Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

تجربه‌های اروپایی: سلطنت یا جمهوری؛ کدام کشورهای اروپایی هنوز نظام حکومتی پادشاهی دارند؟

تاج سلطنتی بریتانیا
تاج سلطنتی بریتانیا Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از Alain Chandelier & یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو: Copy to clipboard لینک کپی شد!

اروپا، قاره‌ای با سنت‌های پادشاهی چندصدساله و انقلاب‌های جمهوری‌خواهانه، امروز چهره‌ای متنوع از نظام‌های حکومتی را در خود جای داده است.

از کاخ باکینگهام لندن تا کاخ الیزه پاریس، تنوع ساختار قدرت بازتابی از تاریخ، فرهنگ سیاسی و مسیر تکامل دموکراسی در قاره‌ای است که هم میراث‌دار پادشاهی است و هم پیشگام جمهوریت.

اروپا امروز بیش از هر زمان دیگری چهره‌ای جمهوری‌خواه دارد؛ اکنون در اکثر کشورهایش قدرت نه در دست پادشاهان، بلکه در دست نظام‌های جمهوری و پارلمانی است.

اما نظام سلطنتی هنوز در کشورهایی چون بریتانیا، اسپانیا، هلند، بلژیک، دانمارک، نروژ، سوئد، لوکزامبورگ، موناکو و لیختن‌اشتاین برقرار است.

در اکثر این کشورها، سلطنت نقش نمادین دارد و تصمیم‌گیری سیاسی در اختیار پارلمان و دولت منتخب مردم است. در واقع، «سلطنت‌های اروپایی» دیگر از جنس اقتدارگرایی گذشته نیستند؛ بلکه به گفته‌ بسیاری از تحلیلگران، نقش‌شان بیشتر حفظ تداوم تاریخی، هویت ملی و وحدت نمادین کشور است.

بنابراین، ساختار حکومت در این ۱۰ کشور اروپایی، دموکراسی پارلمانی سلطنتی است و نه حکومت مطلقه. در این نظام، پادشاه یا ملکه رئیس کشور است (Head of State)، اما نخست‌وزیر رئیس دولت (Head of Government) محسوب می‌شود. سلطنت، انتقالی موروثی است، ولی تمام امور سیاسی و حکمرانی از طریق پارلمان و کابینه اداره می‌شود. پادشاه تنها در چارچوب قانون عمل می‌کند و هیچ تصمیمی بدون امضای نخست‌وزیر یا وزیر مسئول، اعتبار ندارد. به بیان ساده: «پادشاه سلطنت می‌کند، اما حکومت نمی‌کند.»

دانمارک

قانون اساسی دانمارک مصوب ۱۸۴۹ از قدیمی‌ترین قوانین دموکراتیک اروپاست که این کشور را از یک سلطنت مطلقه به یک سلطنت مشروطه تبدیل کرد. بر پایه اصلاحیه قانون اساسی در سال ۱۹۵۳، پادشاه عملا هیچ قدرت سیاسی تاثیرگذاری ندارد و فقط وظایفی تشریفاتی دارد.

در دانمارک، دولت باید از پارلمان (Folketing) رای اعتماد بگیرد. پادشاه هم وظیفه دارد مصوبات پارلمان را تایید کند اما حق رد ندارد.

فردریک دهم، در حال حاضر، به عنوان جانشین مارگرت دوم در راس سلطنت مشروطه دانمارک قرار دارد.

سوئد

در سوئد پس از اصلاح قانون اساسی در سال ۱۹۷۴، پادشاه تمام اختیارات سیاسی خود را از دست داد. نخست‌وزیر توسط رئیس پارلمان معرفی و با رای نمایندگان انتخاب می‌شود. پادشاه نیز فقط نقش نمادین دارد و به عنوان مثال، افتتاح رسمی پارلمان را انجام می‌دهد.

کارل گوستاو شانزدهم، در حال حاضر، پادشاه مشروطه سوئد است.

