درگذشت سفیر پیشین فرانسه در ایران؛ نیکولو «صلحجو» یا «طرفدار جمهوری اسلامی»؟

فرانسوا نیکولو، دیپلمات و تحلیلگر سیاسی و هستهای که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ میلادی سفیر فرانسه در ایران بود، در روز شنبه ۲۰ مارس (۳۰ اسفند ۹۹)، در پاریس درگذشت.
نیکولو در کسوت دیپلمات و نماینده کشورش به جز ایران در سازمان ملل و چند کشور دیگر از جمله شیلی، هند و مجارستان نیز کار کرده بود.
این دیپلمات برجسته که سالها در وزارت دفاع و وزارت خارجه فرانسه در پستهای مختلف خدمت کرده بود، پس از بازگشت از آخرین مأموریت دیپلماتیک خود از تهران، به عنوان مشاور و تحلیلگر مسائل ایران، به ویژه مسئله هستهای با رسانهها، اندیشکدهها و دانشگاههای فرانسه و اروپا همکاری میکرد.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
دوران حضور او در ایران تقریبا همزمان با دومین دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بود. نیکولو در آخرین روزهای دوره نخست ریاست جمهوری خاتمی به محل مأموریت خود در خیابان نوفل لوشاتو تهران رفت و در مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری خاتمی نیز شرکت داشت.
در دوران مأموریت فرانسوا نیکولو در ایران در سال ۲۰۰۳، موضوع برنامه هستهای ایران ابعاد جهانی یافت و حساسیت غرب بر این پرونده شدت گرفت. نیکولو که روزنامه فرانسوی لیبراسیون او را «یکی از برجستهترین متخصصان پرونده هستهای ایران» خوانده است، در جریان مذاکرات هستهای ایران در قالب گروه ۱+۵، از جمله در نشست تهران و گفتگوهایی که منجر به امضای توافق سعدآباد شد، حضور فعال داشت.
سفیر پیشین فرانسه در ایران که تا حدودی زبان فارسی را نیز آموخته بود، پس از بازگشت از آخرین مأموریت خود از تهران، مجموعه خاطرات و درنگهای خود از دوران خدمت در این کشور در قالب کتابی با عنوان «گل سرخ و عمامه» در سال ۲۰۰۶ منتشر کرد.
مسعود سالاری، خبرنگار یورونیوز که تقریباً در تمام مدت مأموریت نیکولو مترجم سفارت فرانسه بود، میگوید که نویسنده در این کتاب با توصیفهای ریزبینانه از فرهنگ و جامعه ایرانی، عادات و رفتارهای ایرانیان و زندگی و رسوم آنها را به تصویر کشیده و از موضوع تعارف کردن ایرانیها تا مراسم عروسی یهودیان ایرانی، شباهت تظاهرات رفتن و پیکنیک رفتن در ایران، باربری در بازار تهران و بسیاری جزئیات دیگر را شرح داده است.
در این کتاب مسائل سیاسی نیز مطرح شده و بخش پایانی آن به برنامه هستهای ایران و خطر داشتن یا نداشتن آن برای دنیا اشاره دارد.
نیکولو به فرهنگ ایران علاقه داشت و همیشه در سخنرانیهای خود مثلی ایرانی یا بیتی از شاعران ایرانی مانند سعدی را برای حضار میخواند. سالاری میگوید: «چون مترجم بودم، بعضی وقتها با او برای ملاقاتهای سیاسی به جاهای مختلف میرفتیم. او جاهای زیادی را در ایران میشناخت که منِ ایرانی نمیشناختم. من بازار قم و کاروانسرای سنگی علیآباد را با او کشف کردم.»
نیکولو از طرفداران سرسخت برجام بود و از جمله در چند مصاحبهاش با یورونیوز به لزوم بازگشت به برجام اشاره کرده بود. او در آخرین مقالهاش در یک پایگاه تحلیل سیاسی فرانسه منتشر کرد و نسخهای از آن را نیز برای یورونیوز فارسی فرستاد، درباره موضوع تعلل دولت جو بایدن در بازگشت به برجام گفته بود که ایران تاکنون سیگنالهایی را برای از سرگیری مذاکره با غرب از طریق اروپا فرستاده و غرب باید پیش از آن که دیر شود و موضوع به بعد از انتخابات ایران موکول گردد، از این سیگنالها استفاده کند.
او همچنین با انتقاد از امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه گفته بود که این کشور در حال حاضر نمیتواند نقش میانجی را برای ایران و آمریکا در موضوع برجام بازی کند.
نیکولو، طرفدار جمهوری اسلامی یا «مرد آشتی»؟
فرانسوا نیکولو بیست روز پیش، یعنی در آخرین روزهای حیاتش، به همراه دهها تن از کارشناسان سیاسی، وکلا و اربابان تجارت فرانسوی و ایرانی دو ملیتی در فرانسه نامه سرگشادهای را خطاب به امانوئل ماکرون درباره ایران امضا کرده بود.
امضاکنندگان این نامه که نام چند سناتور و نیز «ژان کلود ووازن»، رایزن پیشین فرهنگی سفارت فرانسه در میان آنها دیده میشود، از رئیس جمهوری فرانسه خواستهاند تا با فرصت به وجود آمده با روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، به همراه شرکای اروپایی کار بازگشت به برجام را تسریع کرده و با پایان دادن به بیش از چهل سال تنش با جمهوری اسلامی ایران، به «عادیسازی» روابط با این کشور بپردازند.
این نامه در میان مخالفان دولت ایران در فرانسه انتقادهایی را علیه امضاکنندگان آن از جمله فرانسوا نیکولو برانگیخت، اما برخی رسانههای فرانسوی این نامه را منتشر کرده و بازتاب دادند. لیبراسیون در توصیف نیکولو او را «مرد آشتی» خوانده و نوشته است که او همواره «راهکارهایی عملی» برای کاهش تنش با ایران بر سر مسئله هستهای ارائه میکرده است.
مسعود سالاری میگوید: «منتقدان نیکولو در همان زمانی که دیپلمات بود، او را به طرفداری از جمهوری اسلامی متهم میکردند. طبعا او در آن زمان به عنوان دیپلمات، کاری به جز دفاع از منافع و سیاستهای کشورش انجام نداده بود. اما در دوران بازنشستگی هم که او به عنوان کارشناس ایران، به چهره رسانهای بدل شد، برخی او را به داشتن رویکرد نزدیک به جمهوری اسلامی سرزنش میکردند. خود او چنین چیزی را رد میکرد و میگفت که ایران را بهتر از منتقدانش میشناسد.»