نگرانی از انتخاب ترامپ ابعاد تازهای گرفته است. ایران، چین، روسیه، کره شمالی و افراط گرایی اسلامی خشونت آمیز، پنج تهدید دراستراتژی جدید نظامی آمریکاست. این استراتژی قرار است زیر نظر ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا به رئیس جمهور منتخب این کشور ارائه شود. به نظر ژنرال دیوید گولد فاین فرمانده نیروهای هوایی، نگرانیهای آمریکا در مورد ایران فراتر از موضوع بالقوه هستهای است و به دخالتهای این کشور در منطقه نیز برمی گردد.
وی در مورد احتمال پشت کردن ایران به توافق اتمی به صدای آمریکا گفته است: «فشارهای اقتصادی در چارچوب راهکارهای دیپلماتیک کماکان می تواند مورد استفاده قرارگیرد.» بنابراین به نظر می رسد، سیاستهای ترامپ در مقایسه با نظرهای اولیه او چرخش قابل ملاحظهای کرده است. اما پرسش اصلی این است که اساسا انتخاب ترامپ پاسخ به کدام نیاز جامعه آمریکا است؟
پاسخ به شکاف طبقاتی در آمریکا با انتخاب ترامپ
انتخاب ترامپ پاسخی است به فشار روز افزونی که به خاطر جهانی شدن ورفتن سرمایه به مناطقی با دستمزدهای پایین و سود فزونتر، بر طبقات میانی و پایین آمریکا وارد می شود. البته پدیده ترامپ منحصر به فرد و انتزاعی نیست بلکه نتیجه یک بیداری عمومی و دادخواهی برای عدالت اجتماعی است. این دادخواهی در کشورهای مختلف به گونههای متفاوتی ظاهر میشود. برای نمونه در کشورهای استبدادی خود را به شکل خیرش ها و شورش های اجتماعی نشان می دهد، مانند آنچه در بهارعربی شاهد آن بودیم. در کشورهای پیشرفته نیز به شکل طرد قدرت سیاسی حاکم نمود پیدا می کند.
دکتر ژیلا رضایی، تحلیلگر سیاسی و مربی آموزش و سیاستهای اجتماعی معتقد است همه این خیزش ها دو ویژگی دارند: نخست بحران ادامه دار سرمایه برای انحصاری نمودن قدرت اقتصادی و سیاسی و دوم تهییج عمومی توسط راست ترین بخش با بهرهگیری از نارضایتی عمومی و تبلیغات پوپولیستی. وی در گفتگو با یورنیوز ادامه میدهد: «ترامپ ترجمان آمریکایی احمدینژاد ایران، سارکوزی فرانسه، برلوسکونی ایتالیا و هارولد استرالیاست. بنابراین خطر گرایش به راست با بهرهگیری از شعارهای ناسیونالیستی واقعیت موجود است.»
این گرایش به راست در غرب پناهجویان و مهاجران را نشانه گرفته است، آنچه که در غرب زمینه تاریخی هم دارد. در دو دهه گذشته رهبران سیاسی نیز با سیاست های بیگانههراسی و ضد خارجی به احساسات ناسیونالیستی دامن زدهاند. دکتر عبدی جوادزاده جامعه شناس بر این باور است که طبقه کارگر ناآگاه که با بیکاری، دستمزد پایین، هزینه بالای زندگی و مساله بیمه درمانی دست و پنجه نرم می کند، «دیگران» و نژادهای غیر خودی را مسئول این نابسامانی می داند. وی در گفتگو با یورونیوز می افزاید: «معتقدم که بخش قابل ملاحظهای از مردم به ریشههای مشکل واقفند ولی صدایی ندارند، بنابراین باید با رسانههای مسلط و تبلیغات آنها برای سرزنش خارجیها به عنوان علت این مشکلات که به راست گرایی دامن می زنند مبارزه کرد.» بنابراین نقطه مشترک همه تمایلات مخالف در آمریکا، زدودن « غیر یا دیگران»، بازگشت به سنت گرایی و مخالفت با هر آنچه سیستم حاکم از آن پشتیبانی می کند، بود.
حرکتی ضد سیستم با زبانی دمکراتیک، عدم وجود آلترناتیو
در مجموع هم انتخاب ترامپ در آمریکا و هم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را می توان حرکتی ضد سیستم که زبانی دمکراتیک به خود گرفت تعبیر کرد. دکتر عطا هودشتیان استاد علوم سیاسی و فلسفه معتقد است این حرکت نه آنکه گامی بر ضد سیستم سرمایهداری باشد بلکه باید آنرا بیشتر گامی علیه حاکمان و ضد اقتدار تاکنون موجود، تلقی کرد. وی در گفتگو با یورونیوز ادامه می دهد:«نه اینکه رهروان این راه همچون ترامپ یا راست گرایان افراطی اروپا ضد سیستم هستند، درست برعکس، با اینحال به دلیل نبود هیچ آلترناتیو دیگری، آنها با زبان عوام فریبانه توانستند به جلب بخش بزرگی از مردم دست یابند.»
ضریب خطای نظرسنجیها و رسانهها
نظر سنجیها معمولا حدود ۲ تا ۴ درصد ضریب خطا دارند. بیش از ۹۰ درصد رسانهها و نظرسنجیها برد کلینتون در مقابل ترامپ را پیش بینی کردند. اما باید توجه کرد که رای دهندگان به ترامپ تنها طبقات محروم نبودند. ترامپ در ۳۹ ایالت آمریکا برنده انتخابات بود و رقیب او تنها در ۱۱ ایالت پیروز شد، بنابراین نمیتوان گفت که همه آنها تحصیلات دانشگاهی نداشتند یا آدم روشنی نبودند. دکتر ژیلا رضایی در گفتگو با یورونیوز می گوید: «شبکههای خبری به ویژه سی ان ان نقش بزرگی در نظر سنجی های گمراه کننده داشتند. سخنگوی کمپین کلینتون بهایی به کمپین ترامپ نداد. توجه آنها بیشتر به حامیان مالی بود تا رای دهندگان.»
ترامپ در تمام ایالتهایی که برنی سندرز (رقیب دمکرات) در انتخابات مقدماتی برنده شد، پیروز میدان بود. حتی کمپین کلینتون در برخی از این ایالتها برنامهای اجرا نکرد، چه از پیروزی خود مطمئن بود. کلینتون بیشتر تمرکز خود را برروی نیویورک، کالیفرنیا و شمال شرقی گذاشته بود.
اما دکتر عبدی جوادزاده جامعه شناس معتقد است طبقه کارگر سفید پوست امریکا و طبقات محروم روستاها در مرکز آمریکا عمده رای دهندگان بودند. وی در گفتگو با یورونیوز میگوید: «در فلوریدا برای مثال مهاجرین محافظه کار راست کوبایی نقش بزرگی دراین ایالت به نفع ترامپ داشتند. علاوه بر همه این عوامل، مولفه شرکت وسیع و غیر مترقبه رای دهندگان زیر سی سال که معمولا در انتخابات شرکت نمی کنند را نیز باید اضافه نمود.»
در فلوریدا کلینتون با اختلاف ۵۰ هزار رای این ایالت را واگذار کرد. افزون بر آن، تمرکز رسانهها و کمپین کلیتنون بیش از آنکه روی خواست رای دهندگان و همچنین ایدههای محافظه کارانه و ناسیونالیستی رقیب باشد بر روی خصوصیات شخصی ترامپ متمرکز شد که خطای پیش بینی غیردقیق را افزایش داد. بعلاوه برخی نیز معتقدند شرکت کنندگان در نظر سنجی ها از گفتن واقعیت که به یک راست گرا رای میدهند شرم داشتند و حقیقت رای خود را بازگو نکردند و این موضوع ضریب خطای نظر سنجی ها را بالا برده است.
نگرانی از قدرت ایران در منطقه
با تدوین استراتژی نظامی جدید آمریکا دراین روزها و نامیدن ایران به عنوان یکی از پنج تهدید آمریکا، باید شاهد حرکتهای جدیدی در ماههای آینده در سیاست آمریکا نسبت به این کشور باشیم. شکستن اقتدار ایران هم در حوزه اتمی و هم در حیطه نظامی و سیاسی درمنطقه خاورمیانه از جمله این سیاستهاست. تمایل مقابله با ایران، با نزدیکی آمریکا با روسیه در تضاد خواهد بود.
به نظر دکتر عطا هودشتیان با درنظر گرفتن مولفههای مختلف، احتمال نوعی جنگ سرد با عاریتهای تازه و جدید میان دو قدرت روسیه و آمریکا بوجود خواهد آمد. دوستی آمریکا و روسیه دیرپا نخواهد بود. روسیه سر در تسلط و نفوذ در جهان دارد. بنابراین آمریکا دوباره به تقویت توان نظامی مستقل خود و حمایت از اروپای غربی ادامه خواهد داد. او در ارتباط با مسئله ایران به یورونیوز می گوید: «ترامپ طرحی نظامی برای این کشور ندارد اما احتمالا از اهرمهای دیگری مثل حمایت قطعی و جدی از بخشهایی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی استفاده خواهد نمود.»
رویاهای طرفداران ترامپ و عقبگرد به پیشا جهانی شدن؟
ترامپ از بسیاری از وعدههای خود مثل کشیدن دیوار با مکزیک، پاره کردن برجام یا از بین بردن بیمههای درمانی دوران اوباما عقب نشینی کردهاست. برخی دیگر از قولهای او مثل بالا بردن مالیات و تعرفهها برای واردات چینی یا بازگشت به دوران قبل از جهانی شدن غیر واقعی به نظر می رسد. دکترعبدی جوادزاده بر این باور است که نیروهای جهانی دیگر مثل کمپانی های بزرگ و موسسات مالی هستند که بر روی خواستهایشان پافشاری می کنند، بنابراین تغییر سیاست های اقتصادی کار آسانی نیست. او اضافه میکند: «به نظر من بازگشت به دوران قبل از جهانی شدن امکان پذیر نیست به این دلیل که اقتصاد جهانی تنها چین و آمریکا نیست. اقتصاد جهانی دیگر تنها بر روی بازارهای ملی تکیه ندارد. امروز هیچ کمپانی بزرگی نمی تواند خود را چینی، آمریکایی یا ژاپنی بنامد.»