات هم به میدان میآید تا جنبه های مثبت را تقویت و به مقابله با پیآمدهای مخرب آن برخیزد و راهکارهای جدیدی را بیابد .»
شبکههای اجتماعی عامل تنهایی انسان نیست
نقطه نظرات سعید پیوندی در این بحث موقعی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که توجه کنیم او از سالها پیش در موسسه آموزش عالی ایران آکادمیا تدریس مجازی را نیز تجربه میکند، اما با این حال انگشت اتهام به سوی اینترنت به عنوان عامل تنهایی انسان را نمیپذیرد و بر این باور است که مجموعهای گسترده از عوامل متعدد به تنهایی انسان معاصر دامن زده است: «بیانصافی است که پیشرفت فنآوری را عامل اصلی تنهایی انسان امروز بشماریم. در واقع انساان نیازهایی دارد که در بخشهایی دچار تناقض میشود. یعنی از سویی فردیت و آزادی های فردی حاصل از مدرنیته را میخواهد و به همین دلیل از دهه ۶۰ میلادی به این سو فردگرایی در جوامع انسانی رشد کرد. به طوری که حتی در ایران وقتی سرشماری جمعیت سال ۱۳۵۵ را با امروز مقایسه کنیم میبینیم امروز بیش از نیمی از ۲۵ میلیون خانوار ایرانی را خانواده ۱ یا ۲ نفره تشکیل میدهند، در حالی که اکثریت خانوار ایرانی در سال ۱۳۵۵ را خانوادههای ۵ نفره و بیشتر تشکیل میداد. همزمان با این شیوه زندگی فردی حس تنهایی نیز تقویت شده است. بنابراین انسان شاید از برخی ارتباطات جمعی فیزیکی خانوادگی به شکل گذشته گاه دور شود ولی اشکال جدید ارتباطات جای زندگی اجتماعی پیشین را می گیرند و یا در شرایط جدید بازسازی می شوند. انسان به این زندگی اجتماعی نیاز دارد و باید جنبههای مثبت همبستگی اجتماعی که در پی فردگرایی افراطی از دست رفته دوباره ترمیم شود.»
این تلنگر کووید-۱۹ و شکل گیری هوشیاری جدید که پیوندی از آن یاد میکند، به نظر او به روابط انسانی محدود نیست و حتی به نوع رابطه بشر با طبیعت و حیوانات هم شکل تازهای میبخشد: «بشری که تا دیروز خود را اشرف مخلوقات میدانست و به کمک فنآوری تصور میکرد به قدرت بی حد و حصر دست پیدا کرده و باید بر طبیعت سلطه پیدا کند، حالا با توجه به آسیب پذیری در برابر یک ویروس میکروسکپی باید دریابد که انسان هم بخشی از چرخه جانداران و طبیعت است که امنیتاش در گرو کمک به حفظ و نگهداری از بخشهای دیگر و تلاش برای سازگاری با آنها و حفظ تنوع زیست محیطی و توسعه پایدار تعریف میشود.»
همبستگی خونی بر پایه خانواده معنی و مفهوم گذشته را ندارد
در واقع توصیه این جامعهشناس ساکن پاریس به ضرورت تغییر سبک زندگی و رابطه با طبیعت در راستای ایمنی کره زمین، حفظ هوشمندانه و پیگیرانه محیط زیست و تعریف جدید توسعه و نگاه بلند مدت به آن است، چنان که مثلأ برای تردد به جای اتومبیل از دوچرخه استفاده کنیم. در این راستا او از جمله به پیدایش انواع جدیدی از همبستگی نیز به عنوان تحولی گریز ناپذیر مینگرد: «در دنیای امروز کم کم آنچه که تنهایی انسان مدرن نامیده می شد با اشکال جدیدی از همبستگی اجتماعی جایگزین میشود که به معنی همخونی خانواده پدرسالار که در گذشته وجود داشت نیست و لزومأ ریشه خانوادگی و محلی ندارد. در جامعه امروز همبستگی سنتی جایگاه خود را از دست داده، زیرا اساسأ نهاد خانواده به معنی سنتیاش بسیار ضعیف شده و بسیار متنوع شده است. انسانهای امروز میتوانند بر اساس احترام متقابل و انگیزههای یکسان و منافع مشترک در زندگی خصوصی و محیطهای عمومی با یکدیگر رابطه برقرار کنند؛ منتها برای شکل گیری این همبستگی جدید نیز باید بخشی از فردیت خود را کنار گذاشت و با دیگران متفاوت از خود ارتباط با تفاهم و درک متقابل برقرار کرد.»
