ازدواج اجباری در بلژیک، زنانی که سکوت خود را شکسته اند

ازدواج اجباری در بلژیک، زنانی که سکوت خود را شکسته اند
Copyright 
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو:Copy to clipboardCopied

ازدواج اجباری یکی از مصادیق خشونتهای جنسی و تضییع حقوق انسانی به حساب می آید.

ازدواج اجباری یکی از مصادیق خشونتهای جنسی و تضییع حقوق انسانی به حساب می آید. این پدیده منحصر به کشور خاصی از جهان نیست و ممکن است در هر جایی رخ دهد. بلژیک یکی از معدود کشورهای اروپایی است که ازدواج اجباری در آن جرم به حساب می آید. آمار و ارقام دقیقی درباره موارد ازدواج اجباری در این کشور در درست نیست، چون بسیاری از این زنان و دختران، از روی ترس به مراجع قانونی شکایت نمی کنند. والری گوریا، خبرنگار یورونیوز گزارشی در این باره تهیه کرده است.

۱۱اکتبر (۲۰ مهرماه) روز جهانی دختر بود. طبق گزارشی که سازمان جهانی مبارزه با ازدواج اجباری دختران منتشر کرده است، بیش از ۷۰۰ میلیون زن در سراسر جهان پیش از ۱۸ سالگی مجبور به ازدواج شده اند. طبق این گزارش همچنین یک سوم دختران در کشورهای در حال توسعه ازدواج اجباری کرده اند. > Comment pouvez-vous aider à en finir avec le mariage d’enfants ? D’abord, sachez les faits. https://t.co/iNYfHC1ehe#journéedelafillepic.twitter.com/voSiMjUtZo

— ONU Femmes (@ONUFemmes) October 11, 2016

ازدواج اجباری زنان و دختران در هر کشوری ممکن است رخ بدهد. سازمان خیریه «صندوق نجات کودکان» (Save The Children) همزمان با روز جهانی دختر آمار تکان دهنده ای را در این باره منتشر کرده است: در جهان در هر هفت ثانیه، یک دختر زیر ۱۵ سال بطور ناخواسته مجبور به ازدواج می شود.

بلژیک یکی از معدود کشورهای اروپایی است که در آن ازدواج اجباری زنان و دختران جرم به حساب می آید.

تعداد کمی از قربانیان سکوت خود را می شکنند

شیمن اهل جمهوری توگو است ورقیه هم اهل گینه است. آنها در بلژیک با هم آشنا شده اند. هر دو آنها از کشورهایشان به خاطر ازدواج اجباری فرار کرده و به بلژیک پناهنده شده اند.

با درخواست پناهندگی رقیه به تازگی موافقت شده است. او می گوید: «پس از فوت پدرم، من را به عقد دوستش درآوردند. مرد بسیار پولداری که که کارش خرید و فروش الماس بود. در واقع من را به این مرد فروختند. من سومین همسرش بودم. وقتی بچه بودم، یک بار مرا ختنه کرده بودند. یک بار دیگر هم وقتی ۱۲ سال داشتم. این مرد از من خواست که برای بار سوم هم این کار را انجام بدهم. به او گفتم: “نه! چون الان می دانم چه پیامدهای منفی ای برای من دارد”. او مرا کتک می زد و حتی برای اینکه با او بخوابم شکنجه ام می کرد، چون من نمی خواستم با او بخوابم. همیشه مرا می زد. در کشورم، جانم در خطر بود زیرا از دستورهای خانواده ام اطاعت نکرده بودم.»

شیمن می گوید: «من یک پسر دارم که دو سال و سه ماه دارد. برای من سخت است که به کشورم برگردم. چون پدر بچه می خواهد، پسرم را از من بگیرد و من نمی خواهم. زندگی بچه ام در توگو در خطر است. این مرد بعد از اینکه به من تجاوز کرد، می خواست به زور با من ازدواج کند.»

این دو زن با حاضر شدن جلوی دوربین در اینجا هم زندگی شان را به خطر انداخته اند، چون هویتشان فاش شده است. آنها اینکار را انجام داده اند تا به اعمالی پایان بدهند که خودشان قربانی آن بوده اند.

شیمن و رقیه در نمایشی که به مناسبت سمیناری درباره ازدواج اجباری در شهر لی یژ به روی صحنه رفت، بازی کرده اند.

ترس، یکی از موانع شکایت کردن قربانیان ازدواج اجباری

لیلا سلیمانی، مسئول هماهنگ کننده برنامه ای است که در این شهر درباره ازدواج اجباری و خشونتهای ناموسی وجود دارد. او می گوید که ریشه کن کردن این پدیده ها کار دشواری است.

صفحه فیس بوک برنامه مبارزه با ازدواج اجباری و خشونتهای ناموسی در لی یژ را در اینجا ببینید

لیلا می گوید: «تعداد کمی از قربانیانی که به ما مراجعه می کنند قصد دارند به مراجع قانونی شکایت کنند. تقریبا هیچ آمار و ارقامی از تعداد موارد ازدواج اجباری و خشونتهای ناموسی در دست نداریم، چون این زنان شکایت نمی کنند؛ می ترسند که برای خانواده شان مشکلی پیش بیاید یا پدر و مادرشان به زندان محکوم شوند. نگران این هستند که باعث فروپاشی مالی خانواده شان شوند.»

زخمی که التیام نمی یابد

با زنی که او را آمنه می نامیم در یکی از حومه های پایتخت بلژیک ملاقات می کنیم. این زن تحت فشار خانواده مجبور شده بود با مرد ناشناسی که از مراکش آمده بود، ازدواج کند. پیشنماز مسجد محله هم آنها را عقد کرده بود. آمنه آن موقع شهروند بلژیک بوده و گذرنامه اروپایی داشته است. او پس از سالها دوندگی توانسته از شوهرش طلاق بگیرد. زخمهای آمنه پس از گذشت ۲۰ سال، هنوز التیام نیافته است.

او می گوید: «اثر[این رنجها] تا مدتها با شما باقی می ماند و با گذشت زمان از بین نمی رود. مردی که مرا به ازدواج او درآوردند بدهی داشت و من تا مدتها مجبور به پرداخت قرضهایش بودم. در نهایت هم با مشکلات زیادی روبرو شدم.»

هلینا بن مراه مسئول انجمنی است که به قربانیان ازدواج اجباری کمک می کند. او می گوید که داستانهایی شبیه داستان آمنه را هر روز می شنود. از نظر هلینا مشکل واقعی این زنان این است که نمی دانند دقیقا به چه کسی باید مراجعه کنند. وی می افزاید: «متاسفانه اکثر این افراد زمانی با ما تماس می گیرند که کار از کار گذشته و ازدواج انجام شده است. قوانین برای حمایت از زنان زیاد است، اما در عمل از این قربانیان هیچ حمایتی نمی شود، هیچ! تاسف برانگیز است. هیچ کاری برایشان انجام نمی شود. گاهی به خودم می گویم این افراد حتی از حقوقشان با خبر نیستند، حتی نمی دانند از کجا باید اطلاعات کسب کنند.»

البته کارشناسان و افرادی از حوزه های مختلف تصمیم گرفته اند دست به کار شوند.

Mariages forcés en Belgique: un guide pour mieux les combattre http://t.co/y9gwxJgLSE via lalibrebe</a> avoversc pic.twitter.com/vHTJTiu07j

— Plan Belgique (@planbelgique) June 18, 2015

ازدواج اجباری و خشونت علیه زنان

آن-سوفی والو، بازرس پلیس در بروکسل است. انجمنهای حمایت از قربانیان ازدواج اجباری، بطور مرتب با او تماس می گیرند.

او می گوید: «ما در سطح پلیس عمدتا کسانی رامی بینیم که قربانی خشونتهای درون خانواده هستند. در اغلب این موارد ازدواج اجباری در پشت این خشونتهاست. به این معنی که فشار برای ازدواج اجباری منجر به این خشونتها، از قبیل تجاوز و تجاوزهای متعدد می شود. در برخی موارد هم، خشونتهای شدید و افراطی علیه این زنان اعمال می شود. در نهایت، زنان و دختران زمانی به سراغ ما می آیند و کمک طلب می کنند که کاسه صبرشان لبریز شود و جانشان در خطر باشد.»

انجمن موسوم به «صدای زنان» و دهها انجمن دیگر در بروکسل شبکه ای به راه انداخته اند تا بتوانند فعالیتهایشان در این زمینه را هماهنگ کنند. به این منظور آنها یک خط تماس تلفنی هم دراختیار زنان و قربانیان ازدواج اجباری قرار داده اند.

پیشگیری از بروز فاجعه با ایجاد آگاهی و حساسیت در بین زنان

این انجمنها همچنین کارهایی برای افزایش آگاهی مردم و ایجاد حساسیت نسبت به این موضوع انجام می دهند.

ماریا میگل- سیرا مدیر انجمن «صدای زنان» می گوید: «بلژیک مهاجرانی را که می خواهند برای الحاق به خانواده شان به اینجا بیایند می پذیرد. دخترانی هم در سنین پایین به بلژیک می آیند که طبعا چند سال بعد مسئله ازدواج کردنشان مطرح می شود. کسانی که به اینجا می آیند باورها و اعتقاداتی درباره ازدواج و تشکیل خانواده دارند. نظر و دیدگاهشان در این باره را نمی توان یک شبه تغییر داد.»

مسئله، فقط مسئله تغییر دیدگاه این افراد در طول زمان نیست. باید از بروز فجایعی که ممکن است در اثر ازدواج اجباری رخ بدهد، پیشگیری کرد: باید جوانانی را که در معرض آن هستند آگاه و به آنها کمک کرد تا سکوتشان را بشکنند.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

«ورود مهاجران جدید به اروپا، مسئله حقوق زنان را مطرح می کند»

ختنه زنان در بریتانیا در قرن بیست و یکم

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت