Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

زیر ذره‌بین: جنگ در تاریکی؛ «سقوط نهادی نظام‌مند و پارانویا در دالان‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران»

ایران، تهران
ایران، تهران Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از Alain Chandelier & یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار به روز شده در
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو: Copy to clipboard Copied

در این گزارش ویدئویی، مجموعه‌ای از مهم‌ترین مطالب منتشرشده در رسانه‌ها و اندیشکده‌های بین‌المللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز پنجشنبه ۳۰ اکتبر ۲۰۲۵ (۸ آبان ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه‌ کامل‌تر این مرور را می‌توانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.

میدل‌ایست مانیتور: جنگ در تاریکی: چگونه نفوذ اطلاعاتی ایران را وادار به عقب‌نشینی کرد

جاسم العزاوی، خبرنگار ارشد عراقی و مدرس روزنامه‌نگاری، تحلیلی در میدل‌ایست مانیتور، رسانه بریتانیایی منتشر کرد که ترجمه آن را می‌خوانید: «جنگ تنها دوازده روز طول کشید، اما ایران سال‌ها با پژواک آن زندگی خواهد کرد؛ نه با موشک‌ها یا اهداف سوخته، بلکه با دانشی که در آن دوازده روز به دست آمد: اینکه دشمن درون خود را یافته است، جاسوسی، خرابکاری و ترور چهره‌های کلیدی حکومت. سایه نفوذ دیگر افسانه نبود، واقعیت شده بود.

اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات ایران، در مصاحبه‌ای رادیویی، از بزرگ‌ترین هراس تهران در جریان رویارویی دوازده‌روزه با اسرائیل و آمریکا سخن گفت، اینکه نظام در تاریکی می‌جنگید، بی‌آنکه بتواند میان میهن‌دوستان و خائنان در صفوف خود تمایز بگذارد.

خطیب اذعان کرد که در جریان جنگ، حدود پنجاه سازمان اطلاعاتی منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را هدف قرار داده بودند و تنها در چند روز نخست، سی گروه در داخل کشور به ترور و خرابکاری دست زدند. این ارقام از بحرانی حکایت دارد که فراتر از محاسبات نظامی است. همان‌گونه که رئیس پیشین سیا گفته بود: "خطرناک‌ترین دشمن آن نیست که آتش بیشتری دارد، بلکه آن است که پیش از استفاده، از رازهای تو باخبر است."

جنگ دوازده‌روزه برای ایران خطری وجودی بود. اما محاسبات میدانی از آن هم نگران‌کننده‌تر بود. ایران دهه‌ها تحریم، جنگ نیابتی و حمله موشکی را تحمل کرده بود. بمب‌های اسرائیل و آمریکا دردناک بودند، اما ترس اصلی ایران از انفجار نبود، بلکه از خیانت داخلی بود. برخی فرماندهان ناپدید شدند یا از خدمت گریختند. نواری صوتی منتشر شد که در آن یک مامور اسرائیلی به فارسی به یک ژنرال ایرانی می‌گفت: "دوازده ساعت وقت داری تا با همسر و پسرت فرار کنی." از نگاه تهران، جنگ فقط در بیرون جریان نداشت.

نمایندگان مجلس مدعی شدند پهپادهای اسرائیلی از خاک جمهوری آذربایجان وارد ایران شده‌اند، اما تهران واکنش نشان نداد چون از درگیری گسترده‌تر و مداخله ترکیه در دفاع از باکو بیم داشت. وسعت جغرافیایی که روزگاری مزیت بود، حالا به نقطه‌ضعف تبدیل شده بود. حتی در حالی که از "انتقال تجهیزات هسته‌ای به نقاط امن‌تر" سخن می‌گفتند، در واقع از بیم جنگ بعدی می‌لرزیدند؛ جنگی نه با تانک، بلکه با خیانت.

تناقض نفوذ

رهبران ایران در برابر آزمونی تاریخی قرار گرفتند. وسعت کشور عمق استراتژیک در برابر حمله متعارف فراهم می‌کرد و توان موشکی، قدرت تخریب علیه اسرائیل را نشان می‌داد، اما هیچ‌یک از این مزیت‌ها معنا نداشت اگر نظام نتواند به نهادهای خود اعتماد کند. اظهارات صادقانه مسعود پزشکیان در نیویورک، درباره تدابیر جانشینی در صورت ترور، از پارانویا در راهروهای قدرت حکایت داشت.

