رضا براهنی، شاعر، داستان نویس و منتقد ادبی زبان فارسی در ۸۶ سالگی در کانادا درگذشت.
رضا براهنی، شاعر، داستان نویس و منتقد ادبی زبان فارسی بامداد جمعه ۲۵ مارس/ ۵ فروردین در ۸۶ سالگی در کانادا درگذشت.
خانواده رضا براهنی خبر درگذشت او را اعلام کرد.
رضا براهنی سال ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. آنگونه که خود بارها تعریف کرده است، در دوران حکومت فرقه دموکرات آذربایجان به مدرسه رفت و یک سال را به زبان مادری خود، ترکی آذربایجانی درس خواند؛ تجربهای که با خروج ارتش سرخ از ایران و شکست فرقه دموکرات دیگر تکرار نشد.
آقای براهنی از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران و از مبارزان جدی علیه سانسور و نقض آزادی بیان در دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی و جمهوری اسلامی ایران بود. او در سال ۱۳۵۱، آنطور که خود میگوید، پس از انتشار مقاله «زبان غالب، زبان مغلوب» از سوی ساواک بازداشت و سه ماه به شدت شکنجه شد. کتاب شعر «ظل الله» و «تاجدار آدمخوار» علیه حکومت شاه، در ایالات متحده آمریکا پس از این دوران بازداشت منتشر شد.
رضا براهنی در سال ۱۳۴۹ کار نگارش «روزگار دوزخی آقای ایاز» یک رمان تاریخی کمنظیر درباره تاریخ ایران را از زبان ایاز، غلام و معشوق محمود غزنوی به پایان رساند. او در چند مصاحبه اعلام کرد با وجود اطمینان از این که ممیزی (سانسور) وزارت فرهنگ و هنر اجازه انتشار کتاب را نمیدهد، آن را برای چاپ به انتشارات امیرکبیر سپرد و طبق انتظار، کتابهای منتشر شده، خمیر شدند. این رمان بعدها به زبان انگلیسی و فرانسه در خارج از ایران منتشر شد و نسخه فارسی آن، بدون اجازه نویسنده بهشکل افست و همچنین آنلاین، به دست خوانندگان فارسی زبان رسید.
رضا براهنی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ و ماههای پس از آن، از طرفداران پر و پا قرص انقلاب بود و برخلاف شماری دیگر از اعضای کانون نویسندگان نظیر غلامحسین ساعدی، از روحانیت انقلابی دفاع کرد. آقای براهنی، مانند روشنفکران پرشمار انقلابی دیگر از سوی حکومت اسلامی در سالهای بعد عملا از صحنه طرد و حذف شد. شاید «شعر بلند اسماعیل» که یکی از درخشانترین و محبوبترین آثار او است، میزان دلبستگی او به انقلاب و سرخوردگی او از نتیجه آن را حکایت میکند. این شعر به بهانه مرگ اسماعیل شاهرودی، شاعر چپگرایی سروده شده که در دهه ۱۳۴۰ و پس از بازداشت عملا به روانپریشی دچار شد و بخش گستردهای از زندگیش را در تیمارستانهای تهران گذراند. بخشهایی از این شعر بلند اسماعیل، وارد زبان روزمره دستکم بخشی از ایرانیان شده است.
آقای براهنی پس از پایان جنگ ایران و عراق و در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی با به راه انداختن کارگاههای ادبی و کلاسهای آزاد، بر شکلگیری نسل تازهای از شاعران، داستاننویسان و منتقدان ادبی ایران تاثیر قابل ملاحظهای گذاشت. انتشار مجموعه «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» در سال ۱۳۷۴ تحولی جدی در گذار به اوزان جدید در شعر غیر کلاسیک و همچنین ساختارشکنی در زبان ادبی فارسی به شمار میرود.
رضا براهنی پس از بالا گرفتن موج قتلهای زنجیرهای که هدف اصلی آن اعضای کانون نویسندگان ایران بود، سرانجام ایران را ترک کرد و در کانادا اقامت گزید. در دهه گذشته، فارغ از بحثهای شعر و داستان و نقد ادبی، مواضع آقای براهنی در دفاع از زبانهای محلی و بهویژه حق آموزش و زیست به زبان مادری، بارها جنجال برانگیز شد. رضا براهنی در سالهای اخیر بهویژه بر حق آزادی زبانی برای شهروندان ایرانی ترکزبان تاکید میکرد. با این حال وی رسما اتهام «تجزیهطلبی» را رد کرده بود.