Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

چگونه علی خامنه‌ای از نکوهش هخامنشیان و ساسانیان به ستایش شاپور اول رسید؟

علی خامنه ای
علی خامنه ای Copyright  AP
Copyright AP
نگارش از علی افشاری، فعال سیاسی مقیم آمریکا
تاریخ انتشار به روز شده در
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

چرخش جمهوری اسلامی به ملی‌گرایی که البته پدیده جدیدی نیست، باعث بحث‌های زیادی در افکار عمومی شده است. برخی آن را محصول قرابت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و امپراطوری ساسانی در اتکا به پیوند دین و دولت در حکمرانی بشمار آورده‌اند.

نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و به هیچ وجه بیانگر موضع تحریریه یورونیوز نیست.

جمهوری اسلامی در چرخشی گفتمانی و سیاسی ستایش از شاپور اول، مقتدرترین پادشاه امپراطوری ساسانی را در دستور کار قرار داده است. در یک برنامه تبلیغاتی با سرو صدای فراوان و در یک جشن عمومی با کنسرت رایگان موسیقی پنج خواننده مشهور از مجسمه شاپور ساسانی در حالی که والرین اپراطور رومی در پای او زانو زده است، پرده‌برداری شد. قرار است که این مجسمه در یکی از ورودی‌های شهر تهران نصب شود. رسانه‌های نزدیک به نهاد ولایت‌فقیه به موازات بگونه‌ای با توسل به زمان‌پریشی تاریخی فضاسازی کردند که قرار است در آینده غرب در برابر جمهوری‌اسلامی زانو بزند!

چرخش جمهوری اسلامی به ملی‌گرایی که البته پدیده جدیدی نیست، باعث بحث‌های زیادی در افکار عمومی شده است. برخی آن را محصول قرابت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و امپراطوری ساسانی در اتکا به پیوند دین و دولت در حکمرانی بشمار آورده‌اند. در این مطلب فرضیه دیگری مطرح می‌شود که این اقدام جمهوری‌اسلامی که به نظر می‌رسد بر اساس سیاست‌گذاری آقای خامنه‌ای ریل‌گذاری شده، امری پراگماتیستی و پوپولیستی ناشی از تنگناهای «جنگ دوازده روزه» و شرایط پس از آن است. این ویژگی حکومت‌های ایدئولوژیک تمامیت‌خواه است که وقتی در مخمصه قرار می‌گیرند در رویکردی ابزاری به ملی‌گرایی متوسل می‌شوند تا بتوانند بسیج اجتماعی برای عبور از بحران ایجاد کنند. نمونه مشهور آن جوزف استالین دومین رئیس جمهور نظام شوروی است که در مقابله با تهاجم نظامی آلمان نازی در جنگ دوم جهانی به یک باره از ایدئولوژی مارکسیست لنینیست و انترناسیونالیست بین‌الملل (کمینترن) به تشجیع ناسیونالیسم، شیفت پاردایمی کرد.

این ویژگی حکومت‌های ایدئولوژیک تمامیت‌خواه است که وقتی در مخمصه قرار می‌گیرند در رویکردی ابزاری به ملی‌گرایی متوسل می‌شوند تا بتوانند بسیج اجتماعی برای عبور از بحران ایجاد کنند. نمونه مشهور آن جوزف استالین دومین رئیس جمهور نظام شوروی است که در مقابله با تهاجم نظامی آلمان نازی در جنگ دوم جهانی به یک باره از ایدئولوژی مارکسیست لنینیست و انترناسیونالیست بین‌الملل (کمینترن) به تشجیع ناسیونالیسم، شیفت پاردایمی کرد.
علی افشاری
فعال سیاسی مقیم آمریکا

جمهوری اسلامی در بدو تاسیس در مواجهه با باستان‌گرایی ایدئولوژیک حکومت پادشاهی پهلوی، برخورد منفی با نظام‌های شاهانشاهی قدیم ایران را در دستور کار قرار داد. ملی‌گرایی تا جایی مورد حمله قرار گرفت که آیت‌الله خمینی گفت: «ملی‌گرایی اساس انحطاط مسلمین است». بعد از آن نگاهی منفی به تاریخ گذشته ایران ترویج شد بگونه‌ای که ایران بعد از جمهوری‌اسلامی در مسیر درست قرار گرفته و به عصر طلایی مدینه‌النبی و حکمرانی پیامبر اسلام نزدیک شده و قرار است حکومت را تحویل «امام زمان» بدهد.

علی خامنه‌ای نیز بعد از نشستن بر مسند ولایت‌فقیه صریح‌تر از گذشته به تبیین نظری، تاریخی و سیاسی برخورد منفی با نظام‌های حکومتی دیرینه ایران بخصوص عصر باستان کرد. البته وی در عمل تعارض‌هایی داشت اما اساس منظومه عقیدتی و سیاسی وی بر ابطال ملی‌گرایی و تخطئه تاریخ گذشته ایران و ترویج بنیادگرایی اسلامی شیعه‌محور استوار شده است. یکی از تناقضات و موضعگیری پارادوکسیکال خامنه‌ای تشکر از وزارت اطلاعات در ٢٨ اسفند ١٣٦٨ به خاطر دستگیری یک باند قاچاق آثار تاریخى بود. در آن ماجرا کشف آثار بزرگی از دوران مادها، هخامنشیان، ساسانیان و نیز تابلوهاى نقّاشى و کتب مربوط به دوران بعد از اسلام و قاجاریه را باعث شادی «قلب مقدّس ولی‌ا‌لله‌اعظم (ارواحنا فداه)» دانسته بود.

اما این استثنا را نادیده بگیریم در موارد متعددی به نظام‌های سیاسی باستانی ایران و از جمله ساسانیان حمله کرده است که برخی از آنها در ادامه ذکر می‌شود.

در تاریخ ٢۶ اردیبهشت ١٣٩٤ در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی بمناسبت جشن بعث پیامبر اسلام اظهار داشت:« بعثت برای مقابله‌ی با «جاهلیّت» آمد. جاهلیّت در ادبیات اسلامی، دوران قبل از طلوع نبوّت پیامبر مکرّم است. نباید تصوّر کرد که این جاهلیّت، مخصوص جزیرةالعرب و عربهای مکّه و حجاز و بقیّه‌ی نقاط بود؛ نه، آن جاهلیّتْ عمومیّت داشت؛ ایرانِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابله‌ی با همه‌ی این جاهلیت پدید آمد».

در ٢٩ دی ١٣٩٢ در دیدار با مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی بمناست عید بعثت پیامبر اسلام نیز چنین گفته بود: « این‌جور نیست که فرض کنیم زمان ظهور اسلام جزیرةالعرب مردم بدبختی داشت و دیگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبه‌ی حکومتهای جائر و ظالم، نادیده گرفتن شأن انسان و انسانیّت، جنگهای خانمان‌براندازی که میان قدرتها و برای قدرت‌طلبی به راه انداخته میشد، زندگی مردم را تباه کرده بود. ملاحظه‌ی تاریخ نشان میدهد که دو تمدّن معروف آن روز، یعنی تمدّن ایران ساسانی و تمدّن امپراتوری رُم وضعیّتی داشتند که دل انسان به حال توده‌ی مردم و قشرهای مختلف انسانها که در آن جوامع زندگی میکردند، میسوزد؛ وضع زندگی آنها زندگی رقّت‌باری بود، در اسارت بودند.»

در ١۵ آذر ١٣٧٨ در نشست با کارگزاران نظام در رویداد مشابه این چنین ساسانی‌ها را نکوهش می‌کند: « فقط در منطقه عربی نبود که جاهلیت حاکم بود. در دو امپراتوری عظیم آن روز - یعنی امپراتوری ایران ساسانی و امپراتوری روم - همین جاهلیت وجود داشت؛ در آن مناطق هم از عدالت خبری نبود؛ در آن مناطق هم تبعیض بود. در همین ایران، درس خواندن و معرفت آموختن، مخصوص به طبقاتی بود و عامه مردم حق نداشتند درس بخوانند. برده‌داری به بدترین شکلش، معامله با ضعفا به بدترین شکل، مسأله زن و حضور زنان در جامعه و معامله با زنان در زشت‌ترین و تحقیرآمیزترین شکل. همه‌جا جاهلیت بود؛ همه جا معرفت غریب بود»

اما برخورد مثبت وی با شاپور اول ساسانی که در چارچوب نگاه غرب‌ستیزانه وی بروز یافت، سخنرانی در دیدار با مسئولان اجرایی استان فارس در جریان سفر به شیراز در اردیبهشت سال ١٣٨٧ است. در این سخنرانی وی با تاکید بر اهمیت نشان دادن مفاخر تاریخی ایران اظهار داشت:

« یک نفری برای من نقل می‌کرد، می‌گفت رفته بودیم یونان، از جمله یک نقطه‌ای بردند، یک بیابان خالی، گفتند این‌جا همان جایی است که سپاهیان ایرانی آمدند این‌جا، از ما شکست خوردند. یک مدعای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات می‌کنند. خب این‌جا نزدیکی کازرون، آن‌طوری که شنیدم، مجسمۀ والرین هست، امپراتور روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خوب؛ این را بروید نشان بدهید. این به آن در! این همه نقاط مثبتی که می‌تواند گذشتۀ ما را نشان دهد.»

در تنگ چوگان در شهر باستانی بیشابور در نزدیکی کازرون هم سنگ‌نوشته‌هایی از شاپور اول وجود دارد که سه امپراطور معاصر روم را نشان می‌دهد. اگرچه والرین در آنجا هم هست اما اختصاصی به او ندارد. کتیبه نقش رستم مشهورتر است. اما در سنگ‌نوشته نقش رستم نیز تصویر دو امپراطور روم وجود دارد، آنکه زانو زده فیلیپ عرب است. والرین دست شاپور را گرفته و ایستاده است

شاپور اول، پادشاه ساسانی
شاپور اول، پادشاه ساسانی شاپور اول ویکی‌پدیا

تجزیه و تحلیل محتوایی این سخنان نشان می‌دهد که سمت‌گیری مثبت خامنه‌ای ناشی از احترام به شاپور ساسانی نیست، بلکه طریقیت دارد تا آن را پشتوانه زورآزمایی با غرب و برتری ایران قرار دهد. او در دو سال بعد در واکنش به اقدامات حلقه محمود احمدی‌نژاد در رجعت به میراث امپراطوری هخامنشیان برخورد تندی انجام داد.

خبرگزاری «آتانیوز» در اردیهشت ١٣٨٩ چنین گزارش داد: «در پى بازديد رهبرى از بيست وسومين نمايشگاه بين ‌المللى کتاب، آیت الله خامنه ‌اى تذکرى نيز به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى دادند. رهبر انقلاب در جريان اين بازديد و هنگام عبور از غرفه انتشارات, مجسمه‌هاى دو مترى هخامنشى را ديدند که بعد از لحظاتى با لحنى جدى خطاب به وزير ارشاد خواستار جمع ‌آورى اين مجسمه‌ها شدند و فرمودند در غيراين صورت برخورد مى‌کنم. این مجسمه‌ها در ابتداى ورودى به سالن ‌ناشران خارجى قرار داده شده بود که طول آنها به دو متر نيز مى رسيد. درحال حاضر و در پى اين تذکر مقام رهبرى به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى، حسينى که خود نيز مخالف وجود اين مجسمه‌ها بود فورا دستور جمع آورى مجسمه‌هاى هخامنشى را داده و در حال حاضر مجسمه‌ها از نمايشگاه کتاب جمع آورى شدند.»

علی خامنه‌ای در مواردی دیگر نیز دربارۀ کوروش و تخت جمشید و هخامنشیان و ارتش هخامنشیان چنین اظهار نظرهایی کرده است:

«در تاریخ هم وقتی شما نگاه کنید، می‌بینید حکما و دانشمندان و انبیا و اهل معرفت علیرغم ضعف‌های ظاهری‌شان و نداشتن قدرت بر اسکندرها و کوروش‌ها و بقیۀ سلاطین و جهانگیران عالم پیروز شدند. در زمان خود پیروز نشدند اما در تاریخ پیروز شدند. از سلاطین و جهانگیران عالم جز نامی، آن هم همراه با طعن و لعن انسان‌های هشیار چیزی در تاریخ نمانده.»

«یک نفر هم پیدا می‌شود از سر اشتباه و ندانم‌کاری، به جای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی، تخت جمشید را زنده می‌کند. تخت جمشید یک اثر معماری است. اثر معماری را انسان تحسین می‌کند و چون متعلق به ماست، مال ایرانی‌هاست، به آن افتخار هم می‌کند اما این غیر از این است که ما دل‌ها و ذهن‌ها و جان‌های مردم را متوجه یک نقطه‌ای بکنیم که در آن از معنویت خبری نیست و نشانۀ طاغوتی‌گری است، در همان ساختمان‌ها که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال ویرانه است، یک روزی خدا می‌داند که چقدر بی‌گناه در مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند و چقدر دل‌ها ناکام می‌شدند. این افتخاری ندارد.»