شبح فروپاشی و تجزیه بر استراتژی ایران سایه افکنده بود. ده‌ها سازمان اطلاعاتی خارجی، عملیات مشترک و شکاف‌های قومی و سیاسی داخلی جمهوری اسلامی را در برابر پدیده‌ای قرار داده‌اند که تحلیلگران اطلاعاتی آن را "سقوط نهادی نظام‌مند" می‌نامند. به گفته بروس هافمن، استاد دانشگاه جورج‌تاون، "وقتی یک دولت دیگر نمی‌تواند وفاداری دستگاه امنیتی خود را تضمین کند، مهم‌ترین نبرد را از پیش باخته است."

عامل آذربایجان

مهم‌تر از همه، خویشتنداری ایران در برابر آذربایجان بود، با وجود شواهدی که نشان می‌داد پهپادها و شاید جنگنده‌هایی از حریم هوایی آن کشور برخاسته‌اند. این خودداری نشانه حساسیت تازه تهران نسبت به آسیب‌پذیری‌هایش بود. رهبران ایران می‌دانستند حمله به آذربایجان می‌تواند مداخله نظامی ترکیه را برانگیزد و بحران قابل‌کنترل را به آتشی منطقه‌ای تبدیل کند.

این خودداری همان چیزی است که تحلیلگر اسرائیلی، یوسی آلفر، آن را "بازدارندگی از طریق بیم از گسترش درگیری" می‌نامد، جایی که ترس از دامنه‌ی خشونت، بیش از خسارات واقعی جنگ، مانع اقدام می‌شود. ناتوانی ایران در پاسخ به حملاتی که از خاک خود انجام شد، نشانه ضعف نبود، بلکه فلج‌شدن بر اثر فروپاشی اطلاعاتی بود.

بازی هسته‌ای

اما ایران یک برتری تعیین‌کننده داشت: دوراندیشی در زمینه هسته‌ای. پیش از حملات سیزدهم ژوئن، تهران تجهیزات و مواد حساس را از مراکز در دسترس خارج کرده بود، بنابراین ادعاهای دونالد ترامپ درباره نابودی برنامه هسته‌ای ایران اغراق‌آمیز بود. این اقدام پیش‌دستانه نشان داد که با وجود نفوذ در شبکه اطلاعاتی، ایران هنوز امنیت عملیاتی لازم برای حفاظت از برنامه‌های حیاتی خود را حفظ کرده است.

انتقال توانمندی‌های هسته‌ای در چارچوب آن چیزی قرار می‌گیرد که کارشناسان آن را "لایه‌های فریب استراتژیک" می‌نامند، توانایی قربانی کردن ظواهر برای حفظ دارایی‌های اصلی. با این حال، این تدبیر نیز نتوانست ضعف نهادی زیرین را پنهان کند که ادامه جنگ را ناممکن ساخت.

میانجیگری مسکو

اعزام علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به مسکو تنها دو روز پس از آغاز درگیری، نشانه درماندگی تهران بود. او حامل نامه‌ای از علی خامنه‌ای برای ولادیمیر پوتین بود و هدفش جلب کمک فنی روسیه برای بازسازی زیرساخت‌های ارتباطی بود که اسرائیل نابود کرده بود.

به گفته تحلیلگر روس، مارک گالیوتی، "وقتی ایران برای تعمیر اضطراری زیرساخت‌های خود به مسکو رو می‌آورد، نشانه اتحاد نیست، نشانه وابستگی است." روسیه با ارائه کمک فوری پیوندی حیاتی ایجاد کرد، اما در عین حال به تهران یادآوری کرد تا چه حد تنها و آسیب‌پذیر است.

محاسبه نهایی

در نهایت ایران با پرسش دیرینه جنگ روبه‌رو شد: چه کسی از ادامه درگیری سود می‌برد؟ در حالی که تهران با حملات موشکی دقیق به اسرائیل آسیب وارد کرده بود، فرماندهان نظامی دریافتند که توازن واقعی نه در قدرت آتش، بلکه در بقای سیاسی است. همان‌طور که کلاوزویتس نوشت، "جنگ ادامه سیاست با ابزارهای دیگر است" اما تنها تا زمانی که اهداف سیاسی دست‌یافتنی باشند.

با شبکه‌های اطلاعاتی نفوذی، وفاداری مشکوک در ارتش و بیم از شورش داخلی، محاسبه سیاسی ایران تغییر کرد. نظام می‌توانست از ویرانی فیزیکی جان سالم به در ببرد، اما از فروپاشی نهادی نه. وقتی میانجی‌های آمریکایی راه عقب‌نشینی پیشنهاد کردند، تهران پذیرفت. تصمیم برای پایان جنگ نه از سر ضرورت نظامی، بلکه به دلیل فاجعه اطلاعاتی گرفته شد.

یعقوب عمیدرور، مشاور پیشین امنیت ملی اسرائیل، این وضعیت را چنین خلاصه کرد: "دشمنی را شکست می‌دهی که پیش از تردید در توان تو، در توان خودش تردید کند." تردید ایران نه درباره زرادخانه موشکی یا وسعت جغرافیا، بلکه درباره اعتماد به نهادهایی بود که باید از جمهوری اسلامی حفاظت می‌کردند.

جمع‌بندی

نهادهای اطلاعاتی غرب و خاورمیانه، مصاحبه رادیویی اسماعیل خطیب را به‌عنوان نگاهی نادر به چگونگی استفاده از عملیات نفوذ برای کسب برتری استراتژیکِ فراتر از میدان نبرد بررسی خواهند کرد. ایران دریافت که جنگ در تاریکی، جایی که نیروهای خودی نمی‌توانند دوست را از دشمن تشخیص دهند، مرگبارتر از هر حمله هوایی است. جنگ دوازده‌روزه نه به دلیل کمبود سلاح یا اراده، بلکه به سبب کمبود اطمینان پایان یافت؛ و در جنگ‌های مدرن، این بی‌اطمینانی مرگبارترین سلاح است.»

نوردیک مانيتور: موضع سختگیرانه آمریکا در قبال تحریم‌ها علیه ایران؛ شرکت‌های ترکیه‌ای بیشتری در فهرست سیاه واشنگتن قرار گرفتند

نوردیک مانيتور (Nordic Monitor)، رسانه و پايگاه تحقيقاتی مستقر در سوئد، گزارشی در مورد تاثیر تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران بر شرکت‌های ترکیه‌ای به قلم عبدالله بوزكورت، روزنامه‌نگار ترک و منتقد دولت اردوغان منتشر کرد که خلاصه آن را می‌خوانید: «ایالات متحده تحریم‌های تازه‌ای علیه حدود دوازده شرکت ترکیه‌ای در آنکارا و استانبول وضع کرده است که به گفته واشنگتن، به ایران در تهیه کالاها و فناوری‌های دارای کاربرد دوگانه کمک می‌کردند. وزارت بازرگانی آمریکا این شرکت‌ها را در "فهرست نهادهای تحت تحریم" (Entity List) قرار داده و هرگونه صادرات یا انتقال کالا و فناوری آمریکایی به آن‌ها را ممنوع کرده است. این اقدام، که در ۹ اکتبر ۲۰۲۵ اعلام شد، یکی از گسترده‌ترین تحریم‌های واشنگتن علیه شرکت‌های ترکیه‌ای محسوب می‌شود و پیام روشنی برای دولت رجب طیب اردوغان است مبنی بر اینکه آمریکا دور زدن تحریم‌های ایران از طریق ترکیه را تحمل نخواهد کرد.

در میان شرکت‌های تحریم‌شده، نام دو شرکت فعال در صنایع هوایی، Atadoruk Aviation در آنکارا و TGB Aviation در استانبول، برجسته است. آمریکا مدعی است که این دو شرکت قطعات هواپیما و فناوری‌های حساس ساخت آمریکا را از طریق شبکه‌های واسطه به شرکت‌های ایرانی منتقل کرده‌اند. هرچند این شرکت‌ها خود را به عنوان تامین‌کنندگان تجهیزات برای پروژه‌های ناتو و ایالات متحده معرفی می‌کردند، اما اکنون واشنگتن آن‌ها را به همکاری در انتقال غیرقانونی اقلام با کاربرد نظامی و غیرنظامی متهم می‌کند.

علاوه بر این دو، هفت شرکت دیگر ترکیه‌ای در حوزه‌های مختلف از جمله ماشین‌آلات صنعتی، فناوری پمپاژ، مصالح ساختمانی و خدمات کالیبراسیون فعالیت دارند. طبق ادعای آمریکا، این شرکت‌ها نیز نقش واسطه در زنجیره تامین ایران داشته‌اند و کالاهای دارای کاربرد دوگانه را با اسناد جعلی یا مسیرهای انحرافی به ایران رسانده‌اند. این فهرست شامل شرکت‌هایی مانند DBC Makina, Sisdoz Arıtma ve Pompa Teknolojileri, و UMS Ankara Kalibrasyon می‌شود که ظاهرا در ظاهر فعالیت‌های عادی صنعتی داشتند اما در عمل در شبکه‌های تدارکاتی ایران فعال بوده‌اند.

تحریم‌های جدید نه‌تنها این شرکت‌ها را از دسترسی به فناوری آمریکایی محروم می‌کند، بلکه به‌طور غیرمستقیم بانک‌ها، بیمه‌ها و شرکای تجاری ترکیه‌ای را نیز تحت فشار قرار می‌دهد تا از همکاری با آن‌ها پرهیز کنند. این اقدام بخشی از کارزار گسترده‌تر واشنگتن برای مسدود کردن مسیرهای تأمین قطعات پهپاد، موشک و هواپیما برای ایران است و هم‌زمان ۱۹ شرکت چینی و یک شرکت اماراتی نیز هدف قرار گرفته‌اند. کارشناسان این اقدام را نشانه‌ای از سخت‌تر شدن رویکرد آمریکا در برابر دولت اردوغان و تاکیدی بر نگرانی فزاینده واشنگتن از نقش ترکیه به‌عنوان یکی از مسیرهای اصلی دور زدن تحریم‌های ایران می‌دانند.»

۲۴/۷ وال‌استریت: بازسازی اساسی نیروهای مسلح ایران، آیا ایران تهدیدی واقعی برای جایگاه ابرقدرتی آمریکا است؟

«۲۴ ساعته هفت روز هفته وال‌استریت» (24/7Wallst)، پلتفرم دیجیتالیِ خبری‑تحلیلی آمریکایی، گزارشی در مورد توان نظامی ایران و آمریکا منتشر کرد که چکیده آن بدین شرح است: «ایران در سال ۲۰۲۵ برنامه گسترده‌ای برای بازسازی نیروهای مسلح خود آغاز کرده است. این بازسازی شامل افزایش فعالیت‌های نظامی، ایجاد شورای عالی دفاع ملی جدید برای هماهنگی میان نیروهای مسلح و اطلاعاتی و برگزاری تمرین‌های دریایی بزرگ در خلیج عمان است. رئیس مجلس ایران نیز به سمت فرماندهی ارشد منصوب شده است. این اقدامات نشان‌دهنده تلاش تهران برای افزایش قدرت بازدارندگی، نفوذ منطقه‌ای و تقویت هماهنگی داخلی است.

با وجود تنش‌های منطقه‌ای، احتمال رویارویی مستقیم ایران و آمریکا همچنان بالا است. ایران آمریکا را قدرت سرکوبگر می‌داند و از گروه‌های مسلحی حمایت می‌کند که علیه اسرائیل عملیات انجام می‌دهند. آمریکا متعهد شده از متحدان منطقه‌ای خود دفاع کند و در صورت جنگ احتمالی شانس پیروزی به نفع آمریکا بسیار زیاد است. توان هوایی، آموزش نیروها و تجهیزات پیشرفته این کشور امکان تضعیف قابلیت‌های هجومی ایران پیش از ورود نیروهای زمینی را فراهم می‌کند.

شاخص‌های قدرت نظامی نشان می‌دهد در بسیاری از حوزه‌ها، به ویژه هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای تهاجمی، ناوهای هواپیمابر و بودجه دفاعی، آمریکا به مراتب از ایران برتر است. با این حال، ایران در زمینه توپخانه کششی، شناورهای گشتی، پرتابگرهای موشک متحرک و نیروهای شبه‌نظامی برتری نسبی دارد. این وضعیت نشان می‌دهد ایران ممکن است در برخی عملیات منطقه‌ای محدود توان مقابله داشته باشد، ولی در مقیاس گسترده و در جنگ با آمریکا، قدرت برتر نیست.

در مجموع، بازسازی نظامی ایران بیشتر به هدف افزایش بازدارندگی، هماهنگی داخلی و نمایش قدرت منطقه‌ای است تا تهدید مستقیم برای جایگاه آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی. تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد ایران قادر به تهدید جدی آمریکا در سطح گسترده نیست و توان نظامی آن بیشتر در میدان‌های محدود منطقه‌ای کاربرد دارد، نه در رویارویی مستقیم با ارتش پیشرفته آمریکا.»

ویرایشگر ویدئو • Alain Chandelier

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها