در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۴ مهر ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
آلما: زیرساخت بالقوه تروریستی ایران و حزبالله در جنوب سوریه در دهها منطقه مستقر شده است
«مرکز مطالعات آلما»، اندیشکده اسرائیلی که به پژوهش در مورد تهدیدهای امنیتی از سمت لبنان، سوریه و ایران میپردازد، گزارشی درباره «ساختار استقرار غیرنظامی و نظامی محور شیعی تندرو به رهبری ایران را در جنوب سوریه» منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «با وجود تحولات سیاسی در دمشق و روی کار آمدن حکومت جدید، شواهد نشان میدهد زیرساخت تروریستی ایجادشده از سوی ایران در جنوب سوریه، با همکاری حزبالله و شرکای محلیاش، همچنان پابرجاست و حتی بازسازی میشود.
شبکههای عملیاتی هماهنگشده میان حزبالله (یگان جولان سابق)، واحد ۸۴۰ نیروی قدس و بخش ۴۰۰۰ سازمان اطلاعات سپاه، زیرساختی انعطافپذیر بر پایه نیروهای سوری محلی بر جای گذاشتهاند.
این شبکه، که بیشتر بر انگیزههای اقتصادی تکیه دارد تا ایدئولوژیک، به ایران و حزبالله امکان میدهد حضور خود را در جنوب سوریه تحکیم کنند، تهدید مستمر در مرز اسرائیل را حفظ کنند و مسیر قاچاق سلاح به کرانه باختری را زنده نگه دارند.
نقشهبرداری میدانی، شناسایی گردانندگان و تحلیل الگوهای عملیاتی نشان میدهد تلاش سازمانیافتهای برای بازسازی سازوکاری در جریان است که بتواند سلولهای محلی را در کوتاهترین زمان، با حداقل تماس مستقیم ایرانیها و لبنانیها فعال کند.»
استیمسون: آتشبس غزه میتواند فرصت جدیدی برای مذاکره ایران با آمریکا فراهم کند
اندیشکده آمریکایی استیمسون مقالهای در مورد فرصت آتشبس غزه برای ایران منتشر کرد که خلاصه آن بدین شرح است: «آتشبس غزه در اکتبر ۲۰۲۵، فرصتی تازه برای ایران فراهم میکند تا پس از شکست مذاکرات پیشین با آمریکا و جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، سیاستهای ایدئولوژیک خود را به سمت دیپلماسی عملیاتی تغییر دهد.
ایران، حامی اصلی حماس و گروههای شبهنظامی وابسته، اکنون با انتخاب دشواری روبهروست: حمایت از توافق و بازتعریف نقش منطقهای خود یا مخالفت با آن و کاهش نفوذ در میان متحدان فلسطینی.
میانجیگری روسیه و علاقه آمریکا به تعامل مجدد با تهران، امکان مذاکرات دوباره را فراهم کرده، اما اختلافات داخلی میان محافظهکاران و عملگرایان در مورد برنامه موشکی، پرونده حقوق بشر و گروههای نیابتی همچنان باقی است.
پذیرش دیپلماسی عملیاتی میتواند به بازتعریف نقش ایران، کاهش تنشها و تسهیل روند بهبود شرایط اقتصادی ایران منجر شود.»
میدل ایست فاروم: خفهکردن راهبردی ایران
گرگ رومن (Gregg Roman)، مدیر اندیشکده آمریکایی میدل ایست فاروم (Middle East Forum) مقالهای با تاکید بر این که «میتوانیم تهران را بدون هیچ شلیکی، فلج کنیم» منتشر کرد که در رسانه آمریکایی واشنگتن تایمز نیز منتشر شد.
آقای رومن که به عنوان مشاور سیاسی معاون وزیر خارجه اسرائیل خدمت کرده، معتقد است که ایران در وضعیت «آسیبپذیری حادی» قرار دارد: سقوط ارزش ریال و شاخصهای اقتصادی و نارضایتی داخلی، نشانه بحران ساختاری هستند. همزمان، ایران پیشرفت نظامی چشمگیری ثبت کرده و بهکارگیری عملیاتی سلاحهای مافوق صوت (مثل موشک «فتاح» و سامانه «خرمشهر‑۴») محاسبات بازدارندگی را تغییر داده و ریسک زمانگیرِ تصمیمگیری را به چند دقیقه کاهش داده است.
راهبرد پیشنهادی نویسنده: باید «بافتِ پیونددهنده» اقتصاد ضعیف شده ایران و برنامه تسلیحاتیاش را هدف گرفت و این مسیر از طریق چین میگذرد؛ چون بسیاری از قطعات و مواد حیاتیِ موشکی از زنجیره تأمینِ چین میآید.
او سه کارزار را توصیه میکند: ۱-جنگ اقتصادی هدفمند و تحریمهای ثانویه علیه بانکها و شرکتهای چینی دخیل، ۲- عملیات سایبری پیوسته برای اخلال در صنایع نظامیـصنعتی ایران، و ۳- جنگ اطلاعاتی تهاجمی برای بهرهبرداری از نارضایتی و فساد داخلی و ایجاد فشار عمومی.
نویسنده هشدار میدهد فرصت اقدام علیه ایران محدود است و باید فشارها را تا پیش از تکمیل توانمندیهای مافوق صوتی ایران (در حالی که اقتصادش در حال فروپاشی است) افزایش داد؛ در غیر این صورت، ادامه وضع موجود «خطای راهبردی» خواهد بود.
چتم هاوس: آمریکا برای حفظ صلح غزه، نیازمند راهبرد جدید در مورد ایران است
پژوهشکده آمریکایی «چتم هاوس» در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل، مقالهای به قلم صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا منتشر کرد که خلاصه آن را میخوانید: «دونالد ترامپ با ایجاد آتشبس در غزه دستاورد مهمی کسب کرد؛ موفقیتی که اولین گام حیاتی در پایان دادن به جنگ در این منطقه محسوب میشود. با این حال، بدون تعامل دیپلماتیک، ایرانی که تحت فشار قرار گرفته و تضعیف شده است، میتواند هر صلح بلندمدتی را به خطر بیندازد.
ایران در حال حاضر در موقعیت راهبردی دشواری قرار دارد: برنامه هستهایاش در جریان جنگ دوازده روزه ژوئن ضربه خورده، تحریمهای اروپایی داراییها و تجارت انرژی آن را محدود کرده و اقتصاد کشور با تورم شدید، نوسانات ارزی و کاهش صادرات نفت مواجه است. شبکههای منطقهای ایران تضعیف شدهاند و متحدان نیابتیاش، از جمله حماس، حزبالله و شبهنظامیان عراقی، تحت فشار داخلی و بینالمللی قرار دارند. تنها حوثیهای یمن با حملات محدود پهپادی به اسرائیل فعال هستند، اما توان آنها محدود و پاسخ اسرائیل قریبالوقوع است.
در چنین شرایطی، سیاست فعلی آمریکا و اروپا مبنی بر ادامه تمرکز صرف بر تحریمها و اقدامات نظامی، بدون ارائه چارچوب دیپلماتیک مشخص، ممکن است ایران را به نقش بازدارنده و مزاحم بازگرداند و فرصتهای ترامپ را در غزه تهدید کند. آمریکا نیاز دارد راهبردی جامع ارائه دهد که ضمن حفظ بازدارندگی نظامی، محدودیتهای برنامه هستهای ایران را مشخص کند و در عین حال در صورت رعایت توافق، فرصتهای اقتصادی و همکاری بینالمللی برای تهران فراهم آورد.
در این چارچوب، نقش کشورهای منطقه نیز حیاتی است: از جمله مشارکت عربستان در میانجیگری، تقویت روابط اقتصادی و ارائه تضمینهای امنیتی.
نباید فراموش کرد که آتشبس غزه یک موفقیت اولیه است، اما برای پایداری آن، مسائل حیاتی مانند حکومتداری در غزه، استقلال فلسطینیان، تضمینهای امنیتی اسرائیل و مهمتر از همه، چالش ایران باید بهطور جدی مدیریت شود. ترامپ نشان داده که قادر است انرژی و فشار سیاسی را برای پیشبرد اهداف به کار گیرد؛ اکنون زمان آن است که همین اراده را برای شکلدهی به چارچوب منطقهای که ایران را در یک نظم پایدارتر ادغام کند، به کار گیرد؛ یا دستکم از خرابکاری ایران در مرحله بعد دیپلماسی خاورمیانه جلوگیری کند.»