او که قرنطینهی حاصل از ویروس کرونا را نه تهدید، که یک بیدارباش فرصتساز ارزیابی کرده، با رد امکان تعطیلی کسب و کار در درازمدت، حتی ادامه طولانیمدت محدود شدن فعالیتها به فضای مجازی را هم مفید و رضایتبخش نمیداند: «از ۳ ماه پیش که فرانسه در محدودیتهای قرنطینه است، فعالیت آموزشی دانشگاه حتی ۱ روز هم متوقف نشده و از طریق فضای مجازی کلاسهای درس را برگزار میکنیم و با دانشجویان در ارتباط مستمر قرار داریم، اما همین که نمیتوانیم مثل سابق جلسات حضوری برگزار کنیم و دور هم جمع شویم و ارتباط رودررو برقرار کنیم، نوعی کمبود و خلأ احساس میشود. همه در عمل متوجه شده اند که می توان از راه دور درس داد ولی این همان درس و رابطه آموزشی و انسانی رودررو نیست»
نوع مواجهه ما شرایط جدید کار را به تهدید یا دورانی تازه بدل میکند
سعید پیوندی در پاسخ به پرسش یورونیوز که با ادامه شرایط فعلی حتی اگر دولتها مخارج معیشت مردم را بپردازند، جای خالی فعالیت و چالش اجتماعی برای افراد یک تهدید یا نوید دورانی جدید است؟ میگوید: ««البته قبول دارم که خصوصأ در کشورهای توسعهیافته احتمالأ رابطه انسان با کار می تواند دچار تحول جدی شود، اما این به معنی بیکار شدن انسان نیست، بلکه نوع فعالیت و زمان و بازدهی آن بازتعریف خواهد شد. تقریبأ از قرن ۱۸ میلادی به این سو با هر تحولی در پیشرفت فنآوری و صنعت و مکانیزاسیون همواره این پرسش به عنوان دغدغه اساسی جامعه مطرح شده و پاسخ آن نیز به حدود و نوع مواجهه هر جامعه با تحولات پیش رو بستگی دارد. مثلأ وقتی اولین قطار در لندن به حرکت درآمد، تعدادی از اساتید دانشگاههای آکسفورد و کمبریج برای توقف فعالیت قطار پتیشن جمعآوری کردند! برای این که تصور میکردند جابهجایی مردم به وسیله قطار اخلاق اجتماعی را مورد تهدید قرار میدهد. بنابراین رابطه پرسش برانگیز و اضطراب آور جامعه با رشد فنآوری همواره وجود دارد. در برخورد با پیشرفت فنآوری باید به این نکته توجه کنیم که این رشد چه اموری در جوامع انسانی را تغییر خواهد داد و بعد این دریافت را از طریق دیالوگ با جامعه خود در میان بگذاریم و برای عامه مردم روشنگری کنیم. کسانی که پیامبر گونه از تحولات بزرگ در پیش سخن می گویند گاه یا فرضیه هایی را به میان می کشند و یا آرزوهای خود را جای واقعیت می گذارند. مسئله اصلی نوع بازاندیشی جامعه پیرامون مسائل اساسی خود از جمله رابطه با تولید، کار، ثروت، رفاه و محیط زیست است»
آموزش مجازی باید در کنار آموزش حضوری پی گرفته شود تا خودمختاری را در شخصیت فرد شکل دهد
