Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

فیلم‌های ایرانی در اسکار؛ لوموند: سینمای دولتی قدرت را ‏نمایندگی می‌کند، سینمای مستقل حقیقت را

پوستر فیلم «یک تصادف ساده»
پوستر فیلم «یک تصادف ساده» Copyright  AP/AP
Copyright AP/AP
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

هم‌زمان با اعلام شرکت این چهار فیلم در رقابت اسکار ۲۰۲۶، غزاله سلطانی، کارگردان ایرانی در مقاله‌ای که روز یکشنبه ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر) در روزنامه فرانسوی لوموند منتشر شد، بر ضرورت نگاه بین‌المللی و دقیق تأکید کرده تا بتوان «سینمای واقعی ایران» را تشخیص داد.

در رویدادی بی‌سابقه در تاریخ سینما، امسال چهار کارگردان ایرانی در مسیر اسکار قرار گرفته‌اند، اما هر کدام زیر پرچم کشوری متفاوت: جعفر پناهی با «یک تصادف ساده» برای فرانسه؛ علیرضا خاتمی با «چیزهایی که می‌کشی» برای کانادا؛ شهرام مکری با «خرگوش سیاه،خرگوش سفید» برای تاجیکستان؛ و علی زرنگار با «علت مرگ: نامعلوم» برای ایران.

به نوشته سلطانی، آنچه ممکن است عجیب به نظر برسد، در واقع حقیقتی دردناک را آشکار می‌کند: سینمای مستقل ایران خانه خود را از دست داده و به چهار گوشه جهان پراکنده شده است.

به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

او می‌نویسد:‌ «برای یک کارگردان که مانند من سال‌ها با سانسور، پدرسالاری نهادی و حذف سیستماتیک مواجه بوده تا حدی که تبعید تنها راه ممکن شد، این لحظه با احساسات متضاد همراه است: شادی از اینکه با وجود ممنوعیت‌ها، صدای آزاد سینمای ایران هنوز مرزها را می‌پیماید، و غم از اینکه ایران، این سرزمین زخمی، دیگر نمی‌تواند فرزندان هنرمند خود را در آغوش بگیرد.»

پناهی که هنوز در ایران زندگی می‌کند، به دلیل ممنوعیت کار کردن، «یک تصادف ساده» را مخفیانه ساخت. او به محض آزاد شدن از بند محدودیت سفر، به شهر فرانسه رفت و جایزه نخل طلایی جشنواره کن را برد. با این حال، این فرانسه است که فیلم او را ارائه داده است، نه ایران. سلطانی می‌گوید این تنها یک انتخاب هنری نیست، بلکه یک اقدام سیاسی است. جهان از صدایی حمایت می‌کند که کشور خودش سعی در خاموش کردنش دارد. پناهی به دلیل چند انتقاد بیان‌شده در خارج از کشور به یک سال زندان محکوم شد. در جمهوری اسلامی، نه تنها فیلم ساختن، بلکه حرف زدن هم می‌تواند جرم باشد.

چهار مسیر، یک داستان

علیرضا خاتمی، که در خارج از ایران به سر می‌برد، سال‌ها تلاش کرد تا «چیزهایی که می‌کشی» را در کشور خود بسازد. او به دلیل مقاومت در برابر سانسور، بارها از گرفتن مجوز فیلم‌برداری محروم شد و مجبور شد فیلمش را در ترکیه به زبان ترکی بسازد، با این حسرت دائمی که نتوانسته بود به زبان فارسی فیلم بسازد. امسال، کانادا صدای او را ارائه می‌دهد و پرسش همچنان باقی است: چرا یک کارگردان ایرانی باید کشورش را ترک کند تا دیده شود؟

شهرام مکری در ایران زندگی می‌کند، اما «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» را در تاجیکستان ساخت، بدون حجاب اجباری، بدون دخالت دولت، بدون مجوزهای طولانی. فیلم در نهایت نتوانست معیارهای فنی اسکار را برآورده کند، اما حقیقتی اساسی را نشان داد. این که یک کارگردان ایرانی تنها با عبور از مرزهای وطنش می‌تواند آزادانه کار کند.

بنیاد فارابی که به نمایندگی از مقامات ایرانی کاندیدای رسمی اسکار را انتخاب می‌کند، «علت مرگ: نامعلوم» را انتخاب کرد، فیلمی مستقل که ناگهان مجاز دانسته شد. سلطانی می‌گوید: «دقیقاً این کلمه، ماهیت سانسور را تعریف می‌کند. این که خارج از پسند قدرت هیچ چیز وجود ندارد.»

