در ماههای آخر ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و هنگامی که رئیس جمهور سابق مورد انتقاد بسیاری از همفکران خود قرار گرفته بود، برخی تحلیلگران سیاسی از جمله صادق زیباکلام گفتند که «احمدینژاد به سادگی قدرت را واگذار نخواهد کرد.» از آنسو نیز نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی معتقد بودند باید با رئیس دولت دهم مدارا کرد تا دوره وی بدون حاشیه به پایان برسد، با این همه به نظر میرسید رئیس جمهور سابق ایران تصور اینکه دوره زمامداریاش به زودی به پایان برسد و از قدرت کنار گذاشته شود را نداشت، چه او، بهمن ماه سال ۱۳۹۱ در یک برنامه زنده تلویزیونی صراحتا خطاب به مجری برنامه گفت: «شما از کجا می دانيد امسال٬ سال آخر دولت است؟»
با شروع رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۹۲ و تلاش گسترده احمدینژاد برای نشاندن اسفندیار رحیم مشایی به جای خود ظن آن می رفت که رئیس دولت دهم در نظر داشته از مدل «پوتین – مدودف» برای ریاست جمهوری ایران استفاده کند؛ موضوعی که با رد صلاحیت رحیممشایی توسط شورای نگهبان به محاق رفت و محمود احمدینژاد نیز «دلگیرانه» ریاست جمهوری را ترک کرد. او نزدیک به سه سال در سکوتی خود خواسته فرو رفت و حتی به انتقادهای تند و تیز مخالفان و حملات گسترده دولت جدید علیه اقداماتش هم پاسخی نداد.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، مجددا سایه احمدینژاد هویدا و سفرهای پراکنده استانی – انتخاباتی وی هم آغاز شد. اما با تحرکات انتخاباتی رئیس جمهور سابق، خبری در رسانهها به نقل از مهدی فضائلی، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران منتشر شد که وی گفته بود رهبر ایران در دیداری محرمانه با احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین را از حضور در انتخابات آتی ریاست جمهوری «نهی صریح» کرده است. این سخن آقای فضائلی که در مهر ماه سال ۹۵ منتشر شد، مانع فعالیتهای انتخاباتی احمدینژاد نشد تا سرانجام آقای خامنهای ناگزیر شود «پشت بلندگو» مخالفت خود را با حضور او در انتخابات ۹۶ اعلام کند.
آیا احمدینژاد نظر رهبری را میپذیرفت و آرام کنار میرفت؟ سابقه احمدینژاد نشان میداد که وی در مواجهه با دستورات رهبر «ولایتپذیر» نبوده است و این بار هم او، علیرغم این نهی صریح، نظر او را به کناری نهاد و با انتخاب فردی پرحاشیه چون حمید بقایی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری، با عزمی جدیتر از گذشته وارد فعالیتهای انتخاباتی شد. او همچنان سفرهای استانی خود را ادامه داد و با لحنی تندتر و اقداماتی عجیبتر (همچون تولید ویدئوهای تصویری مشترک با مشایی و بقایی و لزوم فدا شدن برای ملت) برای شورای نگهبان خط و نشان کشید و هشدار داد که این بار نخواهد گذاشت: «اشتباهات ۱۳۹۲ یعنی حذف برخی انسانهای صالح از انتخابات تکرار شود. اشتباهاتی که عملا دایره انتخاب مردم را محدود ساخت.»
همچنین از ماه گذشته که محمود احمدینژاد به گفته خودش تصمیم گرفت سکوتش را بشکند و به انتقادات پاسخ دهد لحن وی هم رفته رفته تندتر شد. او در ابتدا با چند بیانیه و گزارش تصویری، به انتقادهای اقتصادی از عملکردش و خالی نبودن خزانه هنگام تحویل دولت پاسخ داد و روز ۲۰ اسفند ماه در یک سخنرانی، شدیدا به حسن روحانی حمله کرد و گفت: «سکوت بنده ادامه نخواهد داشت و به اتهاماتی که متوجه عملکرد دو دولت نهم و دهم شد پاسخهای کوبنده و پی در پی خواهم داد… مملکت را بکنند توی حلقوم آمریکا و ما نگاه کنیم؟! مردم را له کنند؟! ثروتهای ملت را بالا بکشند؟! شوخی نداریم در این مسائل… به فضل الهی، به وقتش سیلیهای پی در پی خواهد آمد. خیال میکنند ملت مرده است و کسی پیدا نمی شود جواب اینها را بدهد؟»
لحن احمدینژاد اگرچه در این سخنرانی بسیار تند بود، ولی از آنجا که مخاطب گفتههای او، مشخصا دولت حسن روحانی بود، حساسیتی برنمیانگیخت و حتی کمتر هم مورد استقبال رسانهها قرار میگرفت، اما سخنرانی هفته گذشته وی در اهواز و ابهام در تعیین مخاطب آن سخنان، منجر به ایجاد واکنشهایی شد که همچنان ادامه دارد.
