جنبش «من هم» یا همان « #MeToo» نقطه عطفی در زندگی بسیاری از مردان محسوب میشود که سعی کردند به بازنگری در مفاهیم مرتبط با رضایت و احترام در روابط جنسی بپردازند.
آیا جنبش «می تو» واقعاً وضعیت را به نفع برابری جنسیتی، رابطه مبتنی بر رضایت، گفتگو و احترام متقابل تغییر داده است؟ نتایج یک نظرسنجی که در نشریه Elle منتشر شده است، نتایج شوکهکنندهای را نشان می دهد که بخشی از آن در ادامه میآید:
۵۷ درصد از مردانی که در این نظرسنجی شرکت کردند، عدم وجود «نه» صریح را همچنان چراغ سبزی برای برقراری روابط جنسی تفسیر میکنند.
۵۸ درصد از آنها نیز معتقدند که اصرار کردن حتی پس از شنیدن «نه» قابل قبول است زیرا ممکن است همسرشان نظر خود را تغییر دهد.
۶۴ درصد از آنها نیز برانگیختگی مرد در مقابل زنی که مقاومت میکند را طبیعی میدانند.
تقریباً ۶۰ درصد از افراد ۲۵ تا ۳۴ ساله نیز معتقدند که شنیدن «بله» معادل توافق برای انجام همه نوع اعمال جنسی است.
دریافت چنین پاسخهای به این معنی است که گویا پس از هفت سال مبارزه، چیزی تغییری نکرده یا خیلی کم تغییر کرده است و میراث مردسالارانه و فرهنگ تجاوز به عنف، هنوز در سطح جوامع برجسته است.
با این وجود کم نبودند مردانی که در هفت سال گذشته، معترف شدند که جنبش #MeToo به آنها اجازه داده از وزن اجتماعی «فرهنگ پدرسالاری» و مشکلات رفتاری ناشی از آن آگاه شوند و سعی کردند به بازنگری رفتارشان در قبال شرکای زندگیشان بپردازند و به میل و رضایت طرف مقابل توجه بیشتری کنند.
برخی از آنجا در گفتگو با خبرنگار نشریه اینترنتی «slate.fr» گفتهاند که این جنبش منجر به آگاهی آنها از ظلم و خشونت سیستماتیک اعمال شده بر افراد قربانی رفتارهای جنسی شده است.
کلمان، مردی ۴۳ ساله میگوید: «با #MeToo بود که فهمیدم فرهنگ تجاوز و بطور کلی جامعه مردسالار به چه معناست. من از این اصطلاحات آگاه بودم اما تا آن زمان برایم موضوعی انتزاعی بود.»
هادرین، ۴۸ ساله نیز میگوید که از نظر او، تاثیرات جنبش «من هم» تدریجی بود و نه فوری؛ و این جنبش «نقطه اوج یک روند طولانی ساختارشکنی بود».
او درباره فرهنگ مردسالاری حاکم بر جوامع میگوید: «من متولد ۱۹۷۶ هستم و در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بزرگ شدم. به همین دلیل برای ما مدلهایی همچون جیمز باند که به باسن زنان ضربه میزد، هان سولو که لیا را در گوشهای گیر میانداخت، راکی که مانع از خروج آدرین از خانهاش میشد و چارلز برانسون که به کلودیا کاردیناله سیلی میزد قبل از اینکه او را در میان علوفهها بیندازد، مدلهای «اغواگرانۀ» مردان محسوب میشدند. در برخی فیلمها نیز نوجوانان سعی میکردند دختران برهنه را زیر دوش یا در اتاق خواب تماشا کنند و تصور ما از اغواگری، چیزی به عنوان یک فتح بود، به عنوان چیزی که شخص باید در آن برنده میشد.»
او میگوید: «پیام کلی این فیلمها بود که اغوا کردن وظیفه مردان است و این که یک دختر خوب نباید به اغواگری مردان بپردازد و علاقهاش را ابراز کند. در واقع دختران باید در ظاهر در مقابل مردان مقاومت میکردند آنهم در حالی که مایل به رابطه بودند. همین موضوع عزم مردان را برای غلبه بر کمرویی زنان بیشتر میکرد تا زمانی آنها درنهایت تسلیم شوند. باورمان این بود که این همان چیزی است که زنان میخواهند.»
هادرین توضیح میدهد که به کمک آگاه سازیها در چهارچوب این جنبش، زمان زیادی را صرف کرد تا این درهمتنیدگیهای ذهنی را باز کند و میگوید: «من به بحثها درباره رضایت گوش دادم که میگفت اگر یک «بله» مشتاقانه وجود نداشته باشد، به معنای «نه» است. من همچنین با زنانی آشنا شدم که از «بله» گفتن هراسی نداشتند تا بفهمم فیلمهایی که در نوجوانی دیدم و با آن بزرگ شدم واقعاً مزخرف بودند.»
رضایت در روابط میان زوجین
رضایت در روابط میان «همسران» نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. ایمریک ۴۲ ساله میگوید: «تقریباً هرگز از خودم سؤالی در مورد رضایت نپرسیده بودم. من که در یک رابطه رسمی بودم، فرض میکردم که این امر طبیعی و ضمنی است. در تصور من، تجاوزها لزوماً خشونت آمیز، منزوی و توسط غریبهها انجام میشود.»
او توضیح داد که اکنون برایش «رضایت» در روابط عاشقانهاش ضروری است و در صورت مصرف الکل یا مواد مخدر از داشتن رابطه جنسی خودداری میکند.
اولیویه ۴۶ ساله نیز معتقد است که جنبش «من هم» آگاهیها را درباره موضوع «تجاوز جنسی زناشویی» افزایش داده است.
او میگوید: «این تصور را داشتم که در بین زوجین، مسئله رضایت مطرح نیست و این موضوع را کاملا طبیعی میدانستم. دو سال پیش که همسرم میخواست از هم جدا شود، خیلی با هم صحبت کردیم و متوجه شدم که بعضی وقتها بیشتر برای راضی کردن من با من رابطه داشته تا برای خودش. گاهی زمانی که در خواب بود، او را نوازش میکردم که به عشق ورزی ختم میشد و او هم همیشه از این موضوع خشنود نبود.»
گفتگو و شنیدن حرفهای یکدیگر
بسیاری از این مردان یاد گرفتند که زمان بیشتری را صرف گفتگو با شرکای زندگی خود درباره تمایلات جنسی مشترکشان کنند.
فابین ۴۰ ساله میگوید: «اکنون خواستهها و محدودیتهای دیگران را بیشتر میپذیرم و دیگر هیچ ترسی از صحبت با شرکای جنسی خود یا قضاوت شدن ندارم.»
جولین ۴۳ ساله نیز همین نظر را دارد و میگوید: «یاد گرفتم به خواستههای شریک جنسیام گوش دهم، از او در مورد آنچه دوست دارد یا نه سوال بپرسم. همچنین یاد گرفتم در مورد خواستههایم صحبت کنم، آنها را به اشتراک بگذارم. ما اکنون در خارج از تخت نیز خیلی بیشتر در مورد آنچه در تختخواب اتفاق میافتد صحبت میکنیم.»
بنیامین ۳۳ ساله میگوید: «اکنون در رابطهام با زنان، خیلی کمتر تحت تاثیر فانتزیهای مخرب پورن قرار میگیرم. من برای برقراری ارتباط آرامتر هستم و نگرانیهای کمتری دارم. دورهای در زندگی من بود که روزهای بدون رابطه جنسی را با حرص میشمردم. اکنون هنگامی به آن دوره نگاه میکنم، نوعی تحقیر را احساس میکنم و متاسفم که یک رویداد جهانی به وقوع پیوست تا درنهایت حقیقت را بفهمم.»
از نظر فرانک ۵۳ ساله، این موضوع حتی در روابط میان افراد در کلوبهای شبانه تاثیر گذاشته است: «همه چیز تغییر کرده است. من متوجه شدم که میتوان موافقت صریح را از طرف مقابل جلب کرد. قبل از اینکه به کسی نزدیک شوم یا دستم را روی بدن کسی بگذارم بیشتر مراقبم. اگر کسی به من بگوید «نه» دیگر برایم یک درام نیست و طبیعی است که نظر دیگری را میپذیرم.»
آزادی بیان
از مسیر #MeToo برخی مردان نیز متوجه شدند که قربانی خشونت بودند. کلمان در این باره میگوید: «با نگاهی به گذشته، متوجه شدم که قربانی لمس کردن بر خلاف رضایت خود شده ام؛ آنهم از سوی فردی که نسبت به من برتری روحی داشته و من متوجه شدم که این کار او، نوعی باج گیری بوده تا بیشتر از گذشته بر من مسلط شود. اگر آزادانه درباره خشونتهای جنسی صحبت نمیشد، متوجه چنین مسئلهای نمی شدم. خوب است که زنان و مردان امروز در مورد آن صحبت میکنند. بسیار مهم است که چنین چیزهایی را به اشتراک بگذاریم تا اشتباهات مشابهی را مرتکب نشویم.»
فرانک که در دوران کودکیاش قربانی خشونت جنسی شده نیز میگوید: «قبل از #MeToo، این احساس را داشتم که نمیتوانم در مورد آن صحبت کنم و فقط روانشناسم مسلط بود. بعد از آن، گفتنش راحتتر شد و متوجه شدم که بسیاری از اطرافیانم از خشونت جنسی رنج بردهاند.»
به این ترتیب اگرچه جنبش «#MeToo» آغازگر یک راه بوده اما پس از گذشت هفت سال، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.