در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز سهشنبه ۲۵ نوامبر ۲۰۲۵ (چهارم آذر۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
وال استریت ژورنال: افول علی خامنهای
روئل مارک گرکت، افسر پیشین مسئول پروندههای ایران در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سازمان سیا) و پژوهشگر کنونی اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در مقاله مشترکی با «ری تاکیه»، عضو ارشد مطالعات خاورمیانه در اندیشکده «شورای روابط خارجی» استدلال میکنند که هرچند آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران از صحنه سیاست کنار نرفته است، اما از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به بعد قدرت او بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. نویسندگان مینویسند «جنگ ۱۲ روزه» در ماه ژوئن جایگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران را که دههها در خاورمیانه نقش مسلط داشت، تضعیف کرد و موجب شد نیروهای نزدیک به او ابتکار عمل را در دست بگیرند.
به نوشته مقاله، اگر آقای خامنهای قبل از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ درگذشته بود، نامش بهعنوان یک انقلابی موفق ثبت میشد، اما حمله ۷ اکتبر حماس باعث غافلگیری او شد. به ادعای نویسندگان، «زمانی که اسرائیل نشان داد قواعد بازی تغییر کرده، آقای خامنهای همچنان به الگوهای گذشته خود وفادار ماند، در حالی که برخی نیروها در سپاه پاسداران خواستار حرکت سریع بهسوی تسلیحات هستهای شدند.»
این مقاله میافزاید که دو اقدام موشکی ایران به سوی اسرائیل پیش از جنگ دوازده روزه نیز بازدارندگی ایجاد نکرد.
این مقاله مینویسد امروز، در شرایطی که آقای خامنهای درباره مسائل کلیدی اظهار نظر میکند، چهرههایی که پیشتر تحت نفوذ او بودند آشکارا مواضع متفاوتی مطرح میکنند. نمونه آن سخنرانی سوم نوامبر رهبر جمهوری اسلامی علیه آمریکا و اسرائیل است که تنها چند روز بعد با اظهارات متفاوت عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، و همچنین روایت علی لاریجانی درباره رابطه ایران و غرب که گفته بود «ایران دشمنی ذاتی با غرب ندارد» مقابله شد. به گفته نویسندگان، بسیاری در ساختار قدرت ایران نگران حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل هستند و پیشنهادهای میانجیگری دیپلماتیک افزایش یافته است.
این گزارش برداشت میکند که ناهماهنگیها در تهران دیگر بخشی از «بازی ظریف» همیشگی میان آقای خامنهای و دیپلماتهایش برای مخاطب غربی نیست.
به فیسبوک یورونیوز فارسی بپیوندید
در ادامه، مقاله از شکلگیری نوعی «تقسیم کار» سخن میگوید: علی لاریجانی مدیریت پروندههای امنیتی و ارسال پیامهای متناقض به غرب را بر عهده دارد؛ غلامحسین محسنیاژهای مسئول امور امنیت داخلی و پیگیری پرونده «همکاران صهیونیست» معرفی شده؛ دولت مسعود پزشکیان و نهادهای اداری حل بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی را هدف گرفتهاند؛ و سپاه، رئیس مجلس و شبکههای غیررسمی مذهبی نیز در تصمیمسازی نقش دارند. نویسندگان معتقدند که رهبری جمعی معمولاً ناکارآمد است، اما در حال حاضر این ساختار در ایران همچنان کار میکند.
در بخش پایانی، مقاله جایگاه کنونی آقای خامنهای را «پارادوکس موفقیت او» توصیف میکند. به اعتقاد نویسندگان، او نسلی از کادرهای ایدئولوژیک تربیت کرده که اکنون بدون نیاز به شخص رهبر قادر به ادامه مسیر نظام هستند. رسانه نزدیک به جریانهای امنیتی نیز تأکید کرده که مشروعیت نظام صرفاً متکی بر شخص رهبر نیست و حتی در «بدترین سناریو» نیز ساختار و روح انقلاب حفظ میشود.
