با توجه به این که تخمین زده میشود از هر ۱۰۰ نفر، یک نفر معیارهای روانپریشی را داشته باشد، ممکن است شما همین امروز با یک روانپریش برخورد کرده باشید.
ممکن است این فرد کسی باشد که صبح امروز در را برای شما باز کرده، همکار میز روبروی شما یا غریبهای که کنار شما در قطار مشغول مرور بیهدف شبکههای اجتماعی بوده است. ممکن است همسایهتان، شریک زندگیتان یا حتی شاید... خود شما باشید.
با وجود این که روانپریشی نسبتاً رایج است، اکثر موارد تشخیص داده نمیشوند. بسیاری از افرادی که صفات روانپریشانه دارند، بدون اینکه هرگز این موضوع را بدانند، تمام زندگی خود را سپری میکنند.
دکتر گریم فِیرچایلد، استاد روانشناسی دانشگاه باث، میگوید: «اکثر مواقع، افراد روانپریش تشخیص داده نمیشوند. رفتار آنها گاهی بسیار افراطی است، اما ممکن است اصلاً ندانند که روانپریش هستند.»
اگرچه فرد روانی ممکن است خود را متفاوت از دیگران احساس کند، اما بیشتر آنها آرام و بیصدا در میان ما زندگی میکنند، گرچه همه آنها هم قاتلان زنجیرهای در حال شکلگیری نیستند. در واقع شاید حتی جذاب، خوشسخن و ظاهراً موفق باشند.
و اگر این احساس برایتان آشنا و کمی ناخوشایند است، چه در مورد کسی که او را میشناسید و چه خودتان، چند پرسش هست که ممکن است بخواهید در مورد آنها تأمل کنید.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
چگونه بفهمیم روانپریش هستیم یا نه؟
اگر کمی نگران شدهاید یا فکر میکنید ممکن است روانپریش باشید، خبر خوب این است: احتمالاً اینطور نیستید. دکتر بث ویسر، دانشیار روانشناسی دانشگاه لیکهد کانادا میگوید: «اگر کسی نگران این است که روانپریش باشد، احتمالاً روانپریش نیست.»
دلیل این موضوع ساده است. طبق گفته کارشناسان برجسته صفات شخصیتی «تاریک»، روانپریشها فکر نمیکنند که مشکلی در آنها وجود دارد.
دکتر نادیا هایم، دانشیار روانشناسی شخصیت و روانپریشی دانشگاه ناتینگهام ترنت در این زمینه میگوید: «در واقع، آنها فکر میکنند که دیگران ضعیف یا عجیب هستند، نه اینکه خودشان مشکلی در رفتارشان داشته باشند.»
حالا اگر واقعاً فکر میکنید که روانپریشی ممکن است در مورد شما یا کسی در زندگیتان صدق کند، باید یک نکته مهم را در ذهن داشته باشید: روانپریشی پدیده صفر و صدی یا باینری نیست. انسانها به دو گروه قاتل آدمخوار و پسر پیغمبر تقسیم نشدهاند. روانپریشی یک طیف است و بسیاری از موارد در نواحی خاکستری قرار دارند.
روانپزشکان و روانشناسان از چکلیستهای مختلفی استفاده میکنند تا میزان روانپریشی یک فرد را با ارزیابی صفات شخصیتی او بسنجند.
اگر نمره بسیار بالایی در این چکلیستها بگیرید، ممکن است اختلال شخصیت روانی کامل در شما تشخیص داده شود، اما نمرات متوسط هم میتوانند نشاندهنده گرایشهای خفیف روانپریشانه باشند؛ و بسیاری از ما چند صفت از این دست را داریم.
در واقع، طبق گفته دکتر رونالد شوتن، روانپزشک قانونی برجسته، ۱۵ درصد مردم «تقریباً روانی» هستند. این بدان معناست که آنها تحت تأثیر برخی صفات روانپریشانه هستند اما اختلال شخصیتی قابل تشخیص ندارند.
آن صفات کدامند؟
مدل سهوجهی روانپریشی در سال ۲۰۰۹، روانپریشی را ترکیبی از سه بُعد میداند:
«ظلمورزی»، یعنی بیرحمی و بیاحساسی نسبت به دیگران؛
«بیمهاری»، یعنی ناتوانی در کنترل هیجانها و رفتارهای ناگهانی؛
و «جرأت»، یعنی خونسردی و نترسی افراطی در موقعیتهای خطرناک.
آزمایش روانپریشی
در سال ۲۰۲۲، روانشناسان چند دانشگاه بریتانیا مقیاس ۵۴ سؤالی «روانپریشی موفق» را تعریف کردند که برای بررسی صفات روانپریشانه در افراد با عملکرد بالا طرح شده است، یعنی کسانی که ممکن است برخی ویژگیها را نشان دهند بدون اینکه رفتار مخرب یا جنایی داشته باشند.
اگر با بسیاری از جملات زیر موافق هستید، ممکن است همین بهانهای برای مشورت با یک متخصص باشد. اما به یاد داشته باشید که این جملات تنها بخشی از ابزار تشخیص روانشناختی واقعی هستند و تشخیص روانپریشی بدون آموزش حرفهای امکانپذیر نیست. چنین صفاتی ممکن است در انواع شخصیتها ظاهر شوند و فقط متخصصان میتوانند آنها را در بافتار ویژه ارزیابی کنند.
بسیار سنگدل هستم.
اگر احساسات کسی را جریحهدار کنم، معمولاً احساس گناه نمیکنم.
خودخواه هستم.
برنده شدن مهمتر از بازی منصفانه است.
وقتی همه چیز طبق میل من پیش میرود، معمولاً از خود راضی میشوم.
در تعامل با دیگران مهارت دارم.
میتوانم با مهارتهای عاطفی خود، احساسات دیگران را تغییر دهم.
بلدم چگونه دیگران را وادار کنم کاری را انجام دهند که من میخواهم.
در گروههایی که عضو هستم، معمولاً رهبرم.
در بیان عقایدم اعتماد به نفس دارم.
در کارهای زیادی مهارت دارم.
میتوانم شرایط پرتنش را مدیریت کنم.
به توانایی خودم در تصمیمگیری سریع افتخار میکنم.
برای رسیدن به خواستههایم تقریباً هر کاری میکنم.
هایَم توضیح میدهد که روانپریشها اغلب «احساسات سطحی» دارند. آنها معمولاً ترس، پشیمانی یا نگرانی واقعی کمی نشان میدهند و ممکن است تشخیص دهند دیگران ناراحت میشوند یا اصلاً نسبت به آن بیتفاوت باشند.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
او میگوید بسیاری از روانپریشها میتوانند احساسات دیگران را تشخیص دهند، اما آن را مانند دیگران احساس نمیکنند. بر خلاف اکثر مردم، آنها همدلی قوی را تجربه نمیکنند و این امر به آنها امکان میدهد حتی در موقعیتهایی که دیگران به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند، از لحاظ عاطفی بیطرف و بیاحساس بمانند.
فِیرچایلد توضیح میدهد: «مثلاً تصور کنید وارد اتاقی شوید که در آن همه دارند گریه میکنند. شاید شما ناراحت شوید، حتی اگر ندانید چرا آنها گریه میکنند. این سرایت احساس است. اما در مورد افراد روانپریش، احساسات دیگران به آنها منتقل نمیشود.»
درست است که برخی از روانپریشها عمداً از آسیب رساندن به دیگران لذت میبرند، اما این بیشتر یک کلیشه است تا یک قاعده. در واقع، بیشتر آنها صرفاً از لحاظ احساسی بیطرف هستند تا اینکه آشکارا ظالم باشند.
تشخیص روانپریشی از روی واکنشهای احساسی دشوار است
پروفسور ابیگیل مارش، روانشناس دانشگاه جورجتاون، توضیح میدهد که بسیاری از روانپریشها مهارت زیادی در پنهان کردن صفات خود دارند و میتوانند با رفتاری دوستانه یا حتی جذاب ظاهر شوند.
ما معمولاً فرض میکنیم روانپریشها ناخوشایند یا ناپسند هستند و اگر از بودن با کسی لذت میبریم، احتمال روانپریشی او را رد میکنیم. اما این اشتباه است.
مارش میگوید: «افراد روانپریش معمولاً این را میدانند و با رفتارهایی که قضاوت دقیق درباره آنها را دشوار میسازد، از این مسئله به نفع خودشان استفاده میکنند.»
جعل، فریب و جذابیت سطحی، همه از ویژگیهای اصلی روانپریشی هستند که حتی نزدیکترین افراد به یک روانپریش نیز میتوانند به راحتی به وسیله آن گمراه شوند. مارش اضافه میکند: «افراد خیلی آسان فریب می خورند، حتی دوستان، شریک زندگی و اعضای خانوادهای که فکر میکنند واقعاً آن فرد را میشناسند.»
در کانون این موضوع، یک ذهنیت خودخواهانه قرار دارد. مارش در تعریف این حالت میگوید: «اگر بخواهم روانپریشی را خلاصه کنم، باید بگویم افراد روانپریش معمولاً در محیطهای اجتماعی رفتارهایی انجام میدهند که به نفع خودشان است، بدون توجه به عواقب آن برای دیگران.»
جذابیت و ظاهر موفق
وقتی میشنویم «روانپریش»، بیشتر مردم کریستین بیل، بازیگر معروف با کت و شلوار شیک و خونآلود در فیلم روانی آمریکایی را تصور میکنند. ما معمولاً کسی را که لباس میشوید، از وایفای کند شکایت میکند یا صبورانه در صف سوپرمارکت منتظر است، روانپریش تصور نمیکنیم. در واقع، اکثر آنها دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که باقی ما انجام میدهیم، رفتاری کاملاً معمولی.
با توجه به کلیشههای کلاسیک، ما اغلب فرض میکنیم اگر کسی که به او اهمیت میدهیم صفات روانپریشانه دارد، تنها واکنش منطقی این است که به سرعت از او فرار کنیم، قبل از اینکه به باد فنا برویم. اما واقعیت بسیار پیچیدهتر است: روانپریشها ذاتاً بد نیستند.
ویسر میگوید: «یک ضربالمثل مشهور درباره روانپریشها وجود دارد که میگوید آنها عمیقاً شرور نیستند، اما بلایی که خودشان به وجود آوردهاند را بیاهمیت میشمارند. من باور ندارم که آنها «شیطان» هستند، بلکه توسط خواستههای خود هدایت میشوند و نسبت به احساسات کسانی که به آنها آسیب میرسانند، کاملاً بیتوجهاند.»
مارش اضافه میکند که افرادی که ویژگیهای روانپریشانه دارند، ممکن است بیشتر دست به رفتارهای ضداجتماعی بزنند و کمتر احساس گناه یا پشیمانی کنند، اما این به خودیِ خود به معنای «بد بودن» آنها نیست، بهویژه اگر تنها در حد خفیف در این طیف قرار داشته باشند.
روانپریش موفق
هایَم توضیح میدهد که برخی افراد با روانپریشی خفیف «در جامعه عملکرد خوبی دارند به دلیل بیرحمی و سنگدلیشان؛ زیرا معمولاً زیاد نگران نیستند و رفتارهای ریسکپذیر انجام میدهند که گاهی کارکردی است.»
برای گروهی با عملکرد بالا به نام «روانپریشهای موفق»، خودخواهی، جسارت و تکانشگری آنها را به زندان نمیبرد، بلکه باعث شکوفایی حرفهایشان میشود. این شامل دانشمندان نیز میشود، مانند جیمز فالون، استاد علوم اعصاب دانشگاه کالیفرنیا، ارواین.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
فالون سالها مغز قاتلان زنجیرهای را مطالعه کرد و الگوهای عصبی مشخصکننده روانپریشی را نقشهبرداری کرد. اما متوجه نشد که بسیاری از این صفات را خودش نیز دارد. تا مدتها بعد از تحقیقاتش، متوجه شد که خودش روانپریش است.