«عزت ملی یعنی احساس افتخار ملی، که این احساس افتخار ناشی از واقعیت باشد؛ ناشی از واقعیاتی در متن جامعه و در روی زمین و نه متکی بر توهمات و تصورات. و الّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و این‌ها هم بود. این‌ها تصورات واهی است. توهم است. افتخارآفرین نیست.»

«غالبا آن که ما دیدیم و شناختیم در دنیا، همین جور است. ارتش‌ها به اسم منافع ملی تشکیل می‌شوند اما در خدمت منافع ملی نیستند. در خدمت جاه‌طلبی‌های سیاسی هستند. در طول تاریخ هم همین جور بوده. از این‌جا بلند شوند، بیش از ۱ میلیون سرباز را بردارند ببرند طرف یونان (این‌ها افتخارات تاریخیِ طاغوتِ ماست: خشایارشاه)، برای اینکه بتوانند یونان را بگیرند. بعد هم شکست‌خورده و کشتی‌شکسته و نابودشده برگردند به کشور. برای منافع ملی نبوده این {اقدام}.»

در واقع در اکثریت قریب به اتفاق سخنان خامنه‌ای دربارۀ ایران پیش از اسلام، سمت‌گیری مثبتی به شاهان باستانی، ایران که در ادبیات حکومتی «دوران ستمشاهی» نامیده می‌شود، انجام نشده است. اما بعد از جنگ دوازده روزه به ناگاه مانور بر روی شاپور اول ساسانی شروع شد. در پرتو مواردی که توضیح داده شد می‌توان نتیجه گرفت که برخورد جدید ابزاری است و تصور می‌شود از این طریق حکومت می‌تواند پشتوانه اجتماعی برای مقاومت در برابر رویکرد تهاجمی دولت‌های آمریکا و اسرائیل را افزایش دهد.

پژوهش‌های تاریخی و معرفتی نوعی شباهت بین امپراطوی ساسانی و جمهوری‌اسلامی در پارادایم حکومت دینی را نشان می‌دهد که بعد از حکومت بهرام اول ساسانی موقعیت موبدان زرتشتی در حکمرانی ساسانی قدرتی همطراز دربار پیدا کرد. اما در عین حال باید توجه داشت که دوران ساسانیان هنوز موضوع پژوهش است و تفاوت‌های نمایانی نیز دیده می‌شود. اما پشتوانه حکومت دینی در جمهوری اسلامی و نظریه ولایت‌فقیه در سطح خودآگاه و ارادی، مبانی معرفتی و سیاسی متمایز هستند که ارتباط مستقیمی با سرمشق حکمرانی ساسانی ندارد که در کتاب عهد منسوب به اردشیر پاپکان نقل شده است. در واقع همراستایی و همطرازی دین و دولت و شالوده­بودن دین برای حکمرانی (ملک) و سپس تبدیل حکمرانی به نگهبان نهاد دین در دوران ساسانیان یک شباهت برخاسته از رویکرد عینی و پسینی است و توجه به آن نیز در شرایط کنونی بیشتر پیامد ناخواسته برخورد ابزاری و پوپولیستی جمهوری‌ اسلامی است. در عین حال باید توجه داشت که مشی زمامداری شاپور اول ساسانی از جمله پناهی که به مانی داد و رواداری مذهبی که داشت، با سبک حکمرانی خامنه‌ای تعارض دارد.

به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

در مجموع به نظر می‌رسد چالش‌های جدی برای دستیابی به موفقیت جمهوری اسلامی در پشتوانه‌سازی از شاپور اول ساسانی برای سیاست خارجی دشمن‌بنیاد با آمریکا وجود دارد و تعارضات گفتمانی، مقامات ارشد حکومتی را در درازمدت آسیب‌پذیر می‌کند.

این مطلب به قلم علی افشاری، فعال سیاسی مقیم آمریکا، برای بخش دیدگاه یورونیوز فارسی ارسال شده است و بیانگر دیدگاه شخصی ایشان است.

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها