در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز چهارشنبه ۲۹ اکتبر ۲۰۲۵ (۷ آبان ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
آتلانتیک: آخرین متحد ایران در خاورمیانه
وبسایت آتلانتیک، متعلق به مجله قدیمی ایالات متحده، گزارشی به قلم رابرت ورث، روزنامهنگار باسابقه و متخصص در امور خاورمیانه، در مورد روابط ایران و عراق منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «بیش از سه سال است که عراق از تیتر خبرها دور بوده است. در حالی که جنگها و شورشها بخشهای دیگر خاورمیانه را درگیر کردهاند، بغداد، شهری که روزگاری نامش مترادف با بمبگذاریهای انتحاری و درگیریهای فرقهای بود، در آرامش نسبی به سر میبرد. بزرگراه منتهی به فرودگاه بینالمللی بغداد که زمانی خطرناکترین مسیر جهان خوانده میشد، اکنون با برجها و ساختمانهای مرتفع تازهساز احاطه شده است و پلها و روگذرهای جدید، بخشی از ترافیک معروف شهر را کاهش دادهاند.
با این حال بسیاری از عراقیها نگراناند که این آرامش دوام نیاورد. ایران در یک سال گذشته از سوی ایالات متحده و اسرائیل تحت فشار سنگینی قرار گرفته و محور مقاومت آن عملا فروپاشیده است. در چنین شرایطی عراق به تنها متحد مهم جمهوری اسلامی در منطقه و شریان اقتصادی حیاتی آن تبدیل شده است. با وجود این، دونالد ترامپ تا کنون درباره این رابطه سکوت کرده و در عین حال تحریمهای فزاینده علیه اقتصاد ایران را ادامه داده است.
در آستانه انتخابات پارلمانی یازدهم نوامبر، محمد شیاع سودانی، نخستوزیر عراق، بر ثبات و رشد اقتصادی کشور تأکید دارد. نماد کارزار او جرثقیلی است که نشانه رونق ساختوساز در سالهای اخیر است. دولت او در یک سال گذشته بیش از یک میلیون کارمند جدید استخدام کرده تا بیکاری را مهار کند، هرچند این اقدام خطر ورشکستگی دولت را افزایش داده است. در کنار فضای مثبت، ترس از بازگشت رقابت میان ایران و آمریکا بر سر نفوذ در عراق نیز بر سیاست این کشور سایه انداخته است.
سودانی بر خلاف کاظمی، نخست وزیر پیشین عراق، گروههای شبهنظامی شیعی را در آغوش گرفته و با اعطای قراردادهای دولتی، ثروتمندترشان کرده است. او شرکت دولتی تازهای به نام "شرکت مهندس عام" ایجاد کرده که از آن به عنوان نسخه عراقی سپاه پاسداران یاد میشود. وزارت خزانهداری آمریکا اخیرا این شرکت را به عنوان پوششی برای گروههای تروریستی تحریم کرده است.
دولت عراق همچنین قراردادهایی بدون مناقصه با حشد شعبی و شرکت مهندس عام برای نگهداری شبکه فیبر نوری کشور و ساخت شبکهای جدید امضا کرده است؛ اقدامی که به این گروهها کنترل زیرساخت دادههای عراق را میدهد. کارشناسان ارتباطات هشدار دادهاند که این مساله تنها زمینه فساد مالی نیست، بلکه تهدیدی امنیتی است، زیرا ایران یا متحدانش میتوانند از این شبکه برای نظارت بر شهروندان عراقی استفاده کنند.
سودانی همچنین تلاش کرده امتیاز انحصاری توسعه شبکه ۵جی را به کنسرسیومی وابسته به همین گروهها واگذار کند، اما دادگاهی عالی اجرای آن را به دلیل ملاحظات امنیتی متوقف کرده است.
سودانی خود را سیاستمداری عملگرا معرفی میکند و با توجه به مرز طولانی عراق و ایران، ناچار است میان منافع دو قدرت درگیر تعادل برقرار کند. برخی ناظران میگویند او تلاش کرده شبهنظامیان را در ساختار دولت جذب کند تا به جای شلیک موشک، در کتوشلوار و در درون نظام سیاسی فعالیت کنند.
با این حال، واگذاری قراردادها بدون نظارت قانونی نگرانیهایی درباره سوءاستفاده از قدرت ایجاد کرده است. هرچند این روش به سرعت پروژههای عمرانی را پیش برده، اما وابستگی روزافزون دولت به گروههای مسلح را نیز عیان کرده است.
