در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز یکشنبه ۱۷ اوت ۲۰۲۵ (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
مادرن دیپلماسی: یک فرصت شکننده برای قطع دست ایران از حزبالله
اوفر ایزرائیلی (Ofer Israeli)، ژئوپولیتیسین، ژئواستراتژیست و نظریهپرداز پیچیدگی در روابط بینالملل، مقالهای در وبسایت تحلیلی مادرن دیپلماسی منتشر کرده که خلاصه آن را میخوانید: «جنگ دوازدهروزهٔ ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل شکافی در تصویر دیرینهٔ ایران بهعنوان حامی بیچونوچرای جوامع شیعه از لبنان تا عراق ایجاد کرد. حملات اسرائیل به زیرساختهای هستهای و موشکی ایران نشان داد که تهران در عمل یا ناتوان است یا مایل به دفاع مؤثر از متحدانش نیست. در جنوب لبنان این احساس بهوضوح دیده میشود: روزنامهنگاران و رهبران محلی از حس خیانت و رهاشدگی سخن میگویند، و بسیاری از مردم مشروعیت حزبالله را که بر وعدهٔ امنیت و ثبات با پشتیبانی ایران بنا شده بود، زیر سؤال میبرند.
این یک فرصت استراتژیک است؛ فرصتی که اگر غرب از آن بهره نگیرد، ایران دوباره روایت خود را بازسازی خواهد کرد و حزبالله انسجام از دسترفته را بازمییابد. اقدام باید فوری و هدفمند غرب باید شامل این موارد باشد: کمکهای انسانی آشکار و مستقیم به مناطق شیعهنشین لبنان از کانالهای غیرحزبی، تقویت صدای منتقدان محلی و روایتهای جایگزین هویت شیعی، ارائهٔ مسیرهای اقتصادی مستقل از شبکههای حزبالله، و در کنار آن ادامهٔ فشار مالی علیه ساختارهای این گروه.
تاریخ نشان میدهد که لحظات سرخوردگی و متزلزل شدن مشروعیت زمانی حساس برای شکلدادن به آیندهاند. اگر آمریکا و متحدانش اکنون دست به کار شوند، میتوانند یکی از خطرناکترین همپیمانیهای منطقه را تضعیف کنند. اما اگر منفعل بمانند، ایران و حزبالله بهسرعت فرصت را از آنِ خود خواهند کرد و پنجرهٔ تغییر بسته خواهد شد.»
کریدل: جنگ پنهان اسرائیل در بلوچستان، ایران و پاکستان را در ائتلافی نادر به هم پیوند میزند
وبسایت خبری و تحلیلیِ کاناداییِ کریدل، تحلیلی به قلم اف.ام شکیل، نویسنده پاکستانی منتشر کرده که چکیده آن بدین شرح است: «با افزایش خرابکاریها و حمایت اسرائیل و هند از گروههای مسلح بلوچ در مرزهای ایران و پاکستان، تهران و اسلامآباد همکاری امنیتی خود را عمیقتر کردهاند تا جداییطلبیِ مورد حمایت خارجیها را مهار کنند.
نخستین سفر رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، به پاکستان در دوم اوت ۲۰۲۵، بهروشنی نشان داد که تهدیدهای امنیتی در سیستان و بلوچستان در رأس دستور کار دو طرف است. در بیانیهٔ پایانی سفر، دو کشور صریحاً بر عزم مشترک خود برای مقابله با شورشهای مرزی تأکید کردند. تحلیلگران پاکستانی نیز گفتهاند که شورش بلوچ دیگر یک نارضایتی محلی نیست، بلکه به صحنهای ژئوپولیتیک بدل شده که بازیگران منطقهای میکوشند از آن بهرهبرداری کنند.
پیشتر، مقامات ایرانی آشکارا نقش قدرتهای خارجی را در تحریک ناآرامیها مطرح کرده بودند. وزارت اطلاعات ایران در ژوئیه گزارش داد که در جریان جنگ دوازدهروزهٔ ایران و اسرائیل، دستکم ۴۵۰ جنگجوی خارجی برای نفوذ به مرزهای جنوبشرقی ایران بسیج شده بودند. تهران، اسرائیل را متهم کرده که از طریق «جبهه متحد آزادی بلوچستان» مزدوران استخدام و اعزام کرده است. منابع امنیتی گفتهاند در آن جنگ، تبادل اطلاعات بین جداییطلبان بلوچ و اسرائیل، خسارات سنگینی به ایران وارد کرد.
در همین زمینه، مؤسسهٔ MEMRI در واشنگتن پروژهای با عنوان "مطالعات بلوچستان" راهاندازی کرده که ایران و پاکستان آن را بخشی از تلاش هماهنگ اسرائیل و هند برای بیثباتسازی منطقه میدانند. کارشناسان در اسلامآباد هشدار دادهاند که با توجه به پیوندهای هند با گروههای بلوچ، این کشور به پل ارتباطی آنها با اسرائیل بدل شده است.
تا همین اواخر، ایران و پاکستان یکدیگر را به پناه دادن به شورشیان متهم میکردند و حتی اوایل ۲۰۲۴ حملات هوایی متقابل انجام دادند. اما با اوجگیری تهدید مشترک، دو طرف پروتکلهای تبادل اطلاعات و سازوکارهای ضدتروریسم جدیدی وضع کردهاند. در ماههای اخیر تقریباً هر روز نیروهای امنیتی ایران یا پاکستان هدف حمله قرار گرفتهاند و فقط در ماه گذشته هفت افسر ارشد ارتش پاکستان کشته شدند.
بلوچستان به صحنهای برای جنگهای نیابتی بدل شده است. پیوند اطلاعاتی اسرائیل با شورشیان بلوچ و همسویی هند و تلآویو لایهٔ تازهای از خطر را به منطقه افزوده و اینکه ایران و پاکستان تا چه حد بتوانند این مداخله را دفع کنند، مسیر آیندهٔ شورش بلوچ را تعیین خواهد کرد.»
ال پائیس: بازگشت آهسته ایران به زندگی
روزنامه اسپانیایی الپائیس، روایت خبرنگاران خود را از شرایط ایران در روزهای پس از جنگ منتشر کرده که خلاصه آن را میخوانید: «دو ماه پس از حملات ایالات متحده و اسرائیل، ایران هنوز درگیر ویرانی و سوگ است. صدها ساختمان غیرنظامی و نظامی نابود شده، کمبود کالاهای اساسی ادامه دارد و ترس از بمباران دوباره آرامش را از مردم گرفته است. در بهشتزهرا کنار قربانیان جنگ ایران و عراق، اکنون صدها نفر از کشتههای جنگ ۱۲ روزه نیز دفن شدهاند.
شاهدان و بازماندگان روایت میکنند: زنی در میان خرابههای خانهاش میپرسد چرا مردم عادی هدف قرار گرفتند. مردی کنار مزار خواهرش در بهشتزهرا میگوید که او کارگر سادهای بود که در حمله به زندان اوین کشته شد. در همان حمله ۷۱ نفر، از جمله یک کودک پنجساله، جان باختند. در خیابانها هنوز آثار اجساد خانوادههایی که در خودروهایشان کشته شدند، باقی مانده است.
بر اساس آمارها، در جنگ ۱۲ روزه بیش از هزار و شصت ایرانی کشته شدند که بیش از ششصد تنشان غیرنظامی بودند. در تهران بیش از هشت هزار ساختمان آسیب دید و حدود چهارصد ساختمان بهکلی ویران شد. هزاران نفر در هتلها، خانه بستگان و ساختمانهای عمومی اسکان داده شدهاند.
در همین جنگ، اسرائیل بخشی از فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی را هدف گرفت و نشان داد تا چه اندازه در ساختار ایران نفوذ دارد. اسرائیل به ساختمان صدا و سیمای ایران نیز حمله کرد.
با وجود همه این خسارتها، بازار تهران خیلی زود فعالیت خود را از سر گرفت؛ زیرا افزایش قیمت کالاهای اساسی، سقوط ارزش پول و هراس از آینده، مردم را به بازگشایی سریع کسبوکارها واداشت.
همزمان، نشانههایی از تغییر اجتماعی دیده میشود: سه سال پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، خیابانهای تهران پر از زنانی است که بدون پوشش روسری رفتوآمد میکنند.
دو ماه بعد از بمبارانها، ایران هنوز میان سوگواری و بازسازی در نوسان است؛ نه اهداف اعلامی جنگ محقق شده و نه مردم از ترس رهایی یافتهاند. بازگشت به زندگی ادامه دارد، اما آهسته، شکننده و همراه با زخمهای باز.»
المانیتور: ایران در آفریقا به دنبال کاهش انزوا، اما عقبتر از روسیه، چین و ترکیه
پایگاه خبری و تحلیلی آمریکاییِ المانیتور تحلیلی درباره توسعه روابط ایران با کشورهای آفریقایی منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «پس از جنگ اخیر با اسرائیل، ایران تلاش دارد با کشورهای آفریقایی روابط خود را تقویت کند تا انزوای دیپلماتیک خود را کاهش دهد. دیدار ژنرال ارشد ارتش آفریقای جنوبی با مقامات ایرانی، با بیانیهها و حرکات نمادین همراه بود، اما توافقات واقعی محدود بود. ایران آفریقا را به عنوان قارهای با پتانسیل بالا برای نفوذ، ایجاد شراکت و جبران فشار غرب میبیند، و بهویژه به سودای همکاری با آفریقای جنوبی و کشورهای دیگر مانند سودان و نیجر چشم دوخته است.
با این حال، ایران در مقابل رقبای قدرتمند مانند چین، روسیه، ترکیه و امارات محدودیت منابع دارد و نفوذ آن بیشتر بر ایدئولوژی، فناوری نظامی ارزان و همکاریهای انتخابی متکی است. کشورهای آفریقایی معمولاً با احتیاط رفتار میکنند و روابط نزدیکی با ایران میتواند سایر فرصتهای اقتصادی و امنیتی با قدرتهای بزرگ را به خطر بیندازد. بنابراین، تلاش ایران بیشتر برای نمایش حضور و روایت مقاومت خود در آفریقاست تا شکلگیری اتحاد واقعی.»