پیوندی با اشاره این که آموزش آنلاین در دوران قرنطینه نشان داد که این روش کاستیها و معایبی دارد و حتی در فرانسه سبب ترک تحصیل گروهی از دبیرستانیها شد، بر لزوم حفظ تعادل تأکید میکند: «من موافقام که از همان دوره ابتدایی باید دروس مجازی در کنار دروس حضوری به دانشآموزان ارائه شود تا خودمختاری و خودآموزی در شخصیت افراد رشد کند و تقویت شود، اما هرگز جایگزین مناسبی برای آن نیست. در واقع حضور فیزیکی معلم صرفأ به منظور انتقال یک سری دادهها و مطالب و مفاهیم به دانشآموزان نیست، بلکه امر آموزش یک روند اجتماعی است که در جمع مدرسه بچهها بطور جمعی آنرا زندگی می کندد. آموزش در دوره اول زندگی یک تجربه جمعی کلیدی در شکل دادن به شخصیت و توانایی های نسل جوان است. آموزش حضوری یک سویه و بار عاطفی دارد و نقش مرکزی را در روندهای جامعه پذیری نسل جوان ایفا می کند. زندگی میان محیط جمعی در شکل گیری این فرآیند بسیار موثر است.»
تأمین امنیت اجتماعی و جلب مشارکت عمومی در ایران دشوار است
سازمان جهانی بهداشت بارها در مورد لزوم استفاده از ماسک و حفظ فاصله اجتماعی در اماکن عمومی هشدار داده و تأکید میکند که این موضوع فردی نیست و هر فرد با سهلانگاری در رعایت ایمنی بهداشتی میتواند جان دهها نفر را به خطر بیاندازد، با این حساب به نظر میآید بیماری کووید-۱۹ تعریف امنیت اجتماعی را نیز تغییر داده؛ دکتر پیوندی باور دارد امنیت هیچگاه مفهومی انتزاعی نبوده است: «منظور از امنیت، احساس امنیت است که همواره تابع متغیرهایی مثل میزان آگاهی جمعی، اعتماد عمومی و شرایط کشور است. ویروس کرونا به بشر آموخت که امنیت فقط به فرد محدود نیست و نوعی مسئولیت اجتماعی در قبال دیگران هم بر دوش انسان و امنیت شهروندان به یکدیگر وابسته است. ضمن این که در تعریف جدید احساس امنیت به نوع رابطه میان نهادهای عمومی مثل دولت و نظام بهداشتی با افکار عمومی شهروندان هم وابسته است. وجود آزادی بیان در یک جامعه سبب می شود نوعی دیالوگ انتقادی میان جامعه، رسانه ها و مردم بر قرار باشد. به عنوان مثال در ایران که آزادی بیان محدود است، نهاد قانون تابع نظر اکثریت مردم نیست و عملکرد حکومت و شیوه گفتار رسانه سراسری و نوع رفتار چندگانه مسئولان باعث بیاعتباریشان نزد مردم شده، تأمین احساس امنیت اجتماعی و جلب مشارکت مردم کار دشواری است. برای این که افکار عمومی در تجربههای گوناگون به حدی تحریف و ورارونهسازی واقعیت و عددسازی و جعل اخبار از حکومت دیده که دیگر گوشهایاش به حرف کسی بدهکار نیست و مسئولان هم از بیاعتمادی مردم نسبت به خود سرگشته شدهاند و قادر به اجرای سیاست خود نیستند و این ریشه بسیاری از بحرانهای امروز جامعه ایران است. ما در ایران با نوعی رابطه آسیب پذیرانه افکار عمومی و نهادهای حکومتی سروکار داریم که در جریان بحران ها خود را بصورت حادتر نشان می دهد.»
برای مقایسه و ارزیابی سیاستهای مختلف کشورها در مقابله با ویروس کرونا اطلاعات علمی کافی در اختیار نداریم
او که شیوع موج دوم ویروس کرونا و سردرگمی در مدیریت بیماری کووید-۱۹ در ایران را تابع همین شرایط میداند، ۲ شیوه قرنطینه کامل یا ایمنی همهگیری که در کشورهای دیگر اجرا شده را نیز قابل مقایسه و ارزیابی نمیداند: «اگر از نقطه نظر نتیجه نگاه کنیم؛ سوئد با سیاست ایمنی فلهای در هر ۱ میلیون نفر ۵۵۰ کشته داده، ایتالیا و اسپانیا هم با قرنطینه کامل در هر ۱ میلیون نفر همین میزان کشته داشته اند. بنابراین از روی آمار تلفات به تفاوت ملموسی برای مقایسه دست پیدا نمیکنیم. ضمن این که بر اساس اطلاعات موجود هنوز بخشهایی از این معادله مجهول است. یعنی نمیدانیم دقیقأ چه پارامترهای بیولوژیکی در شدت و ضعف ابتلا و مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا تعیین کننده است. مثلأ در کشور فرانسه که زیر نظر ۱ سامانه بهداشتی–درمانی واحد اداره میشود، در بعضی محلات و مناطق ابتلا و مرگ و میر بسیار زیاد و در بعضی محلات بسیار کم بوده و تنها تفاوت این محلات با یکدیگر در ترکیب جمعیتیشان است. البته در بعضی از کشورهای آسیای شرقی که پیش از این نیز تجربه ویروسهای مشابه را داشتهاند، اوضاع قدری متفاوت است. هنوز در مورد شیوه عملکرد این ویروس و راههای مقابله با آن دادههای دقیق علمی در اختیار نداریم. البته هرج و مرج مدیریتی که سبب شیوع دوباره بیماری در ایران شده قابل چشمپوشی و توجیه نیست. بیاعتمادی عمومی که گفتم، بعلاوه بیکفایتی مسئولان و شیوه نادرست اداره اماکن عمومی از جمله اماکن مذهبی؛ همه بار مسئولیت را بر دوش نحیف کادر درمانی کشور انداخته و این فاجعه را رقم زده است.»
مذهب، بشریت را نجات نمیدهد
سعید پیوندی پرسش پایانی یورونیوز که با اشاره به حمله مردم خشمگین به چند کلیسا در فرانسه و ایتالیا و شکستن صلیبهای مقدس، از تأثیر بیماری جهانشمول کووید-۱۹ بر نقش مذهب در میان مردم میپرسد را چنین پاسخ میگوید: «همواره و در همه مقاطع حساس تاریخی نقش مذهب به پرسش گرفته میشود. اپیکور در یونان باستان میگفت اگر خداوند دانای مطلق و توانای مطلق و خیرخواه مطلق است، چگونه اجازه میدهد که شر طبیعی مثل سیل و زلزله و شر اخلاقی مثل جنگ رخ بدهد و حتی کودکان بیگناه را بکشد. بسیاری از یهودیان نیز بعد از فاجعه هلوکاست، وجود خدا و خیرخواهی او را زیر علامت سوال بردند. در ایران امروز هم با وجود ممنوعیت نقد مذهبی، بیماری کووید-۱۹ باعث شد تعدادی از اندیشهمندان خارجنشین، اماکن مذهبی مدعی شفا و حل مشکلات را به بوته نقد بکشند که در برابر ویروس کرونا عاجزند و تنها علم پزشکی میتواند به کمک بیماران بشتابد و از معجزه و کرامات این بناها خبری نیست. جالب توجه که این نقد به سرعت توسط مردم داخل کشور بازگو و در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. در واقع جرقهای زده شده و حالا وظیفه رسانهها و صاحبان اندیشه است که بر پایه خرد و منطق با افکار عمومی ایرانیان بر سر نقش مذهب و رابطهاش با جامعه دیالوگ کنند تا تخم سخن پراکنده شود و در آینده به نقطهای برسیم که این بحثها به تغییرات بنیادین روبهجلو منجر شود.»