هلند

پادشاه هلند در گذشته در تشکیل کابینه نقش داشت ولی از سال ۲۰۱۲ این نقش تقریبا حذف شده است. پادشاه رئیس کشور و نماد وحدت ملی است و هدایت دولت بر عهده نخست‌وزیر است. پارلمان پس از انتخابات فردی را مامور تشکیل دولت می‌کند و پادشاه فقط به‌صورت تشریفاتی نخست‌وزیر منتخب پارلمان را منصوب می‌کند.

ویلم-آلکساندر فعلا پادشاه نظام سلطنت مشروطه هلند است.

نروژ

قانون اساسی نروژ که در سال ۱۸۱۴و پس از جدایی این کشور از دانمارک تصویب شد، در ظاهر، هنوز عباراتی دارد که به پادشاه اختیاراتی مانند «انتصاب وزرا» یا «تصویب قوانین» می‌دهد، اما در عمل، از دهه ۱۸۸۰ به بعد، این اختیارات صرفا تشریفاتی هستند.

در واقع، اصل نانوشته نظام حکومتی نروژ این است: «پادشاه باید مطابق نظر دولت عمل کند.» بنابراین: پادشاه، نخست‌وزیر تعیین شده توسط حزب دارای اکثریت در پارلمان را منصوب می‌کند، اما فقط کسی را که اکثریت پارلمان از او حمایت می‌کند. قوانین مصوب پارلمان را امضا می‌کند، اما حق رد آنها ندارد. او در جلسات هیات دولت حضور می‌یابد، اما صرفا به‌عنوان نماد وحدت ملی.

در راس سلطنت مشروطه نروژ نیز هارالد پنجم قرار دارد.

بلژیک

پادشاهی بلژیک یکی از نمونه‌های کلاسیک سلطنت مشروطه و پارلمانی در اروپاست، با ساختاری فدرال و پیچیده که ترکیب منحصربه‌فردی از نمادگرایی سلطنتی و دموکراسی حزبی را شکل داده است.

بلژیک از زمان استقلالش در ۱۸۳۱ نظام سلطنتی دارد و پادشاه رئیس کشور آن است اما قدرت سیاسی واقعی در دست دولت و پارلمان فدرال قرار دارد. پادشاه نقش میانجی و نماد وحدت ملی میان جوامع زبانی مختلف (فلامان، فرانسوی و آلمانی‌زبان) را ایفا می‌کند. پس از هر انتخابات، پادشاه طبق سنت، در روند تشکیل دولت ائتلافی نقش مشورتی دارد یعنی با سران احزاب گفت‌وگو می‌کند و مامور تشکیل دولت را منصوب می‌‌کند، اما این نقش بیشتر نمادین و تسهیل‌گر است و تصمیم نهایی با احزاب و پارلمان است. قوانین هم فقط زمانی اجرایی می‌شوند که به امضای وزیر مسئول نیز برسند یعنی تایید پادشاه بدون امضای وزیر هیچ ضمانت اجرایی برای قانون ایجاد نمی‌کند.

فیلیپ نیز پادشاه مشروطه کنونی بلژیک است.

بریتانیا

پادشاهی بریتانیا قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین سلطنت مشروطه جهان است. در این نظام، پادشاه رئیس کشور است اما نخست‌وزیر (رئیس دولت) قدرت اجرایی را در اختیار دارد. پادشاه از نظر قانونی برخی اختیارات رسمی دارد، مانند دعوت رهبر حزب اکثریت برای تشکیل دولت، امضای قوانین، یا گشودن پارلمان ولی همه این اقدامات صرفا تشریفاتی و به توصیه نخست‌وزیر انجام می‌شود.

اصل بنیادین در بریتانیا این است: «پادشاه سلطنت می‌کند، اما حکومت نمی‌کند.» بنابراین، سلطنت بریتانیا امروز بیشتر نقشی نمادین و تاریخی دارد و نماد تداوم، ثبات و وحدت ملی، در چارچوب یکی از جاافتاده‌ترین دموکراسی‌های پارلمانی دنیا است.

چارلز سوم هم در راس نظام سلطنت مشروطه بریتانیا قرار دارد.

اسپانیا

اسپانیا از ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۵ تحت دیکتاتوری ژنرال فرانسیسکو فرانکو بود. پس از جنگ داخلی او سلطنت را لغو نکرد، اما تاج‌وتخت را خالی گذاشت و خودش با عنوان «رئیس دولت» حکومت می‌کرد.

فرانکو در سال‌های پایانی عمرش تصمیم گرفت پس از مرگش، نظام سلطنتی را احیا کند و خوان کارلوس (نوه پادشاه پیشین اسپانیا) را جانشین خود اعلام کرد. اما برخلاف انتظارِ وفاداران فرانکو، خوان کارلوس مسیر کشور را به‌ سوی دموکراسی پارلمانی تغییر داد. قانون اساسی مصوب ۱۹۷۸اسپانیا را «پادشاهی پارلمانی» اعلام کرد؛ همه قدرت‌های سیاسی را به پارلمان و دولت منتخب واگذار کرد و پادشاه را فقط نماد وحدت ملی و ضامن تداوم دموکراتیک کشور دانست. در حال حاضر، پادشاه فقط همان فردی را به نخست وزیری منصوب می‌کند که از مجلس نمایندگان رای اعتماد گرفته باشد. پادشاه فرمان تشکیل دولت را صادر و مراسم تحلیف را برگزار می‌کند، اما هیچ دخالتی در سیاست یا ترکیب کابینه ندارد.

فیلیپه ششم نیز پادشاه مشروطه کنونی اسپانیا است.

موناکو

برخلاف بسیاری از سلطنت‌های اروپایی، شاهزاده موناکو فقط نمادین نیست؛ او هنوز اختیارات واقعی در اداره کشور دارد، هرچند این اختیارات محدود و مشروط به قانون اساسی‌اند. قدرت سیاسی میان سه نهاد تقسیم شده است:

۱.شاهزاده (رئیس کشور): منصوب‌کننده نخست‌وزیر و اعضای شورای دولت (دولت اجرایی)

امضاکننده قوانین مصوب پارلمان؛ دارای حق انحلال پارلمان (در شرایط خاص) و فرمانده کل نیروهای مسلح و نماینده کشور در مجامع بین‌المللی.

۲.شورای ملی (Parlement / Conseil National): ۲۴ عضو دارد که هر ۵ سال با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شوند و وظیفه تصویب قوانین و بررسی بودجه را بر عهده دارد. این شورا می‌تواند لوایح را اصلاح کند یا در مواردی با دولت وارد مذاکره شود.۳.شورای دولت (Conseil de Gouvernement): نهادی شبیه به کابینه است و توسط شاهزاده منصوب می‌شود.

نخست‌وزیر معمولا از میان دیپلمات‌های باسابقه فرانسوی انتخاب می‌شود.

شاهزاده در موناکو هنوز مرجع تصمیم‌گیری نهایی است اما صرفا در چارچوب قانون اساسی و با همکاری پارلمان عمل می‌کند. در واقع، حکومت موناکو تلفیقی از میان سلطنت مشروطه و حکومت نیمه‌ریاستی است.

آلبرت دوم هم شاهزاده‌ مشروطه موناکو است.

لوکزامبورگ

در سلطنت مشروطه پارلمانیِ لوکزامبورگ، دوک بزرگ نقش نمادین و تشریفاتی دارد، اما مطابق قانون اساسی، اختیارات رسمی مثل امضای قوانین و انتصاب نخست‌وزیر را نیز دارد. البته دولت توسط نخست‌وزیر تشکیل می‌شود و کابینه باید رای اعتماد پارلمان را جلب کند.

دوک بزرگ در عمل قدرت اجرایی مستقلی ندارد و تصمیم‌ها تنها با امضای نخست‌وزیر یا وزرا اعتبار می‌یابند. سلطنت لوکزامبورگ بیشتر نماد وحدت ملی است و پارلمان و دولت، قدرت اجرایی را در دست دارند.

آنری دوک اعظم هم در راس دوک‌نشین مشروطه لوکزامبورگ قرار دارد.

لیختن‌اشتاین

برخلاف اکثر سلطنت‌های اروپایی، شاهزاده لیختن‌اشتاین هنوز قدرت قانونی قابل توجهی دارد، از جمله حق وتوی قوانین پارلمان، انحلال پارلمان و انتصاب نخست‌وزیر و اعضای کابینه. با این حال، در همه‌پرسی‌ها و اصلاحات قانونی، مردم نقش مستقیم دارند و اختیارات شاهزاده محدود می‌شوند. سلطنت لیختن‌اشتاین ترکیبی از سلطنت سنتی و دموکراسی مدرن است و شاه هنوز نقش واقعی در حکومت دارد، اما به مردم و پارلمان پاسخ‌گو است.

هانس-آدام دوم هم فعلا شاهزاده‌ لیختن‌اشتاین است.

تقریبا همه جمهوری‌ها در اروپا پارلمانی یا نیمه‌ریاستی هستند.

جمهوری پارلمانی در کشورهای آلمان، ایتالیا، اتریش، یونان، مجارستان، بلغارستان، جمهوری چک، اسلوونی، اسلواکی، کرواسی، لتونی، استونی، صربستان، مونته‌نگرو، آلبانی، بوسنی و هرزگوین، کوزوو، ایرلند، مقدونیه شمالی و مالت مستقر است. در این کشورها رئیس‌جمهوری هر چند مقامی انتخابی است ولی معمولا نمادین است و نخست‌وزیر رئیس دولت است و قدرت اجرایی را در اختیار دارد. پارلمان نیز نقش اصلی را در سیاست دارد.

اما در کشورهای فرانسه، لهستان، اوکراین، پرتغال، لیتوانی و رومانی، جمهوری نیمه‌ریاستی برقرار است. این مدل از نظر توازن قدرت میان رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر حالت میانه‌ای بین جمهوری ریاستی و پارلمانی است. در این نظام، رئیس‌جمهوری که با انتخاب مستقیم مردم انتخاب می‌شود، قدرت سیاسی واقعی را در اختیار دارد و نقش فعالی در سیاست خارجی و امنیت ملی ایفا می‌کند. اما همزمان نخست وزیر که از حمایت پارلمان برخوردار است، بخشی از قدرت اجرایی را به ویژه در حوزه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در اختیار دارد.

البته نظام فنلاند هم به‌طور رسمی هنوز نیمه‌ریاستی محسوب می‌شود، اما اختیارات رئیس‌جمهوری در سال‌های اخیر بسیار محدود شده و به نیمه‌ریاستیِ نزدیک به پارلمانی تبدیل شده است.

روسیه و بلاروس از نظر قانونی جمهوری نیمه‌ریاستی هستند اما در عمل، نظام روسیه ریاست‌محور و متمرکز و نظام بلاروس، ریاستی اقتدارگراست.

تنها نمونه نزدیک به جمهوری ریاستی کامل در اروپا که به نظام سیاسی آمریکا شباهت دارد، در قبرس در جریان است. در این کشور کوچک اروپایی، رئیس‌جمهوری هم رئیس کشور است هم رئیس دولت و قدرت اجرایی مستقیم دارد.

نظام جمهوری شورایی نیز تنها در سوئیس مستقر است. در این نظام، به جای یک رئیس‌جمهوری قدرتمند، شورای فدرال ۷ نفره کشور را اداره می‌کند. این شورا به‌طور جمعی رئیس دولت است؛ یعنی قدرت اجرایی بین ۷ نفر تقسیم شده و هیچ‌کس قدرتی بیشتر از سایرین ندارد. اما یکی از اعضا هر سال به‌عنوان «رئیس‌جمهور سال» انتخاب می‌شود که نقشی تشریفاتی است و فقط اداره جلسات و نمایندگی نمادین کشور را بر عهده دارد.

اعضای شورای فدرال سوئیس (۷ نفر) نه توسط رای مستقیم مردم، بلکه توسط پارلمان فدرال انتخاب می‌شوند.

یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید

در حالی که کمتر از یک‌سوم کشورهای اروپایی همچنان تاج و تخت سلطنتی را حفظ کرده‌اند، اکثریت اعضای اتحادیه اروپا در قالب جمهوری‌های پارلمانی یا نیمه‌ریاستی اداره می‌شوند.

ویرایشگر ویدئو • Alain Chandelier

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها