در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز دوشنبه ۲۷ اکتبر ۲۰۲۵ (۵ آبان ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
واشنگتن پست: زنان ایرانی قانون حجاب اجباری را نادیده میگیرند؛ پلیس بازداشتها را کاهش میدهد
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست گزارشی در مورد وضعیت حجاب اجباری در ایران به قلم خبرنگارش، یگانه تربتی منتشر کرد که خلاصه آن را میخوانید: «سرپیچی از قانون حجاب اجباری در سراسر ایران به پدیدهای فراگیر بدل شده است. در حالی که حکومت از بیم بروز ناآرامیها از سرکوب شدید پرهیز میکند، جریانهای محافظهکار هنوز میدان را خالی نکردهاند.
بیش از سه سال پس از اعتراضات سراسری شکلگرفته در واکنش به مرگ مهسا امینی، دختر کُرد ایرانی که بهدلیل نوع پوشش بازداشت شده بود، نافرمانی آشکار از حجاب اجباری نه فقط در کلانشهر پرجمعیت تهران، بلکه در شهرهای کوچکتر همچون رشت و حتی مناطق سنتیتر چون کرمانشاه، همدان و دزفول نیز گسترده شده است.
به گفته زنان تهرانی، طی ماههای اخیر دیگر خبری از حضور سنگین "گشت ارشاد" و برخوردهای خشن سالهای گذشته نیست.
با اینهمه، حکومت هرازگاهی تلاش میکند محدودیتها را بازگرداند اما اثر آن کوتاهمدت است.»
گلوبال پالیسی: بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل در میانه سرگشتگی راهبردی ایران
نشریهای علمی-تحلیلی گلوبال پالیسی که به دانشگاه دورهام (Durham University) بریتانیا وابسته است، مقالهای به نوشته علی فتحاللهنژاد، مدیر «مرکز خاورمیانه و نظم جهانی» (Center for Middle East and Global Order – CMEG) و ایزابلا کرامر، پژوهشگر این مرکز منتشر کرد که چکیده آن بدین شرح است: «در هفتههای پیش از موعد بازگشت تحریمهای سازمان ملل، با وجود افزایش تهدیدها، تهران بیشتر به لفاظیهای مقاومتی بسنده کرد و از ورود به تعامل جدی خودداری کرد.
تکیه تهران بر امتیازات نمادین از جمله "توافق قاهره" با آژانس (توافقی فنی و محرمانه) تنها برای خرید زمان و نمایش تمایل به مصالحه بود، اما این ترفندها نه تنها بینتیجه ماند بلکه به برداشت غرب از بیصداقتی ایران دامن زد.
تهران میکوشد بازگشت تحریمها را نه نتیجه اشتباه دیپلماتیک، بلکه نشانهی "پایداری اصولی" و "مقاومت ملی" جلوه دهد؛ تلاشی برای حفظ وجهه سیاسی در برابر افکار عمومی داخلی. اما واقعیت این است که نظام بهروشنی ترجیح میداد از این وضعیت اجتناب کند تا از انتقادهای درونی و شکافهای جناحی بکاهد.
با وجود بازگشت تحریمهای سازمان ملل، مسیر دیپلماسی بهکلی مسدود نشده است. اما ازسرگیری گفتوگوها پس از اجرای "اسنپبک" بسیار دشوار خواهد بود.
احتمالا در هر مذاکره جدید، حساسترین مسائل دوران پیش از جنگ دوباره مطرح خواهد شد:
- برچیدن بخشهایی از برنامه هستهای ایران،
- محدودسازی برد موشکهای بالستیک
- و کاهش نقش شبکه نیابتی ایران در منطقه.
جمهوری اسلامی سالهاست این شروط را تهدیدی وجودی میداند؛ بنابراین هرگونه مصالحه بسیار دشوار خواهد بود.
وضعیت کنونی ایران را میتوان حاصل یک محاسبه اشتباه پرهزینه دانست؛ نشانهای از سردرگمی و ناتوانی نظام در تنظیم راهبردی موثر در دوران پساجنگ. در تلاش برای گریز از آنچه "دیکته ترامپی" مینامد، جمهوری اسلامی صرفا روند اجتنابناپذیر را به تعویق انداخته و اکنون با موانع بزرگتری روبهروست. هرچند حاکمیت از موضع ظاهرا مقاوم خود احساس غرور میکند، بهای این "ایستادگی نمادین" چیزی جز انزوای بیشتر بینالمللی، وخامت اوضاع اقتصادی و دشوارتر شدن مسیر لغو تحریمها در آینده نخواهد بود.»
فوربز: شمارش معکوس برای ایران آغاز شده است
نشریه فوربز گزارشی در مورد ایران منتشر کرد که خلاصه آن را میخوانید: «ایران در آستانه پاییز ۲۰۲۵ در وضعیتی پیچیده و چندلایه قرار دارد؛ کشوری که پس از بیش از چهار دهه تحریم و فشار خارجی، هنوز توانسته ساختار سیاسی خود را حفظ کند، اما بهای آن را با فرسایش اقتصادی و اجتماعی سنگین میپردازد. بحرانهای زیستمحیطی و کمبود منابع حیاتی مانند آب و برق در تابستان اخیر بار دیگر نارضایتی عمومی را آشکار کرد. اعتراضات گسترده در تهران و شهرهای جنوبی نشان داد که سیاست موسوم به "اقتصاد مقاومتی" نتوانسته پاسخی پایدار به مشکلات ساختاری کشور ارائه دهد.
در واقع، انتخابهای اقتصادی غیرمنطقی، از جمله کشاورزی پرمصرف در مناطق خشک، نشانه ناتوانی نظام برنامهریزی است که بیش از آنکه توسعهمحور باشد، بقامحور است.
در عرصه اقتصادی، شاخصها تصویر روشنی از عمق بحران ارائه میدهند. رشد اقتصادی به نزدیک صفر رسیده و تورم از ۴۰ درصد فراتر رفته است. ریال به شکلی بیسابقه تضعیف شده و حدود ۴۰ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند. دولت برای مهار نارضایتی، سیاست پرداخت یارانه را گسترش داده اما این اقدام به افزایش کسری بودجه و کاهش اعتماد عمومی منجر شده است. در چنین شرایطی، جمعیت جوان و تحصیلکرده ایران با بیکاری گسترده روبهروست؛ عاملی که خطر ناآرامیهای اجتماعی و مهاجرت نخبگان را تشدید میکند.
در سطح ژئوپلیتیکی، جنگ دوازدهروزه با اسرائیل و احتمال بازگشت تحریمهای بینالمللی چشمانداز اقتصادی کشور را تیرهتر کرده است. تخریب زیرساختهای انرژی و تردید سرمایهگذاران خارجی موجب شده وابستگی به نفت، که پیشتر نقطه قوت نظام بود، اکنون به نقطه آسیبپذیری تبدیل شود. در عین حال، چین با جذب بخش عمده صادرات نفت ایران به شریک اصلی اقتصادی تهران بدل شده، اما این رابطه بیش از آنکه متقارن باشد، نشانه وابستگی فزاینده ایران به شرق است. نقش پررنگ سپاه پاسداران در کنترل بخش اعظم اقتصاد نیز ساختار اقتصادی را به شدت دولتی و غیررقابتی کرده و فضای خصوصی و نوآورانه را تضعیف کرده است.
با وجود این دشواریها، ایران هنوز از ظرفیتهایی برخوردار است که فروپاشی فوری آن را بعید میسازد. تنوع نسبی اقتصادی، حضور دولت مرکزی قدرتمند و شبکههای خانوادگی و مذهبی که نقش حمایتی دارند، همچنان ستونهای پایداری کشور به شمار میآیند. اما همین سازوکارها که بقا را ممکن ساختهاند، در عین حال مانع تحول و توسعه شدهاند. ایران امروز در وضعیتی ایستاده است که میتواند دوام آورد، اما نمیتواند رشد کند؛ مدلی از "ثبات فرساینده" که اگر اصلاحی در آن صورت نگیرد، به تدریج به بنبستی تاریخی بدل خواهد شد.»
نیشن: اهداف تجارت مرزی پاکستان و ایران بدون اصلاحات واقعی همچنان نمادین خواهد ماند
روزنامه پاکستانی نِیشِن با انتشار گزارشی در مورد وعدههای دولتهای ایران و پاکستان برای گسترش حجم تجارت دوجانبه به نقل از «میان انجم نثار»، رئیس پنل بازرگانان (BMP) وابسته به «اتحادیه اتاقهای بازرگانی و صنایع پاکستان» (FPCCI) نوشت: «بدون رفع موانع بنیادی تجارت رسمی از جمله نبود کانالهای بانکی، روندهای پیچیده گمرکی، مقررات متناقض و اتکای بیش از حد به تجارت پایاپای غیررسمی، هر توافق یا پروژه زیرساختی جدیدی برای توسعه تجارت دو کشور بیفایده خواهد بود.
وقتی بازرگانان حتی نمیتوانند پول خود را از مسیرهای قانونی منتقل کنند، ساخت جادهها یا پایانههای جدید تجاری بیفایده است. در شرایط فعلی تجارت رسمی بین ایران و پاکستان دلسردکننده و قاچاق تنها گزینه ممکن است.
مناطق مرزی میان دو کشور از جمله تفتان، پنجگور و مشکِیل که روزگاری از کانونهای پرتحرک تجارت بودند، اکنون زیر بار مقررات بیش از حد، ضعف زیرساختها و محدودیتهای امنیتی سنگین به رکود کشیده شدهاند. هزاران خانواده در مناطق مرزی معیشت خود را از دست دادهاند زیرا تجارت رسمی فروپاشیده، و این خلاء تنها به تقویت شبکههای غیررسمی و کاهش درآمدهای دو دولت منجر شده است.»