سپیده جندقی، خواننده و نوازنده سه تار در گفتوگوی مفصلی با یورونیوز فارسی از مشکلات و چالشهای پیش روی زنان خواننده در ایران میگوید: «۴۵ سال است که یک محدودیت و محرومیت غیرقانونی به زنان خواننده تحمیل شده است. جرمی به اسم خوانندگی زنان نداریم. متاسفانه مردهای خواننده با زنان همراهی نکردند.»
او از برخی خوانندگان مرد از جمله سالار عقیلی به شکل خاص گله بیشتری میکند. به ویژه اینکه این خواننده حتی پس از حذف یکی از نوازندگان زن کنسرت – که از قضا همسر ایشان هم بوده – بازهم به ادامه اجرا میپردازد. خانم جندقی میگوید: «چطور وقتی یکی از ارکان کنسرت حذف میشود – آنهم زنی که در پیشرفت زندگی شخصیات نقش داشته – روی صحنه میروی و کنسرت میدهی؟»
با این حال او سپاسگزار همراهی مردانی است که به صدای زنان به عنوان بخشی از این هنر نگریسته و در این مسیر همراه زنان بودهاند، از جمله استاد مهران مهرنیا و ارشک رفیعی.
خانم جندقی از سوی دیگر روایتگر پشت صحنه آمد و شدهای یک زن خواننده به نهادهای نظارتی است. میگوید مکرر از سوی دادسرا و اطلاعات سپاه احضار شده است. اما دادگاه را به دفتر نظارت و پیگیری اطلاعات سپاه ترجیح میدهد چرا که در دادگاه دستکم آنجا یک قاضی روبهرویش نشسته است.
در بخشی از مصاحبه به تلاش استاد پریسا، خواننده نامدار ایرانی در تربیت نسلی از خوانندگان زن ایران اشاره دارد.
سپیده جندقی به نسل جدید دختران ایران مباهات میکند و میگوید آنها هیچ حد و مرزی در سر ندارند، اصلا فکر نمیکنند که نمیتوانند بخوانند و روی سن بروند. نمونهاش همین دختر جوان، زارا که حتی در گوشه خیابان به اجرا میپرداخت و متاسفانه کارش به زندان کشید.
این گفتوگو بخشی از تاریخ زنان آواز خوان ایران است. آنها که در دهههای گذشته از مسیرهای صعبالعبور با مخاطب خود ارتباط گرفتند و بابت همین دسترسیهای محدود هم بارها مواخذه شدند.
یورونیوز فارسی: نخستین بار چه زمانی در زندگیتان متوجه ممنوعیت صدای زن شدید ؟
جندقی: در مدرسه سر صف گاهی برنامه اجرا میکردیم و من هم میخواندم. یکبار یادم هست که معلم پرورشی بلندگو را قطع کرد. پرسیدم چرا بلندگو را قطع کردید که گفت «صدای شما غنا دارد و مممکن است از مدرسه بیرون برود و حرام است.»
بعدتر چطور؟ وقتی حرفه آوازخوانی را انتخاب کردید؟
وقتی با پیگیری فراوان بالاخره به شاگردی خانم پریسا رسیدم، دیگر میدانستم عشق به آموختن این کار دارم و ممکن است هیچ وقت خوانندگی به شکل اجرای روی صحنه به ثمر نرسد. میدانستم پا در چه مسیر سنگلاخی گذاشتهام. میدانستم باید ادامه دهم و با علم به مشکلات متعدد میخواستم آواز را به طور حرفهای فرا بگیرم.
آیا استاد پریسا در خاطراتی که برای شما گفتند، نکتهای بوده که اذیتشان کرده باشد؟
بعد از انقلاب در بازجوییها یک نفر صفت بدی به ایشان میدهد. خانم پریسا خیلی عصبانی میشوند چرا که فرد معتقدی هستند و آن صفت را هم آدم به اصطلاح معتقدی به آنها نسبت داده بود.
مورد دیگر اینکه وقتی بعد از انقلاب برای اجرا به نزد یکی از نوازندگان رفته بودند به ایشان گفته بود خانم صدای زن قدغن شده است. به هر شکل ایشان ۱۴ سال سکوت کردند و نخواندند تا اینکه کنسرتهای خارج از ایران را بدون حجاب آغاز کردند.
به عنوان خواننده چطور با مخاطب خود ارتباط گرفتید؟
خاطرم هست خانم پریسا پیشنهاد کردند که وبسایت بزنم. ولی آن موقع فیسبوک تازه آمده بود. من در فیسبوکی آواز مثنوی اصفهان ضبط کردم و گذاشتم و آن اجرا بسیار دیده شد. بعد از آن تلگرام بود. با سهتار مینواختم و با تلفنم قطعاتی را ضبط میکردم و در کانال تلگرامم میگذاشتم.
در آن گروهها با ارشک رفیعی آشنا شدم. آقای رفیعی برای ضبط استودی خود را در اختیار من قرار میدادند. رفته رفته نوبت اینستاگرام رسید و حالا هم از مسیر کامال یوتیوب به تدریس آواز و ارایه برخی از اجراهایم میپردازم.
کنسرت خصوصی هم داشتید؟
بله شهریورماه یک کنسرت خصوصی یا همان زیرزمینی داشتیم. این کنسرت به سرپرستی و با حمایت استاد مهران مهرنیا برگزار شد. البته هماهنگی کنسرت خصوصی دشوار است. از پیدا کردن سالن تا فروش بلیت و اینکه تا ساعاتی پیش از اجرا نمیتوانیم آدرس را به افراد بدهیم. سالنها هم اغلب استاندارد نیستند. هزینههای فروش بلیت صرف هزینههای اجرا میشود و تنها میماند لذت اجرای روی صحنه و ارتباط با مخاطب. مخاطبانی که اصلا تصویری از اجرای زنان در ایران نداشتند.
همچنان با خانم پریسا تمرین میکنید؟
بله هر سهشنبه ما گروهی از هنرجویان نزد استاد پریسا میرسیم. خودمان اسمش را گذاشتهایم «سهشنبه درمانی» با پریسا. این جلسهها به ما کمک میکند تا درد دلی کنیم و آوازی بخوانیم و صدایمان روی فرم بماند. دلداریمان میدهند میگویند با این امکاناتی که داری میتوانی چه کنی.
و کنسرت واقعی چطور؟
بله از نوع خصوصی و زیر زمینی برگزار میکنم. چند ماه پیش کنسرت داشتم. بدون حجاب ولی دخل و خرج کنسرت یکی است. محدودیت یافتن سالن، فروش بلیتها و لو ندادن محل برگزاری تا لحظه آخر به مخاطبان همگی مسیر اجرای کنسرت را دشوار میکند. اما همچنان به اجرای چنین کنسرتهایی خواهم پرداخت.
با چه موانع و تذکرهایی در مسیر آوازخوانی مواجه شدید؟
من بارها از سوی مراجع احضار شدهام. گاهی به دفتر نظارت و پگیری اطلاعات سپاه و گاهی به دادسرا.
در دفتر پیگیری، یک آقایی مینشیند و سوال میپرسد و از دل همان سوال و جواب باز سوال طرح میکند. همیشه یک خانمی هم در آن جلسهها حاضر است. خاطرم هست یکبار میخواستم بروم دستشویی و آن آقا کلا از اتاق خارج شد که وقتی من دستشویی میروم توی اتاق نباشد.
یک بار هم فرد پرسشگر گفت که میدانید خوانندگی زنان حرام است چرا که مردان به گناه میافتند. گفتم اینطوری به خودتان توهین میکنید. گفت بله توهین میکنم چون واقعیت همین است. گفتم خب توی اینستاگرام گزینه «پلی» کردن هست. امثال شما میتوانند روی ویدیو نزنند تا به گناه نیفتند. گفت خیلی زباندرازی میکنی باید میفرستادمت جای دیگری که با تو برخورد قهری شود.
کلا مسیر گفتوگو در دفتر نظارت و پیگیری بسیار چندشآور است. اما دادگاه بهتر است. دستکم قاضی مقابلت نشسته و از قانون میگوید.
بعد از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ چطور؟
بله، بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ احضار شدم. به آنها گفتم من کارم فرهنگی است و کار دیگری نمیدانم. یک بار هم به دلیل مساله حجاب به دادگاه احضار شدم. آنجا مجازاتم این بود که کتاب مساله حجاب آقای مطهری را خلاصهنویسی کنم. خوشبختانه چکیده کتاب در اینترنت بود. آن کتاب هم کتاب بسیار حرصدرآوری بود.
در سالگرد اعتراضات – مهسا امینی – هم احضار کرده بودند و اصرار داشتند که شما کار خودتان را بکنید، شما را چه به سیاست. آقایی که کنار دست فرد پرسشگر نشسته بود هم گفت این خانم خواننده است. من به آن آقا گفتم باشد من میروم کار خودم را میکنم ولی شما دیگر به من گیر ندهید.
یک بار هم به دلیل حجاب به دادسرای ارشاد احضار شدم. آنجا هم از پستها و استوریها عکس گرفته بودند. با آقای زمان، وکیلم به آنجا رفتیم و ایشان هم بالاخره برایم برائت گرفتند.
در برگههای احضاریه چه جرمی برای شما ثبت میشود؟
ببینید ما جرمی به اسم خوانندگی زنان نداریم. وقتی ما را احضار میکنند در روی آن ابلاغیه نوشتهاند «جریحه دار کردن عفت عمومی» و یا «اشاعه فحشا و فساد».
در مورد جریحهدار کردن عفت عمومی باید بگویم که حکومت خیلی از مردم عقب است. یا این که اصلا ماجرای عفت عمومی را نمیداند. مردم ایران دهههاست در همهجا موسیقی پاپ و سنتی گوش میکنند و خوانندگان زن نیز میخوانند. در تاکسی شما خودتان بارها صدای هایده و مهستی و حمیرا را شنیدهاید. چه عفت عمومی؟ مگر جز این که ۴۵ سال است که به طور غیرقانونی زنان را از خوانندگی محروم کردهاند؟
شما بیایید کامنتهای اینستاگرام من را ببینید. چرا هیچ مردی آنجا نمینویسد من از صدای شما به فعل حرام افتادم؟ همه تشویق میکنند و خوشحالند. بنابراین بازهم تاکید میکنم که از منظر قانونی اینها هیچ چیزی ندارند.
قبول دارید که تهران نشینها با ممنوعیتهای کمتری از مرکز نشینها مواجه هستند؟
بله، متاسفانه در جایی مثل مشهد و اصفهان دیگر کار به نوازندههای زن رسیده و گاهی کنسرتها به دلیل حضور نوازنده زن لغو میشوند. نوازندگی که دیگر غنا نیست. اگر برخورد سلیقگی نیست، پس چیست؟
یک نفر را میشناسم که برای نوازندگی به تهران آمده چرا که در شهرش انواع محدودیتها را داشت. تهران آمدن همانا و هزار و یک هزینه الکی کردن همان. این سنگاندازیها برای افرادی که عاشق هنر اصیل هستند، فاجعه است و باورکردنی نیست.
جمع و گروه زنانه دارید؟
بله، مهدیه محمدخانی سالها پیش گروهی در تلگرام راه انداخت تا زنان خواننده کنار هم جمع شوند و به اصطلاح کار صنفی داشته باشند. برخی استقبال نکردند اما گروه محدودی از زنان خواننده همچنان کنار هم هستیم و با هم جلسههایی داریم و مساله آواز خواندن زنان را پیگیری میکنیم.
خانه موسیقی چطور؟ آنجا میشود به فهرستی از زنان خواننده ایران دست یافت؟
فکر نمیکنم. اگر هم فهرستی باشد، فهرست زنان خواننده مرکز نشین است. ما زنان خواننده بسیاری در شهرهای مختلف ایران داریم.
اگر مردان حوزه آواز با زنان همراهی میکردند فکر میکنید امیدی به حل این مساله بود؟
بله البته باید این تلاشها از همان اول انقلاب شروع میشد که نشد. اگر مقاومتی می شد ۴۵ سال یک بی قانونی محض بر ما زنان حاکم نمیشد. مردان ابتدا این طور میگفتند که آخی، این خانوم هم آن گوشه برای خودش میخواند! اما وقتی قضیه آواز زنان جدی شد، به باور من مردها رفته رفته احساس خطر کردند. چرا که آنها در یک بازار بی رقیب هستند. چرا باید درباره این محدودیتها حرف بزنند و برای خودشان رقیب درست کنند. متاسفانه این مساله دغدغه کسی نبوده به جز تعداد محدودی که زن خواننده را به عنوان بخشی از موسیقی میبیند که نباید از همان ابتدا حذف میشده و با زنان همراه شدهاند.
برای نمونه دیدیم که آقای سالار عقیلی وقتی نوازنده زن گروه حذف شد و اجازه اجرا پیدا نکرد به جای آنکه در همراهی با او – که از قضا همسرشان هم بود و نقش بسیار مهمی در موفقیتهای سالار عقیلی داشته- به ادامه اجرا میپردازد. این کار واقعا تاسفآور و چندشآور بود. چطور ممکن است وقتی سازت حذف میشود روی سن بروی.
شاگردان شما در کلاس آواز چه گروه سنی هستند؟ با اینکه میدانند آواز زنان راه به جایی نمیبرد باز هم مشغول آموختن هستند؟
گروههای مختلفی هستند. آنها که فقط برای دل خودشان به این کلاسها میآیند. هنرجویی دارم که در تمام سالها عاشق خوانندگی بوده اما به دلیل زندگی خانوادگی و محدودیتها نتوانسته بود آواز را فرا بگیرد و حالا برای دل خودش به این کلاسها میآید.
افرادی هم هدفمند پگیری آموختن آواز هستند و میخواهند حرفهای کار کنند و گروهی دیکر که می خواهند چند تا کار بخوانند و در اینستاگرام بگذارند.
در نسل جوان علاقهمند به آواز چه میبینید که در نسلهای قبلی نبوده؟
آنها تصوری از محدودیتها ندارند. دهه هشتادیها نه تصوری دارند از اینکه قرار است روسری سر کنند و نه اینکه کسی قرار است مانع آواز خواندن آنها شود. نمونهاش همین دختر جوان، زارا که در خیابان به اجرا میپرداخت. آنچه مرا عمیقا ناراحت میکند تبعاتی است که چنین رویکردی برای این دختران جوان دارد. اینکه خدای ناکرده کارشان به دستگیری و مسائلی نظیر این ختم شود.
اجرای پرستو احمدی را چطور دیدید؟
من از منظر حرفهای به آن اجرا نگاه کردم. به نظرم به لحاظ اجرا و تنظیم کار متوسطی بود. میشد اجرا از نظر موسیقیایی حرفی برای گفتن داشته باشد.
تجربه اجرای کنسرت در عراق چگونه بود؟
آنجا نمیدانستند ما در ایران خواننده زن داریم. با خواننده معروفشان پشت سن بودیم و با هم میخواندیم. برایش حیرتانگیز بود. اصلا فکر نمیکرد در ایران زنان آواز میخوانند. جالب اینکه در عراق که از ما مسلمانتر هم هستند هیچ ممنوعیتی برای آواز و حجاب زنان نیست ولی اینجا ما برای زنان انواع و اقسام محدودیت داریم.