نویسندگان نتیجه میگیرند که آقای خامنهای شاید در خاورمیانه ناکام مانده باشد، اما در داخل کشور موفق بوده است؛ او نسخهای از خود را بازتولید کرده است. و همین موفقیت، به عاملی برای بیاثری او تبدیل شده است و اکنون اوست که باید مسئولیت وضعیت موجود را بپذیرد، نه کارگزارانش.
اندیشکده سوفان: ایران تلاش میکند معماری راهبردی خود را بازسازی کند
به گزارش اندیشکده آمریکایی «سوفان»، آیتالله علی خامنهای نشانهای از پذیرش این موضوع بروز نداده که خسارت واردشده به معماری راهبردی منطقهای ایران توسط اسرائیل و آمریکا در یک سال گذشته مستلزم تغییر اساسی در سیاستهای جمهوری اسلامی است.
طبق این ارزیابی، رهبر ایران درخواستهای چهرههای عملگرا از جمله مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران برای تغییر مسیر و پیگیری سیاست خارجی کمتر تقابلی را نادیده گرفته است. پزشکیان و سایر عملگرایان با اشاره به شرایط رو به وخامت اقتصادی و بحران شدید آب در تهران، معتقدند ایران برای دریافت معافیتهای تحریمی که تنها از مسیر توافق با آمریکا، متحدانش و سازمان ملل قابلدستیابی است ناگزیر به مصالحه مذاکرهشده خواهد بود.
در ادامه، گزارش مینویسد مقامهای ایرانی بر موضع رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه ایران نباید «تسلیم» خواستههای آمریکا یا دیگران شود پایبند ماندهاند. در بخش دیگری از گزارش آمده است که تهران میکوشد توان بازدارندگی پس از جنگ دوازدهروزه را بر پایه برنامه موشکی بازسازیشده خود سامان دهد.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
در محور «وحدت جبههها»، گزارش مینویسد ایران نشانهای از عقبنشینی از سیاست فشار چندجبههای علیه اسرائیل بروز نداده است. وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده که ایران در سال ۲۰۲۵ حدود یک میلیارد دلار به حزبالله منتقل کرده است. مقامهای اطلاعاتی اسرائیل نیز گفتهاند حزبالله سریعتر از آنچه ارتش اسرائیل قادر به هدف قراردادنش باشد، در حال تجدید تسلیحات است. بنا بر گزارشهای اطلاعاتی خارجی، مسیرهای تأمین تسلیحاتی ایران به لبنان از طریق عراق و سوریه تا حدی دوباره فعال شده، حتی با وجود اینکه حکومت جدید سوریه نیروهای وابسته به ایران را اخراج و جهتگیری خود را بهسوی غرب تغییر داده است.
در عراق، تهران از متحدان سیاسی و فرماندهان شبهنظامی میخواهد در برابر تلاشها برای خلع سلاح مقاومت کنند و این گروهها را تشویق میکند خود را بهعنوان احزاب ملیگرا بازتعریف کنند تا در تشکیل دولت پس از انتخابات ۱۱ نوامبر نقشآفرینی بیشتری داشته باشند.
در پایان، گزارش میافزاید که ایران در حالی که سیاست خود را در لبنان و عراق محتاطانه تنظیم میکند، در یمن مسیر متفاوتی در پیش گرفته است. منابع یمنی به الشرقالاوسط گفتهاند ایران کمک نظامی خود به حوثیها را بهصورت قابلتوجهی افزایش داده تا شکستهای منطقهای را جبران کند.
گزارشها حاکی است ایران همکاری خود با نیروهای مسلح سودان را گسترش داده و برخی فرماندهان حوثی را به پایگاهی در شمال پورتسودان منتقل کرده تا از دید اسرائیل و غرب دور باشند و نزدیکتر به مسیرهای دریایی استراتژیک قرار گیرند. همچنین منابع دیگر تأیید کردهاند که نیروی قدس سپاه فرمانده کلیدی خود در پرونده یمن، عبدالرضا شهلایی، را به صنعا بازگردانده است.