منتقدان میگویند، سودانی اسیر نظام سهمیهبندی فرقهای است که پس از ۲۰۰۳ برای تضمین تنوع سیاسی ایجاد شد اما اکنون به کارخانه توزیع رانت تبدیل شده است. او در تلاش است ائتلافی چندفرقهای بسازد، اما حتی در صورت پیروزی در انتخابات، همچنان زیر نفوذ "چارچوب هماهنگی"، ائتلاف سیاسی شیعههای نزدیک به ایران، باقی خواهد ماند.
دولتهای اخیر آمریکا نیز با واقعگرایی، محدودیتهای سیاست عراق را پذیرفتهاند: از بغداد خواستهاند از تهران فاصله بگیرد، اما از اقدامات تند که میتواند دوباره جنگی نیابتی شعلهور کند، پرهیز کردهاند. با این حال، گفته میشود دونالد ترامپ که به مصالحه دیپلماتیک اعتقادی ندارد، ممکن است مسیر متفاوتی در پیش بگیرد.
او از زمان بازگشت به کاخ سفید توجه کمی به عراق نشان داده است، اما تصمیم اخیر وزارت خزانهداری برای تحریم شرکت مهندس عام و دو تاجر بانفوذ عراقی، موجی از نگرانی میان ثروتمندان بغداد برانگیخته است. یکی از مقامهای پیشین گفت: "آنها میترسند. تا زمانی که آمریکا با ایران به توافق نرسد، سیاست فشار حداکثری ادامه خواهد داشت و این بار ممکن است دامنهاش به عراق هم برسد."»
ئیسکیوریتی پلنت: جنگ سایه: گنجشک درنده علیه زیرساخت ایران
ئیسکیوریتی پلنت، وبسایت آمریکایی فعال در حوزه امنیت سایبری، گزارشی در مورد نبرد سایبری اسرائیل و ایران با محوریت «گنجشک درنده» منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «افزایش درگیریهای سایبری در سالهای اخیر موجب ظهور گروههای پیشرفتهای شده که یا دولتیاند یا با حمایت دولتها فعالیت میکنند و توان فلج کردن سامانههای ملی را دارند.
در میان آنها، گنجشک درنده به یکی از بازیگران اصلی جنگ سایهای سایبری میان اسرائیل و ایران تبدیل شده است.
تحلیلگران معتقدند این گروه با منافع اسرائیل همسو است و عملیاتهای تهاجمی برای اختلال در زیرساختهای حیاتی، شبکههای دولتی و سامانههای مالی ایران انجام میدهد. اقدامات این گروه نشاندهنده تلاقی "پیام سیاسی" و "اختلال فناورانه" در جنگهای مدرن است.
گنجشک درنده نخستین بار در سال ۲۰۱۹ با حمله به شرکتهای مستقر در سوریه از جمله آلفادلیکس تریدینگ، افرادا و گروه کاترجی ظاهر شد.
این حملات اولیه نشان دادند که حوزه فعالیت گروه فراتر از ایران است و شرکتهای لجستیکی و اقتصادی مرتبط با شبکه نفوذ ایران را نیز هدف قرار میدهد.
در سال ۲۰۲۱، این گروه با حمله به شبکه راهآهن ملی ایران شهرت جهانی یافت. بدافزار «Meteor» در آن عملیات سامانههای ریلی را از کار انداخت، پیامهای تمسخرآمیز روی تابلوهای ایستگاهها نمایش داد و توانایی گروه در ایجاد تأثیر روانی و عملیاتی را آشکار کرد.
در ژوئن ۲۰۲۲، گنجشک درنده کارخانه فولاد ایران را هدف حمله قرار داد که به آتشسوزی و تخریب فیزیکی منجر شد. در دسامبر ۲۰۲۳، با حمله به شبکه توزیع سوخت کشور، فعالیت بیشتر پمپبنزینها متوقف شد؛ اقدامی که از نظر گستره، جهشی بزرگ در توان تخریبی بود.
تازهترین حمله در سال ۲۰۲۵، بخش مالی ایران را هدف گرفت. بانک سپه و صرافی رمزارز نوبیتکس مورد حمله قرار گرفتند، دادهها حذف شد و حدود ۹۰ میلیون دلار رمزارز سرقت یا نابود شد. گروه همچنین کد منبع و مستندات تحقیقاتی نوبیتکس را افشا کرد.
الگوی زمانی این حملات با تنشهای ایران و اسرائیل همخوان است و نشان میدهد عملیاتها بهصورت تلافیجویانه و سیاسی زمانبندی میشوند.
کارزارهای گنجشک درنده نشانهای از گذار جنگ سایبری از جاسوسی به تخریب فیزیکی است. این گروه فناوری اطلاعات را به سلاحی برای نمایش قدرت سیاسی بدون درگیری نظامی مستقیم تبدیل کرده است.
گنجشک درنده نماد تحول جنگ سایبری دولتی است؛ ترکیبی از مهندسی بدافزار پیشرفته، زمانبندی دقیق و عملیات روانی برای تضعیف روحیه و توان دشمن.
حملات این گروه به بخشهای حملونقل، صنعتی و مالی ایران نشان میدهد که نبرد در فضای مجازی دیگر صرفاً به نفوذ و جاسوسی محدود نیست، بلکه هدف آن حذف، اختلال و تضعیف اعتماد است.
با گسترش جنگ سایبری به بخشی از نبردهای سنتی، دولتها و سازمانها ناگزیرند خود را برای رویارویی با دشمنانی آماده کنند که هدفشان فقط دسترسی نیست، بلکه نابودی زیرساخت و روحیه است.»
المانیتور: تغییر آرام در فرماندهی سپاه پاسداران ایران، گمانهزنیها درباره بازآرایی پس از جنگ را برانگیخت
پایگاه المانیتور (Al-Monitor)، رسانه خبری و تحلیلی مستقل آمریکایی، به بهانه انتصاب حجتالله قریشی، معاون پیشین وزارت دفاع، به عنوان جانشین هماهنگی فرمانده کل سپاه و برکناری محمدرضا نقدی از این سمت، تحلیلی منتشر کرد که خلاصه آن را میخوانید: «جمهوری اسلامی ایران سرانجام تایید کرده است که یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برکنار کرده و او جای خود را به چهرهای تازه داده است.
با آنکه خبر این تغییر در ظاهر معمولی به نظر میرسد، تاخیر در اعلام رسمی آن باعث طرح پرسشهایی درباره دلایل پنهان این تصمیم شده است.
تغییر در کادر فرماندهی سپاه، شایعات قدیمی درباره نفوذ امنیتی و ادعاهای جاسوسی در دفتر نقدی را دوباره زنده کرده است. نقدی اخیرا در گفتوگویی با یک مستندساز، اتهام بازداشت برخی دستیارانش به اتهام جاسوسی برای اسرائیل را "دروغی محض" خواند.
ریشه این اتهامات به سالها پیش بازمیگردد. در سال ۲۰۱۹، بهزاد نبوی، سیاستمدار اصلاحطلب، گفته بود دو نفر مظنون به جاسوسی برای اسرائیل در دفتر یکی از فرماندهان ارشد سپاه شناسایی شدهاند؛ اظهاراتی که بهطور گسترده به نقدی نسبت داده شد. او آن زمان این ادعا را رد و از رسانه منتشرکننده شکایت کرد، هرچند پرونده در نهایت با عذرخواهی رسانه بسته شد.
در چنین فضایی، کنار گذاشتن نقدی بار دیگر گمانهها درباره نقش احتمالی این ماجرا در برکناری او را دامن زده است. با این حال، برخی ناظران این تغییر را بخشی از بازآرایی گستردهتر در سطوح بالای سپاه میدانند؛ اقدامی که پس از جنگ خردادماه با اسرائیل و سلسله نفوذهای امنیتی و ترورهای هدفمند، ضروری به نظر میرسد.
در جریان آن جنگ، چندین فرمانده ارشد سپاه و نیروی قدس در حملات اسرائیل کشته شدند؛ رخدادی که انتقادهای کمسابقهای از ضعف اطلاعاتی و آسیبپذیری ساختار امنیتی ایران برانگیخت. این تلفات، همراه با افزایش حملات سایبری و اطلاعاتی منتسب به اسرائیل، بحثهای داخلی درباره لزوم اصلاح ساختار امنیتی و تقویت ضدجاسوسی را شدت بخشیده است. حتی در میان جناحهای تندرو نیز اکنون این دیدگاه قوت گرفته که وفاداری ایدئولوژیک بهتنهایی کافی نیست و نیاز به کارآمدی عملیاتی و پوشش اطلاعاتی قویتر بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
در این چارچوب، انتصاب قریشی را میتوان تصمیمی راهبردی دانست. بر خلاف نقدی که چهرهای فرهنگی و ایدئولوژیک محسوب میشود، قریشی سابقهای فنی و مدیریتی در حوزه تدارکات و صنایع دفاعی دارد. این انتخاب نشانهای از حرکت سپاه به سوی فرماندهی حرفهایتر و کمتر ایدئولوژیک ارزیابی میشود.
تغییر اخیر در فرماندهی سپاه با جابهجاییهای دیگری در وزارت دفاع و نهادهای اطلاعاتی نیز همزمان شده است. گزارشهایی از بازنشستگی یا انتقال برخی فرماندهان میانی در نیروی قدس و پدافند هوایی منتشر شده که هدف آن بازسازی اعتماد داخلی و بازتنظیم ساختار فرماندهی پس از ترورهای هدفمند و نفوذهای اطلاعاتی اسرائیل عنوان میشود.
تغییراتی که به گفته ناظران، نشانه تحولات عمیقتری در درون سپاه پاسداران پس از جنگ خردادماه با اسرائیل است.»
پرویدنس: اسرائیل با ایران، حماس و حزبالله مقابله کرده اما آیا میتواند ترکیه را مهار کند؟
اندیشکده مذهب و دموکراسی (Institute on Religion and Democracy) مقالهای به قلم شی ختیری (Shay Khatiri)، پژوهشگر ارشد موسسه یورک تاون (Yorktown Institute)، در نشریه وابسته به خود یعنی پرویدنس منتشر کرده که چکیده آن را میخوانید: «از نظر راهبردی، اسرائیل شاید از زمان بازتاسیس تاکنون، در بهترین موقعیت خود قرار دارد. ایران را خنثی کرده و حزبالله نیز دیگرتهدیدی به شمار نمیرود. در غزه هم حداقل برای یک دهه خطری به وجود نخواهد آمد. رژیم بشار اسد سقوط کرده و دولت جدید تلاش کرده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از خاک کشورش اخراج کند. حوثیها تنها مشکل حل نشده باقی ماندهاند.
اما برقراری آتشبس به معنای حصول صلح نیست. چون دشمن هرگز نمیمیرد؛ فقط شکل جدیدی به خود میگیرد. عادیسازی روابط با برخی کشورهای عربی به معنای پذیرش گسترده یهودیان توسط مردم منطقه نیست. در خاورمیانه همچنان پایگاه ضدصهیونیستی وجود دارد که فرصتطلبان سیاسی میخواهند از آن بهره ببرند.
البته کمپینهای اسرائیل در پاسخ به ۷ اکتبر دو اثر داشته است: اول، ایران را به عنوان نماد ضدصهیونیسم بیاعتبار کرده است؛ دوم، سطح ضدصهیونیسم را در میان مردم خاورمیانه افزایش داده است.
مشکل دیگر اسرائیل این است که کشورهای عرب خلیج فارس اکنون کمتر به آن نیاز دارند. یکی از محرکهای اصلی روابط عربی-اسرائیلی، حس مشترک تهدید از سوی ایران بود. با این حال، موفقیت اسرائیل علیه جمهوری اسلامی این تهدید را کاهش داده است و کشورهای خلیج فارس را کمتر به اسرائیل وابسته کرده است.
اما بزرگترین مشکل اسرائیل بدون شک ترکیه است. روابط اسرائیل و ترکیه دستکم دههای است که رو به وخامت گذاشته است.
ارتش ترکیه دومین ارتش بزرگ ناتو است. بخش عمده تجهیزات آن ساخت آمریکا است و نیروهای آن با سایر نیروهای ناتو آموزش میبینند.
این کشور به طور فزایندهای سیاست بازپسگیری را اتخاذ میکند و میکوشد خاورمیانه و بالکان را همانند دوران عثمانی تحت سلطه قرار دهد. تا کنون، اسرائیل دشمنانی داشته که اگرچه خبیث بودند، اما از نظر راهبردی ماهر نبودند. ترکیه نخستین دشمن واقعا قدرتمند اسرائیل است.
طی دو دهه گذشته، اردوغان دولت خود را به یک رژیم پایدار تبدیل کرده است. اسرائیل باید روی آمریکا تکیه کند تا اردوغان را کنترل کند و در صورت امکان، به او در گذار از قدرت کمک کند.
برخی پایتختهای عربی نیز که اکنون اسرائیل را از کنترل خارج میبینند. این کشورها که به ویژه با تمایل آمریکا به ترک منطقه، نگران اسرائیل و ررشد ضدیت با اسرائیل در میان مردم خود هستند، ممکن است به رهبری ترکیه بر منطقه تن دهند. اسرائیل باید با دیپلماسی تلاش کند روابط خود با رهبران عرب و تا حد ممکن با مردمانشان را ترمیم کند.
اسرائیل پیشرفتهای راهبردی چشمگیری داشته است. گام بعدی این است که آنها را به دستاوردهای سیاسی تبدیل کند.
دولت ترامپ و جانشینان آن نیز با یادگیری درس کلیدی از اشتباهات پیشین و موفقیت خود در آزادی گروگانها، نباید فراموش کنند که نباید هیچ فاصلهای بین اسرائیل و آمریکا وجود داشته باشد. با وجود همه درد و رنج دو سال اخیر در هر دو طرف، تنها چیزی که میتوانست اوضاع را بدتر کند، تردید بیشتر آمریکا بود.»