یک نکته حیاتی باقی می‌ماند: نه «یک تصادف ساده» و نه «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» نمی‌توانستند برای نمایندگی ایران بررسی شوند. فارابی تنها فیلم‌هایی را در نظر می‌گیرد که مجوز فیلم‌برداری و نمایش دارند. فیلم پناهی با نمایش زنان بدون حجاب «غیرمجاز» بوده و از ابتدا حذف شده بود. فیلم مکری که خارج از سیستم نظارتی ساخته شده، حتی وارد چارچوب قانونی نمی‌شد. این آثار پیش از هر ارزیابی ممکن حذف می‌شدند. بدین ترتیب، سینمای مستقل ایران در کشور خود پیش از آنکه بتواند در صحنه بین‌المللی وجود پیدا کند، محو می‌شود.

سلطانی همچنین در لوموند نوشته است: «این چهار مسیر یک داستان را روایت می‌کنند و آن این که سینمای مستقل ایران دیگر یک سرزمین نیست. این یک وضعیت است که «بی‌ریشگی» نامیده می‌شود و تنها جغرافیایی نیست. ادوارد سعید آن را «شکاف جبران‌ناپذیر» بین انسان و خانه‌اش می‌دانست. سیمون وی از آن با نام «کندن از ریشه‌ها» یاد می‌کرد. هانا آرنت آن را با از دست دادن حق داشتن حقوق مرتبط می‌دانست. حمید نفیسی در حوزه سینما، آن را «لحن» تبعید می‌نامد، شیوه‌ای از فیلم‌سازی که با فاصله، جدایی و زندگی میان دو جهان مشخص می‌شود. این دقیقاً وضعیت کارگردانان ایرانی امروز است؛ مهاجرت اجباری در نتیجه مستقیم سانسور و نبود آزادی بیان.»

جعفر پناهی
جعفر پناهی AP Photo

مسئولیت روایتگری

این فیلمساز جوان ایرانی ساکن فرانسه که در کارنامه‌اش فیلم‌های سینمایی و مستندی چون «پرسه در حوالی من»‌ و «... و آسمان آبی» (درباره عزت الله انتظامی) به چشم می‌خورد، نوشته است: «بی‌ریشگی برای من هم تجربه‌ای واقعی است. اولین فیلم بلندم، «پرسه در حوالی من»توسط نهادهای زیر سلطه مردان مسدود شد. مجوز نمایش صادر نشد؛ به وضوح گفته شد که تا وقتی قهرمان زن در پایان ازدواج نکند، هیچ گونه اجازه نمایش سراسری داده نمی‌شود. فیلم دومم، «پروا» روایت فمنیستی درباره آزادی زنان، توسط شورای پروانه ساخت وزارت ارشاد رد شد. شش ماه بازنویسی تحمیلی، داستانم را تغییر داد.»

او می‌افزاید: «آن زمان فهمیدم ادامه دادن به این شکل دیگر فیلم‌سازی نیست، بلکه مشارکت در یک توهم است. ترک ایران، در دل جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مهاجرت نبود؛ نفس مقاومت بود.»

سلطانی با تأکید بر این که «دیاسپورای کنونی سینمای ایران به معنی پراکندگی نیست، بلکه نگاهی تازه است»، در لوموند نوشته است: «وقتی حقیقت در داخل نمی‌تواند گفته شود، فاصله ابزار بصیرت می‌شود. پس از جنبش، موجی از هنرمندان، به‌ویژه زنان، کشور را ترک کردند. این نه اقتصادی بود و نه فردی؛ بلکه حرکتی سیاسی بود. این نسل ایران را نه با نوستالژی، بلکه با حس مسئولیت روایتگری می‌نگرد.»

به باور او: «امروز، سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاه بین‌المللی دقیق و موشکاف است، نگاهی که بتواند سینمای رسمی جمهوری اسلامی را از سینمای واقعی ایران تمیز دهد. تفاوت بنیادی است: سینمای دولتی قدرت را نمایندگی می‌کند، در حالی که سینمای مستقل حقیقت را.»

به فیس‌بوک یورونیوز فارسی بپیوندید

او در پرتیراژترین روزنامه فرانسوی با طرح این موضوع نوشته است: «سینمای دولتی با بودجه و ایدئولوژی تولید می‌شود. سینمای مستقل، چه در ایران و چه در تبعید، از ریسک، هزینه شخصی و مقاومت زاده می‌شود. «جنبش «زن، زندگی، آزادی» به آن صدای جدید بخشید؛ سینمای مستقل ادامه زنده آن است.»

غزاله سلطانی مقاله‌اش را با این خطاب به پایان می‌برد: «بنابراین من فراخوان می‌دهم. سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید، از آن محافظت کنید و اجازه دهید سرانجام صداهایی شنیده شوند که سال‌ها سانسور تلاش کرده آن‌ها را خاموش کند.»

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها

مطالب مرتبط

خداحافظ تلویزیون، سلام پخش آنلاین: جوایز اسکار از ۲۰۲۹ در یوتیوب پخش می‌شود

مغضوب تهران، محبوب پاریس؛ «یک تصادف ساده» جعفر پناهی نماینده فرانسه در اسکار شد

جعفر پناهی برنده جایزه نخل طلای جشنواره سینمایی کن شد