او صراحتاً اعتراف کرد که «همیشه دروغ میگوید»، اما خود را یک روانپریش اجتماعی میدانست، یعنی کسی که میتواند غرایز تاریک خود را مدیریت کند. او گفته بود: «اگر بتوانم بر خودم غلبه کنم، پیروز شدهام.»
روانپریشها در محیطهای کاری و قدرت
تحقیقات نشان میدهند که افرادی با صفات روانپریشانه، گاهی در محیطهایی مثل کسبوکار بزرگ، امور مالی، سیاست یا سمتهای قدرتمند مانند مدیرعاملی عملکرد بهتری دارند و این ویژگیها در چنین موقعیتهایی به نفعشان عمل میکند.
دانشمندان در یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ حتی پیشنهاد کردند که صفات روانپریشانه با ویژگیهای رهبری شرکتی همارز هستند، به ویژه جذابیت سطحی، تصمیمگیری خونسرد و اعتماد به نفس اغراقآمیز.
مطالعهای در دانشگاه باند برآورد کرد که ۲۱ درصد مدیران شرکتها صفات روانپریشانه قابل توجهی دارند.
حتی افراد در سطوح بالای قدرت نیز از این ویژگیها مستثنی نیستند. مطالعهای در سال ۲۰۱۲ نشان داد که رؤسای جمهور آمریکا با سطح بالاتری از جسارت و تسلط بدون ترس، که هر دو به روانپریشی مربوط است، عملکرد، رهبری و مدیریت بحران بهتری داشتهاند.
سازگاری و مهارت در کنترل احساسات
داشتن افرادی در جمعیت انسانی که احساسات قوی را تجربه نمیکنند، ممکن است از نظر تکاملی مفید باشد. آنها میتوانند آرام بمانند و در موقعیتهایی که دیگران دچار آشفتگی میشوند، موفق عمل کنند.
این شامل نیروهای نظامی، آتشنشانها، پلیسها و حتی جاسوسان میشود؛ برخی روانشناسان شخصیت جیمز باند را نمونهای از «روانپریش عملکردی» میدانند که میتواند به جامعه خدمت کند.
با این حال، برخلاف تصور عمومی، روانپریشها بیباک نیستند؛ آنها ترس را تجربه میکنند، گر چه به گفته ویسر، «احساس ترس را بیشتر از دیگران لذتبخش میدانند.»
این توانایی در حفظ آرامش در شرایط پر فشار میتواند یک دارایی باشد. برخی پزشکان، مانند جراحان، باید «ذهنی سختگیر» داشته باشند تا موفق شوند.
درمان و تغییر
اگر هنوز نگران هستید که روانپریشی شما یا کسی نزدیک به شما را مبتلا سازد، آیا امیدی هست؟ شاید. شواهد درباره اینکه آیا میتوان روانپریشی را درمان کرد یا تغییر داد، متفاوت و نامشخص است.
هایم توضیح میدهد: «مسئله پردازش عاطفی است. اگر چیزی را احساس نمیکنید، چگونه میتوانم به شما یاد دهم چیزی را احساس کنید؟»
بسیاری از روانپریشها در طول زمان وقتی متوجه میشوند رفتار ضد اجتماعیشان زندگی خودشان را خراب میکند، بهبود مییابند. همچنین شواهدی وجود دارد که صفات روانپریشانه میتوانند در طول زمان تغییر کنند.
بنابراین، اگر کسی نزدیک به شما نشانههای روانپریشی دارد، ممکن است یک روانپزشک بتواند به تشخیص و کمک به او کمک کند.
و اگر فکر میکنید برخی صفات روانپریشانه دارید… و نگران تغییر آنها نیستید؟ خود این مسئله میتواند موضوعی ارزشمند برای تأمل باشد.