برندگان انتخابات چه کسانی اند؟ گفتگو با صادق زیبا کلام و عباس سلیمی نمین

دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران، جریان سیاسی متبوع خود را برنده نتیجه انتخابات هفتم اسفند معرفی میکنند. در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری که بهطور همزمان برگزار شد، در تهران لیست ۳۰ نفره اصلاحطلبان با عنوان لیست امید به مجلس شورا و لیست منتسب به علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مجلس خبرگان رهبری راه یافتند. عباس سلیمی نمین تحلیلگر اصولگرا در ایران در گفتگو با یورونیوز میگوید که اصلاحطلبان در تهران توفیق یافتند و اصولگرایان در کشور. اما صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر اصلاحطلب در گفتگو با یورونیوز میگوید که در هر حوزهای که امکان رقابت وجود داشته، اصلاحطلبان بردهاند و اصولگرایان در حوزههایی بردهاند که هیچ رقابتی نبوده است.
انتقادات بیسابقه سخنگوی شورای نگهبان از روند بررسی صلاحیتها در این شورا و همچنین تحلیل و چرایی پیروزی یا شکست اصلاحطلبان و اصولگرایان در انتخابات ۷ اسفند، مسائلی هستند که این دو کارشناس مسائل سیاسی در ایران در گفتگو با یورونیوز مطرح میکنند.
اصلاحطلبان در تهران توفیق پیدا کردند و اصولگرایان در کل کشور
عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، مدیرمسئول سابق کیهان هوایی و مدیرمسئول روزنامه انگلیسیزبان تهران تایمز میگوید: «انتخابات در ایران فراز و نشیب داشته ، یعنی در دورهای یک جریان توانسته رأی اکثریت را به دست بیاورد و در دورهای دیگر یک جریان دیگر. اما انتخابات اخیر درست است که تغییراتی را به وجود آورده اما این تغییرات بهگونهای نیست که بتوانیم بگوییم بهگونهای عمل شده توسط ملت ایران که یک جریان کاملاً در اقلیت قرار گرفته و یک جریان اکثریت چشمگیر پیدا کرده است. خیر، این انتخابات برخلاف انتخابات مشابه خودش یعنی به لحاظ زمانی، تغییرات خیلی اساسی ندارد. در عمده انتخابات مجلس که بعد از روی کار آمدن یک دولت برگزار میشد، طرفداران دولت در آن اکثریت چشمگیر پیدا میکردند. این قاعده را در ارتباط با این انتخابات شما صادق نمیبینید و این قاعده را شاهد نیستید، حالا دلایلش چه هست بحث مفصلی است. آنچه که مسلم است در این انتخابات اصلاحطلبان در تهران توفیق پیدا کردند و اصولگرایان در کل کشور. اما این نشاندهنده این است که ما در مجلس آتی دو جریان قوی خواهیم داشت. البته نمایندگان دولت هم جایگاه خودشان را دارند، منتهی جایگاه خیلی چشمگیری نیست.»
برخی چهرههای اصولگرا معتقد هستند که اصولگرایان در این انتخابات چوب تندروها را خوردهاند و برخی دیگر مردم تهران را اهل کوفه میخوانند.
عباس سلیمی نمین اما میگوید اظهارات برخی که نوعی نارضایتی خودشان را از آرای تهران نشان میدهند خیلی قابل تأمل نیست، برخورد سستی است. آنچه که مسلم است در تهران برخی مسائلی که رخ داده بود، مثلاً فرض کنید در تهران یک جلسهای بهطور قانونی میخواست برگزار شود اعتراضاتی در حاشیه آن جلسه شده بود، گرچه معلوم نیست و هیچ نشانی وجود ندارد که چه کسی چنین اقدامی کرده، اما این به نام اصولگرایان تمام شد و عدهای توانستند اینگونه وانمود کنند که اصولگرایان با برگزار شدن جلسات قانونی مخالفت کرده و برخورد کردهاند. این تا حدی از جانب رأیدهندگان تهرانی پذیرفته شد و به یک جریان نسبت داده شد و طبیعی است که در توزیع آرایشان تأثیر داشت.
این فکر که اصولگرایان چوب تندروها را خوردند درست نیست
او اما سخنان محمد غروی، عضو تشکل اصولگرای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی بر اینکه اصولگرایان چوب تندروها را خوردند رد میکند و میگوید: «من خیلی این مطلب را درست نمیدانم. این ذهنیت شکلگرفته بود که احتمالاً برخی کارهای ناصواب را به نام اصولگرایان توانستند عدهای هنرمندانه رقم بزنند. من تندروی را در برخی جریانات بسیار بسیار پررنگتر میدانم. ما در جریان اصولگرا، تجری در مقابل قانون را به صورت پراکنده آن هم بهصورت فردی و معدود میبینیم، اما برخی گروههای اصلاحطلب تجری در مقابل قانون بهصورت سازمانیافته و تشکیلاتی و گروهی انجام دادند. این تندروی با آن تندروی اصلاً قابلمقایسه نیست. آن هم یک نوع برخورد با قانون است. مثلاً فرض کنید یک اجتماعی مجوز قانونی گرفته و یک فردی در سالنی که اجتماع دران صورت میگرفت اعتراض میکند. این یک نوع مقابله با قانون است، یک مقابله هم این است که در طول انتخابات، نتیجه انتخابات مورد پذیرش قرار نمیگیرد و کشور را به حالت درگیری خیابانی میکشاند و بحران ایجاد میکند. ما در میان اصولگرایان افرادی را داریم که کمتحمل هستند و امکان دارد در برخی زمینهها دقیق عمل نکنند اما برخوردشان نسبت به نتیجه انتخابات، نشان دهنده تبعیت از قانون و پذیرش از قانون است. با اینکه میتوانستند اعتراض داشته باشند راجع به قرائت آرا ولی این کار را هم نکردند و شیرینی انتخابات را تلخ نکردند. اما شما شیرینی انتخابات سال ۸۸ را دیدید چقدر به کام مردم تلخ شد و مردم را در مقابل هم قرار داد فقط به خاطر خودخواهی آقایانی که در مقابل قانون ایستادند.»
پیام رای دادن میرحسین موسوی چه بود؟
عباس سلیمی نمین اشاره میکند که انتخابات روز جمعه پیامهای مختلفی داشته و میگوید: «مشارکت آقای میرحسین موسوی در رأیگیری یک پیامی دارد که متأسفانه رسانههای غربی به ان نپرداختند. داخل کشور هم متأسفانه خیلی پرداخته نشد اینکه آقای موسوی که بحثهای متعددی در مورد اینکه ساختار قانون انتخابات ما ساختار قابلاعتماد و اطمینانی نیست بعد از فاصله چند سال مجدداً به همان ساختار بر میگردندند یک نوع اعتراف عملی است به اینکه آنچه که گفتهاند خلاف واقع بود و خودشان هم اعتقادی به آن ندارند. واقعاً حرفهایی که آقای میرحسین موسوی زده بود اگر اعتقاد داشت آیا هرگز باید در انتخابات شرکت میکرد؟ قطعاً خیر. پس نشان میدهد که خودخواهیها و غرورهایی که لطمه جدی به کشور زدند الآن خودشان عبور میکنند و باور ندارند. یک پیغام هم برای غربیها دارد این انتخابات که این همه حمله کردند که ساختار انتخاباتی در ایران مشکل دارد و رأی مردم مورد محافظت قرار نمیگیرد این بار اما با دعوت به مشارکت در انتخابات با فاصله کمی از ۸۸ آنها هم اذعان کردند به خلاف واقع بودن تبلیغاتشان که این هم قابلتوجه است.»
محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی (از رهبران جنبش سبز که بهاتفاق میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ۸۹ در حصر خانگی هستند) اعلام کرده که آنها به انتخابات و صیانت در آرا در دولت محمود احمدینژاد اعتماد نداشتند اما در دولت روحانی به دولت اعتماد داشتند و به همین دلیل رأی دادهاند. عباس سلیمی نمین اما میگوید: «ساختار قانونی در ایران فقط دولت نیست. یکی از بخشهای قانون است. این توضیح قابل پذیرشی نیست، چون دولت یکی از ارکانی است که در انتخابات نقش دارد اما همه ارکان انتخابات نیست. از قضا هیچ تغییری هم در ساختار صورت نگرفته.»
این تحلیلگر اصولگرا، انتقادات سخنگوی شورای نگهبان از دبیر کل این شورا و روند بررسی صلاحیتها را نشاندهنده وجود ظرفیتها در ایران میداند که حتی از درون شورای نگهبان میتواند انتقادی بیان شود. او میگوید: «این نشاندهنده وجود این ظرفیتها در ایران است و من نشانه چیز دیگری غیراز این نمیبینم. سخنگوی شورای نگهبان که در جاهای دیگر صرفاً تابع و منعکسکننده جمعبندیهای درون تشکیلات است میآید نظرات خود را بیان میکند و اگر دیدگاهش تفاوتی داشته باشد بیان میکند این نشاندهنده این است که ایران امروز دارای ظرفیتی است که او میآید و بیان میکند.»
بغض و کینه نسبت به رأی مردم
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در ایران اما مخالف نظر عباس سلیمی نمین است، او در گفتگو با یورونیوز میگوید: «سخنگوی شورای نگهبان درست میگوید. واقع مطلب این است که تعیین صلاحیت و رد صلاحیت یک عمل غیرقانونی است که دارد صورت میگیرد. درست است که قانون گفته شورای نگهبان باید ناظر بر انتخابات باشد ولی هزاران نفر را شورای نگهبان ردصلاحیت میکند بدون اینکه کوچکترین دلیلی بیاورد که چرا رد کرده بدون اینکه اشاره بکند به اینکه براساس کدام قانون ردصلاحیت میکند؟ قانون میگوید که باید از وزارت اطلاعات، دادگستری، ثبتاحوال و نیروی انتظامی استعلام شود. علیالقاعده اگر این چهار مرجع بگویند ثبتنام مثلاً صادق زیباکلام بلامانع است پس صادق زیباکلام مشکلی ندارد. نه پرونده تخلفی دارد که شامل محرومیت اجتماعی شده باشد و نه چیز دیگر. ولی شورای نگهبان کوچکترین ارزشی برای این استعلامها قائل نیست. میگوید که من خودم باید بگویم که صلاحیت دارد یا ندارد و در ۹۹ درصد موارد تمام کسانی که مستقل هستند، طرفدار دولت آقای روحانی بودند، اصلاحطلب هستند، همه را ردصلاحیت میکند. کسانی که در ستادهای آقای عارف در انتخابات ۹۲ فعالیت میکردند و بعد از انصراف او رفتند در ستادهای آقای روحانی فعالیت کردند، ردصلاحیت شدند. یعنی مشخص است که تنها انگیزه شورای نگهبان برای ردصلاحیتها سیاسی است و این غیرقانونی است.»
فقط تندروترین اصولگرایان از عمل شورای نگهبان دفاع کردند
او در پاسخ به این سؤال که چه تغیری اتفاق افتاده که سخنگوی شورای نگهبان میآید این حرفها را میزند؟ میگوید: «یک ضربالمثل در فارسی است که اینقدر شور بوده که سلطان هم اعتراض کرد. همینگونه بوده وقتی شورای نگهبان مثل برگ خزان ردصلاحیت کرد خیلی از اصولگراها سکوت کردند. رضایت اگر داشتند تأیید میکردند اما فقط تندروترین جریان اصولگرا بود که از عمل شورای نگهبان دفاع کردند و گفتند دستت درد نکند، اصولگراهای معتدل و میانه رو سرشان را پایین انداختند چون اینقدر خلاف قانون و جهت گیرانه بود عمل شورای نگهبان، که واقعاً دیگر همه را در حیرت فرو برد.»
صادق زیباکلام، در تحلیل نتیجه انتخابات و واکنشهای اصولگرایان، آنها را زندانی تبلیغات خودشان میداند و میگوید: «یک مقدار زیادی زندانی تبلیغات خودشان هستند تبلیغاتی که ظرف ۶ سال گذشته تحت عنوان فتنه و تحت عنوان حماسه ۹ دی به راه انداختند و از تریبونهای نماز جمعه و صداوسیما و درون مجلس، مجالس هشتم و نهم که در این شش سال بلهقربانگو بودند و متأسفانه اینقدر تکرار کردند اینقدر تکرار کردند این فتنه را که عدهای میخواستند انقلاب مخملی بکنند، عدهای میخواستند به کمک امریکا و اسرائیل و سفارت انگلستان به انقلاب ضربه بزنند و نظام را واژگون بکنند و هیچوقت هم اجازه ندادند که کسی کوچکترین پاسخ به این مطالب بدهد. این تکرار اینها باعث شد که واقعاً باورشان بشود که چیزهایی که میگویند درست بوده. من در نامهای که برای حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان نوشتم این مسئله را یادآور شدم که مشکل شما این است که به جای اینکه مردم چیزهایی که در شش سال علیه فتنه و فتنه گران گفتید را باور کنند، خودتان باور کردید. خودتان باور کردید که میلیونها نفر آمدهاند در حمایت از شما حماسه ۹ دی راه انداختهاند. خودتان باور کردید کسانی که به میرحسین موسوی رأی داده بودند بعداً پشیمان شدند. اینها را اینقدر تکرار کردید خودتان هم باورتان شد که تعداد قابلتوجهی از مردم طرفدار شما هستند. اگر مردم برای راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدند شما به حساب خودتان زدید که دارند از شما حمایت میکنند اگر مردم برای راهپیمایی روز قدس آمدند شما زدید به پای اینکه دارند از شما حمایت میکنند و همه چیز برای شما قطعی بود و در طی این شش سال و شش سالهای قبلش شما هیچوقت نخواستید بفهمید که اقشار و لایههای تحصیلکرده ایران، طبقه متوسط، طبقه بالای متوسط، صاحبان حرف و مشاغل، تحصیلکردههای دانشگاهی واقعاً چی فکر میکنند و چقدر طرفدار شما هستند و درد و مشکلشان چی است؟ نسل جوان چی فکر میکند؟ دهه شصتیها الان سی و اندی ساله شدهاند و دهه هفتادیها بیست و اندی، هیچوقت نخواستید بفهمید که اینها چی فکر میکنند و شبانهروز این تبلیغات انحصارگرانهای که فقط در اختیار خودتان بود شما را از فهم واقعیات جامعهتان دور کرد. ۴ میلیون رأی آقای سعید جلیلی در ۲۴ خرداد ۹۲ میتوانست برای شما آموزنده باشد و علائمی را به شما نشان بدهد. اینکه سه میلیون آدم ۷۲ ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد میتوانست برای شما نشاندهنده این باشد که صرفنظر از اینکه نتایج انتخابات چی بوده واقعاً ۳ میلیون نفر در تهران از شما ناراضی هستند و به عملکرد و سیاستهای شما انتقاد دارند اما متأسفانه اصولگراها هیچوقت نخواستند اینها را ببینند و فقط خودشان و اطرافیانشان و جمعیتهایی که به صورت حکومتی جمع میشوند را فقط دیدند و باور نمیکردند که یک نفر از نامزدهایشان نتواند به مجلس راه پیدا کند در تهران.»
حداقل بخشی از اصولگرایان به فکر فرورفته اند
صادق زیباکلام معتقد است که در این انتخابات هرکجا که امکان رقابت جدی وجود داشته، اصولگرایان باختهاند. جاهایی پیروز شدند که عملاً رقابتی در کار نبوده و برای مثلاً دو کرسی نمایندگی، فقط دو کاندیدا تأیید صلاحیت شده بودند. آقای زیباکلام میگوید: «البته واکنشهایی نشان میدهند، میگویند مردم تهران اهل کوفه هستند مردم تهران گوش به فرمان بیبیسی شدهاند اگر اینها واقعیت داشته باشد پس باید پرسید در این ۳۷ سال شما چکار کردید؟ اگر انگلستان که حتی سفارتخانه هم ندارد اینقدر مؤثر و تأثیرگذار میتواند باشد که مردم تهران و اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه را اینقدر تحت اراده خود بگیرد پس در این ۳۷ سال دستاورد شما چی بوده و شما چکار کردید؟ فکر میکنم بلافاصله خود متوجه شدند ولی بههرحال بغض و کینه نسبت به این رأی وجود دارد و به نظر من شاید این بار اصولگرایان متوجه یکسری از واقعیات ایران بشوند و شاید هم مثل گذشتهها همان تبلیغات و همان روند را ادامه بدهند و انگارنهانگار که اتفاقی افتاده و فراموش کنند که ۷ اسفند مردم چه پیامی برایشان فرستادهاند. روی همان تبلیغات سابق جلو بروند. ولی فکر میکنم حداقل بخشی از اصولگرایان به فکر فرو رفتهاند و سکوتشان به معنای این است که بهت زده و شگفتزده شدهاند و امیدوار هستم که به خاطر نظام و به خاطر مملکت درسهایی را از رأی هفت اسفند بگیرند.»