احمدینژاد روز پنجشنبه سوم فروردین ماه در اهواز گفت: «به فضل الهی از این به بعد خواهم گفت تا معلوم شود که کی در این کشور چه کاره است… ٨٠ میلیون نفر نمیفهمند و تو میفهمی؟! این چه سلطنتی است که تو وجود بعضیا جمع شده است؟!»
پس از این سخنان کانال تلگرام «آمدنیوز» آن را با عنوان «سخنان تند احمدینژاد علیه خامنهای» منتشر کرد که نزدیک به یک میلیون بار دیده شد و پس از آن هم حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهور در توئیتر خود یک نظرسنجی با این عنوان گذاشت: «سخنرانی دکتر محمود احمدینژاد در اهواز را بیشتر علیه چه کسی میدانید؟ دکتر روحانی – مقام معظم رهبری – اصول گرایان» در این نظرسنجی ۵۴ درصد مخاطبان گفتند که مخاطب سخنان رئیس جمهور پیشین ایران رهبر جمهوری اسلامی بوده است.
همچنین حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر حسن روحانی نیز امروز یکشنبه ۶ فروردینماه به گفتههای احمدینژاد در اهواز واکنش نشان داد و آن را «ساختارشکنانه و خطایی راهبردی» خواند و نوشت: «اگر سیاستمدار نیستیم، بازی سیاست نمیشناسیم، و راه و رسم حضور در قدرت را نمیدانیم، حداقل ارزیابی درستی ازنتایج اقدامات خود داشته باشیم… هشیار باشیم، قدرت، ارزش آن را ندارد که برای به چنگ آوردن آن، همانگونه که قبلا کردهاید، کشور و امنیت ملی آن را ساختارشکنانه به مخاطره بیاندازیم.»
اگرچه پس از موضعگیری برخی نزدیکان حسن روحانی علیه سخنان احمدینژاد در اهواز، وبسایتهای طرفدار و نزدیکان رئیس جمهور سابق اعلام کردند که مخاطب این سخنان، مشخصا حسن روحانی بوده، با این حال شخص محمود احمدینژاد علیرغم اهمیت این موضوع، تاکنون واکنش مستقیی نشان نداده است و تنها علی اکبر جوانفکر، یکی از افراد نزدیک به وی روز شنبه پنجم فروردین ماه و در واکنش به نظرسنجی حسامالدین آشنا گفت: «بدون تردید آقای آشنا به وضوح فهمیده است خطاب این سخنان چه کسی است اما به راستی او با طرح این سئوال به دنبال چه هدفی بوده است؟ معاون اسبق وزارت اطلاعات اینک از یاد برده است که با رویکرد امنیتی و اطلاعاتی نمیتوان اذهان عمومی را از تمرکز بر سخنان دکتر احمدی نژاد و مخاطب اصلی آن، منحرف ساخت.»
٦)هشيارباشيم،قدرت،ارزش آن را نداردكه براي به چنگ آوردن آن،همانگونه كه قبلا كرده ايد، كشوروامنيت ملي آن را ساختارشكنانه به مخاطره بياندازيم.
— Hamid Aboutalebi (@DrAboutalebi) March 26, 2017
دور از ذهن نخواهد بود اگر در روزهای آتی محمود احمدینژاد صراحتا بگوید که منظور وی شخص حسن روحانی و «خوی سلطنتی و اشرافیگری» او بوده است، با این همه در ارتباط با رفتارهای عجیب و غریب رئیس دولت دهم پرسشهایی ایجاد میشود که پاسخ مشخصی برای آنها نمیتوان یافت. از جمله اینکه طرح چنین سخنان و ابهامهایی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران، آن هم در حالی که رئیس جمهور سابق برای ورود به انتخابات با نهی صریح رهبر روبرو شده برای چیست؟ آیا احمدینژاد که سابقه «ولایت گریزی» را هم در کارنامه خود دارد بهدنبال دوقطبیسازی «خامنهای – احمدینژاد» در آستانه انتخابات است؟ آیا موضوع سهمخواهی از قدرت است؟ و یا اینکه همانطور که عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان (نزدیک به سپاه پاسداران) گفته اساسا محمود احمدینژاد «تا آنجا که بشود ظاهر را رعایت میکند اما او جای خود را بزرگتر از چتر نظام میبیند» و از این حیث، لاجرم باید مقابل رهبر ایران بایستد؟
و نهایتا این پرسش که این رفتار سیاسی محمود احمدی نژاد تا کجا ادامه خواهد یافت و تحمل خواهد شد؟