اسرائیل نشنال نیوز: چگونه ایران یاد گرفت با تحریمها بقا پیدا کند
راحیل ابراهیم، مدیرعامل «مرکز دیپلماسی دونا گراسیا» و روزنامهنگار مقیم اسرائیل در مقالهای در وبگاه اسرائیل نشنال نیوز (کانال هفتم اسرائیل) با استناد به «شاخص حاکمیت» مؤسسه بینالمللی برک (IBI) توضیح میدهد که هرچند تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دادهاند، اما در سطح «حاکمیت عملی» به رشد استقلال آن منجر شدهاند. این شاخص، که بر پایه دادههای نهادهای بینالمللی و ارزیابی صدها کارشناس تدوین میشود، هفت حوزه سیاسی، اقتصادی، فناورانه، اطلاعاتی، فرهنگی، شناختی و نظامی را میسنجد و در مجموع تعیین میکند یک دولت تا چه اندازه واقعاً میتواند مستقل عمل کند.
بر اساس تحلیل مقاله، ایران و ایتالیا نمونهای از یک پارادوکس مدرن محسوب میشوند: ایرانِ بهشدت تحریمشده بهجای تضعیف، نوعی تابآوری حاکمیت به دست آورده، در حالی که ایتالیا به دلیل ادغام در ساختارهای اتحادیه اروپا با محدودیتهای حاکمیتی روبهرو شده است.
به نوشته مقاله، دههها تحریم تهران را وادار کرد ظرفیتهای تولید داخلی ایجاد کند، مسیرهای مالی جایگزین توسعه دهد، تجارت خود را متنوع سازد و از وابستگی به زنجیرههای تامین غربی فاصله بگیرد. شاخص برک نشان میدهد همین فشار بیرونی باعث شد ایران در حوزه اقتصادی به سطحی از استقلال برسد که وابستگیاش را کمتر و قدرت فشارپذیریاش را محدودتر کرده است؛ حتی اگر این روند به قیمت کارآمدی اقتصادی و رفاه شهروندان تمام شده باشد.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
در مقابل، مقاله توضیح میدهد که اقتصاد ایتالیا بهشدت با قواعد پولی و مالی اتحادیه اروپا و یورو گره خورده است؛ مسائلی مانند کنترل ارز، نرخ بهره، سقف کسری بودجه و مقررات رقابتی، عمدتاً خارج از اختیار رم قرار دارد. از این منظر، کاهش امتیاز حاکمیت اقتصادی ایتالیا نه نشانه ضعف ساختاری، بلکه نتیجه ادغام داوطلبانه در یک چارچوب فراملی است.
مقاله همچنین بر تفاوت الگوهای سیاسی، فناوری و اطلاعاتی دو کشور تأکید میکند. ایران با وجود محدودیتهای داخلی، کنترل کامل بر قلمرو، سیاست خارجی، انرژی، پیامرسانی و دستگاههای امنیتی خود دارد؛ در حالی که ایتالیا تحت تأثیر نهادهای اتحادیه اروپا و احکام دادگاههای اروپایی عمل میکند. در حوزه فناوری نیز ایران به ساخت سامانههای مستقل اما محدود روی آورده، در حالی که ایتالیا به شرکتهای چندملیتی و مقررات اروپایی متکی است.
در بخش اطلاعاتی، فرهنگی و شناختی، مقاله نشان میدهد که فضای بسته و کنترلشده ایران از نگاه شاخص برک امتیاز بالاتری در «خودمختاری» ایجاد میکند، حتی اگر این روند به قیمت آزادیهای فردی باشد. ایتالیا به دلیل بازبودن و نفوذپذیریاش از محیط خارجی، امتیاز کمتری در این حوزه میگیرد.
در بعد نظامی نیز مقاله بر تفاوت دیگری تأکید میکند: ایران با اتکا به تولید سلاح داخلی و شبکه نیروهای نیابتی ساختاری مستقل ساخته، اما ایتالیا با حضور نیروهای خارجی و وابستگی به سازوکارهای ناتو از منظر حاکمیت نظامی امتیاز کمتری دریافت میکند.
نویسنده در پایان، نتیجهگیری شاخص برک را چنین توصیف میکند: ایران بهدلیل اجبار، خوداتکایی بیشتری یافته است؛ ایتالیا به دلیل انتخاب، بخشی از اختیار خود را واگذار کرده است. این امر نه به معنی ثروتمندتر یا باثباتتر بودن ایران، بلکه بیانگر میزان کنترل هر کشور بر سرنوشت خود مطابق معیارهای این شاخص است. مقاله تاکید میکند واقعیت جدید نظام بینالملل آن است که گاه کشورهای تحت فشار مستقلتر میشوند و کشورهای مرفهتر، وابستهتر.
اندیشکده کارنگی: بحران آب ایران هشداری برای دیگر کشورهاست
اریک لوب پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده آمریکایی کارنگی و استاد روابط بینالملل در دانشگاه بینالمللی فلوریدا در مقاله خود با اشاره به اعلام هشدار مقامهای ایرانی مبنی بر احتمال اتمام منابع آب شرب تهران ظرف دو هفته، وضعیت بیسابقه خشکسالی در کشور را بررسی میکند
نویسنده مقاله تاکید میکند که علیرغم اذعان رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور ایران به جدیت بحران، اما بدون اصلاح ریشهای عوامل، اقدامات کوتاهمدت پاسخگو نخواهد بود و این بحران میتواند برای دیگر کشورها بهعنوان نمونهای هشداردهنده عمل کند.
بحران آب ایران نتیجه ترکیبی از عوامل تاریخی، محیطزیستی و مدیریتی است. کشور در گذشته با استفاده از قناتها سامانههای مدیریت آب پیشرفتهای داشت، اما در چند دهه اخیر به استفاده از چاهها و منابع مدرن که کمبازده و آسیبزننده به محیطزیست بودند روی آورد. افزایش جمعیت، مصرف بالاتر، بهرهبرداری بیرویه، توزیع نامتوازن منابع و تغییرات اقلیمی هم بحران را تشدید کردهاند. علاوه بر این، سوءمدیریت و فساد، بهویژه شرکتهای وابسته به سپاه در ساخت سدها، به بحران دامن زده است. برخی از فعالان داخلی این گروهها را «مافیای آب» مینامند.
تا کنون، دولت عمدتاً به اقدامات کوتاهمدت مانند سهمیهبندی، واردات آب، تعطیلی ادارات، محدودسازی مصرف و اعمال جریمهها متکی بوده است. پروژههای زیرساختی مانند سیستم لولهکشی جدید تهران و گسترش شبکههای فاضلاب و بازیافت آب با تأخیر مواجه شدهاند. اقدامات کنترلی برای کاهش مصرف نیز ناکافی بوده است و بحران همچنان ادامه دارد.
مقاله تصریح میکند که حل پایدار بحران نیازمند اصلاحات ساختاری و راهبرد ملی مدیریت منابع آب است. از جمله اقداماتی که میتواند مفید باشد: بهبود هماهنگی بینسازمانی، کنترل استخراج غیرقانونی، ایجاد شهرهای اسفنجی با ویژگیهایی مانند کفپوشهای نفوذپذیر که آب باران را جذب کرده و روانآبها را کاهش میدهند، تشویق به استفاده از تجهیزات کممصرف، بازیافت آب و مشارکت جامعه در مدیریت منابع.
نویسنده نتیجه میگیرد که بحران آب ایران، نمونهای هشداردهنده برای سایر کشورها در داخل یا خارج از منطقه است و نشان میدهد که اقدامات مقطعی جایگزین سیاستگذاری و برنامهریزی ملی نمیشوند.