مستند ترانه ساخته پگاه آهنگرانی درباره ترانه علیدوستی، بازیگر سرشناس سینمای ایران با استقبال گستردهای در فضای مجازی روبرو شده است.
آمار مشاهده تنها ویدئوی کوتاهی از این مستند در شبکه اجتماعی اینستاگرام از ۲۴ میلیون بازدید فراتر رفته است. این مستند که از تلویزیون بی بی سی فارسی پخش شد در یوتیوبِ فیلترشده در ایران تاکنون بیش از یک و نیم میلیون تماشاگر داشته است.
این در حالی است که بحثها و گفتگوها در فضای مجازی فارسیزبان طی نزدیک به ۴۸ ساعتی که از پخش این مستند میگذرد به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفته است. تا جایی که میتوان پخش این مستند را در حد یک «پدیده اجتماعی» و از بُعد روانشناختی اجتماعی ایرانیان مورد بررسی قرار دارد.
اول؛ اعلام تصمیمی که جنبه مهم آن مقاومت از داخل ایران است
شاید مهمترین دلیل این استقبال گسترده را میتوان حضور ترانه علیدوستی در داخل ایران دانست. او برخلاف شمار زیادی از سلبریتیها مانند علی کریمی یا حمید فرخنژاد پس از جنبش «زن زندگی آزادی» هم از این حرکت اجتماعی دفاع کرد و هم در ایران ماند.
یکی از پیامهای او در این مستند نیز اعلام تصمیمش برای تن ندادن به حجاب اجباری همزمان با ادامه حضور در ایران است. تصمیمی برای مقاومت کردن که ترانه علیدوستی میگوید برای خودش معنای «حذف» نمیدهد اما احتمالا باعث خواهد شد مخاطب ایرانی از او کمتر باخبر شود.
این کمخبری در میان چهرههای شناخته شده زن ایرانی بیسابقه نیست. یکی از نمونههای بارز آن سکوت گوگوش طی بیش از دو دهه حضور در ایران بود. استقبالی که از این خواننده، فارغ از حاشیههایش، پس از خروج از کشور صورت گرفت نشان داد که لزوما حفظ محبوبیت به حضور دائمی روی پرده سینما و رسانهها وابسته نیست.
علاوه بر این دنیای کنونی با شبکهها و رسانههای اجتماعی امکاناتی را برای ارتباط گرفتن با مخاطب فراهم میکند که در دهههای اول پس از انقلاب ۵۷ وجود نداشت.
مخاطب ایرانی طبیعتا بسیار بهتر میتواند با سلبریتیای ارتباط بگیرد که هر روز درد و رنج زندگی در داخل کشور، از مشکلات اقتصادی گرفته تا خطر جنگ دوباره را پا به پای او حس میکند و دغدغههای مشابه او دارد. ترانه علیدوستی در مستند ترانه وقتی از حنا، دخترش صحبت میکند با هزاران پدر و مادر ایرانی ارتباط میگیرد که فرزندشان را در شرایطی مشابه در داخل کشور و در غیاب آیندهای روشن بزرگ میکنند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
دوم؛ تطابق نقش ادعایی با کارنامه و هزینههای متحمل شده
دومین عامل تاثیرگذار در استقبال گسترده از مستند ترانه را میتوان قابل پذیرش بودن نقشی دانست که ترانه علیدوستی همراه با کارنامه و هزینههایی که پرداخته برای خود قائل است. به این معنا که ترانه علیدوستی پای خود را از گلیمش فراتر نمیگذارد و مدعی ایفای نقشی که جامعه آماده پذیرش آن نیست نمیشود.
او به خوبی جایگاه خود را شناخته است و از همان جایگاه یعنی بازیگر یا سلبریتی محبوب در ایران با مخاطب ارتباط میگیرد. او هرچند دغدغه اجتماعی به ویژه در مورد حق انتخاب پوشش زنان دارد اما خود را در قالب یک رهبر سیاسی به مخاطب عرضه نمیکند.
«اشتباهی» که بسیاری از سلبریتیها پیش از ترانه علیدوستی مرتکب آن شدند و به قول معروف «پا را از گلیم خود فراتر گذاشتند» و حتی وارد دستهبندیهای سیاسی شدند. در حالی که آنها هرگز نتوانستند در قالب جدید محبوبیت خود را حفظ کنند.
ترانه علیدوستی قائل به ایفای نقش سیاسی برای خود نیست، هرچند شرایط پیچیده ایران امروز او را وادار به اقداماتی کرده است که میتوانند سیاسی تفسیر شوند. او قصد ندارد سراغ انتقاد تند از شرایط سیاسی و وضعیت روز کشور برود اما مانند بسیاری از ایرانیها شاهد این است که سیاست خودش را به جنبههای مختلف زندگیاش تحمیل میکند. در نهایت هم ماموران حکومتی در یکی از روزهای سال ۱۴۰۱ برای بازداشتش به سراغ او رفتهاند و تجربه زندان را از سر گذرانده است.
سوم؛ نیاز به روایت یک تجربه مشترک از «زن زندگی آزادی»
جامعه ایران طی یک دهه اخیر ترومای دستهجمعی زیادی را پشت سر گذاشته است؛ از سرنگونی هواپیمای اوکراینی گرفته تا سرکوب مکرر و خونین اعتراضها (مانند آنچه در آبان ۹۸ رخ داد) و در نهایت جنگ ۱۲ روزه. با این حال این زخمهای روانی (یا روانزخمها) نه تنها فرصت التیام نیافتهاند بلکه تنها یکی بر دیگری افزوده شدهاند.
استقبال گسترده از مستند ترانه را میتوان در چارچوب نیاز به روایت تجربههای مشترکی تفسیر کرد که ایرانیان طی یک دهه گذشته پشت سر گذاشتهاند. یکی از مهمترین این تروماهای جمعی، سرکوب گسترده اعتراضهای «زن زندگی آزادی» بود.
ترانه علیدوستی در مستند ترانه گام به گام همراه با مخاطب حوادث سه سال پیش ایران را از روزهای جان باختن مهسا امینی گرفته تا اعدام محسن شکاری مرور میکند. تا جایی که در نهایت ترانه علیدوستی خودش به یکی از عوامل خبرساز در کوران حوادث تبدیل میشود و ماموران بازداشتش میکنند.
او با روایت آن روزها و سپس روزهای حبس و بازجویی خود فرصتی هرچند کوتاه برای مخاطب فراهم میکند تا تروما و هیجان حوادث سه سال پیش را مرور کند و بلکه بتواند از طریق ارتباطگیری با مستند اندکی جای درد خود را التیام ببخشد.
در این میان میتوان به جای خالی مستندسازی درباره حوادث یک دهه گذشته ایران نیز اشاره کرد. شاید اغراق نباشد اگر گفته شود که جامعه ایران تشنه مرور این حوادث، تروماها، تجربهها و دردهای مشترک است تا بلکه بتواند از میان مسیر طی شده راهی برای آینده ترسیم کند.
چهارم؛ کیفیت کار مستندساز
چهارمین عامل تاثیرگذار در مستند ترانه را که حتی باعث شده است برخی دوباره یا سهباره به تماشای آن بنشینند باید در خوشساخت بودن و کیفیت محصول کار پگاه آهنگرانی جستجو کرد. او با استفاده درست از تصاویر آرشیوی رویدادهای جنبش «زن زندگی آزادی»، تصاویر کودکی ترانه علیدوستی و ترکیب آنها با روایتهای او، فضایی را که مخاطب به دنبال آن است پیش چشمش قرار میدهد.
مخاطب عادی ایرانی طی سه سال گذشته از ترانه علیدوستی بیخبر بود. تنها از هر از چندگاه یا اینجا و آنجا در شبکههای اجتماعی خبری از ابتلایش به یک بیماری نادر میخواند و یا عکسی را میدید که در آن پوست دست بازیگر محبوبش شکلی متفاوت پیدا کرده است.
سکوت خبری پیرامون ترانه علیدوستی که این مستند دلیل آن را نیز روشن میکند به کنجکاویهای معمول در مورد زندگی و حریم خصوصی سلبریتیها افزوده بود. جایی که مستند ترانه سنتشکنی میکند و برخلاف رویه رایج در ایران (همراه با تمایل زیادی که به حفاظت از حریم خصوصی و مرزکشی بین حریم شخصی و عمومی وجود دارد) مخاطب را به نوعی به خانه ترانه علیدوستی میبرد.
ترانه علیدوستی همانطور که خود میگوید برای «سنت شکنی» آمده و در این مستند درب منزلش را به روی میلیونها ایرانی گشوده است. در همین راستا بسیاری از کامنتها و اظهارنظرهای کاربران شبکههای اجتماعی در مورد مستند ترانه معطوف به تحسین شجاعت او است. زنی که در ادامه سنت شکنیهای خود در پایان مستند با مایو داخل استخر دیده میشود. تصویری که یکی دیگر از «اولینها» برای ترانه علیدوستی در میان بازیگران پس از انقلاب ۵۷ است.
در نهایت در کنار عوامل ذکرشده میتوان به همین سکوت خبری سه ساله پیرامون ترانه علیدوستی در توضیح استقبال گسترده از مستند ترانه اشاره کرد. احتمالا همانطور که کاربران شبکههای اجتماعی به مرور به نکات و جنبههای جدیدی از این مستند یا حرفهای ترانه علیدوستی در آن اشاره میکنند، به تدریج نیز میتوان دلایل بیشتری از بُعد روانشناختی اجتماعی در توجیه واکنشها به این مستند پیدا کرد.