ایران با پیگیری سیاست خروج پله پله از برجام، تلاش دارد تمام پلهای پشت سر خود را خراب نکند و در صورت امکان راهی برای بازگشت و احیای این توافق باقی بگذارد.
یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۸ (۷ ژوئیه) پایان ضربالاجلی است که ایران دو ماه قبل برای اروپا تعیین کرده بود، بازه زمانی شصت روزه که بعد از آن ایران خود را ملزم به اجرای برخی از مفاد برجام نمیداند.
تا این لحظه هم ایران بخشی از تعهدات خود را در توافق هستهای تعلیق کرده است. اما هنوز تهران در برجام باقی مانده است. فرارسیدن این ضربالاجل چه معنایی برای ایران و جهان دارد؟ در این نوشتار سعی داریم به چهار پرسش کلیدی حول این موضوع پاسخ دهیم.
۱- ایران ۱۶ تیر چه میکند؟
حسن روحانی، رئيس جمهوری ایران چهارشنبه ۱۲ تیر گفته بود ایران از ۱۶ تیر اقدامات بعدی را انجام خواهد داد و پس از آن دیگر به سطح غنیسازی ۳.۶۷ درصد محدود نخواهد بود. او در ادامه مقصود خود از «اقدامات بعدی» را اینگونه شرح میدهد: «بعد از ۱۶ تیر سطح غنیسازی اورانیوم ما دیگر ۳.۶۷ درصد نخواهد بود و هرچقدر که بخواهیم غنی سازی خود را افزایش میدهیم. در مورد راکتور اراک هم اگر طرف مقابل به تعهدات خود در زمان معین عمل نکند، ما شرایط اراک را به قبل از توافق باز میگردانیم.»
همچنین طبق برجام قرار بود نیروگاه اراک با مشارکت بینالمللی باز طراحی شود تا بتوان در آنجا اورانیوم ۳.۶۷ درصد غنیسازی شود. اتفاقی که تاکنون رخ نداده و مقامات ایرانی دائما از آنچه عدم پایبندی طرف غربی به تعهداتش در برجام مینامد گلهمند است. در نتیجه احتمال دارد تهران گامهای تازهای در طراحی جدید نیروگاه اراک مد نظر داشته باشد.
۲- آیا ایران از برجام خارج میشود؟
اگر از منظر حقوقی موضوع را بررسی کنیم ایران طبق این توافق محدود شدن غنیسازی اورانیوم تا ۳.۶۷ درصد را متعهد شده است.
بیشتر بخوانید:
در بخش هفتم بند الف برجام آمده است: «طی مدت پانزده سال و همچنان که ایران به طور تدریجی به سمت رسیدن به استانداردهای بین المللی کیفیت برای سوخت تولیدی در ایران حرکت می کند، ذخایر اورانیوم خود را به ۳۰۰ کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم غنی شده تا ۳.۶۷ درصد یا معادل آن در سایر اشکال شیمیایی محدود خواهد کرد.»
ضمن اینکه ایران میتواند اورانیوم تا ۳.۶۷ درصد را در تاسیسات نطنز غنیسازی کند. چرا که طبق این توافق ایران مجاز نیست در فردو غنیسازی داشته باشد. در نتیجه اگر تهران آنطور که رئيس جمهوری ایران میگوید میزان غنیسازی خود را بالاتر از ۳.۶۷ ببرد، بعد از واشنگتن، تهران هم از برجام خارج شده است.
۳ - این گام نهایی ایران است؟
رئيس جمهوری ایران ۱۸ اردیبهشت وقتی از ضربالاجل ۶۰ روزه به طرف غربی خبر داد، به نکته دیگری هم اشاره کرد. «پس از آن ایران یک بار دیگر در بازهای ۶۰ روزه به اروپا فرصت میدهد و اگر اروپا باز هم نتواند انتظارات ایران را فراهم کند، تهران دست به اقداماتی سطح بالاتر خواهد زد.»
در نتیجه باید انتظار داشته باشیم اقدامات ایران در مرحله کنونی در همین سطح محدود بماند و مجددا یک بازه زمانی ۶۰ روزه به عنوان ضربالاجل تعیین شود تا پس از آن ایران بار دیگر اقدامات مرحلهای در خصوص کنار گذاشتن تعهدات هستهای خود را پی بگیرد.
ایران این سیاست را با هدف خراب نکردن تمام پلهای پشت سر پی می گیرد تا در صورتی که طرف غربی و به ویژه اروپا گامهایی در راستای جلب رضایت تهران انجام دادند، بتواند به سرعت به مسیر برجام باز گردد. از سوی دیگر مقامات ایران بارها بر خروج مرحلهای و اقدامات متناسب در خصوص کاهش تعهدات خود تاکید کردهاند. در نتیجه باید منتظر باشیم و ببینیم پس از ۱۶ تیر، چه اقداماتی در مسیر کمرنگتر کردن تعهدات در دستور کار قرار میگیرد.
۴ - واکنشهای جهانی چگونه خواهد بود؟
روز ۳۰ ژوئن ۲۰۱۹ بود که امانوئل ماکرون رئيس جمهوری فرانسه در اجلاس گروه بیست گفت: «حتی اگر ایران برجام را زیر پا بگذارد، اروپا برنامهای فوری برای پیروی از آمریکا و بازگرداندن تحریمهای هستهای ایران ندارد.» از سوی دیگر در روزهای اخیر گزارشهای مختلفی به نقل از منابع آگاه و دیپلماتهای اروپایی منتشر شده که نشان میدهد کشورهای اروپایی در حال حاضر تلاش خود را بر راضی کردن ایران متمرکز خواهند کرد.
بر این اساس بعید است در فاز فعلی، طرف اروپایی بر اعمال تحریمهای تازه یا باز فعالسازی تحریمهای پیشین تمرکز کند. گامی که مطابق با سیاست ایران هم قابل تبیین است. چرا که ایران با هدف باز گذاشتن مسیر برگشت، پروسه خروج مرحلهای را از برجام در دستور کار خود قرار داده است.
ضمن اینکه با نزدیک شدن به ضربالاجل ایران، تلاشهای اروپایی برای راهاندازی «اینستکس» پررنگتر از قبل شده است. مذاکرات هفته پیش عباس عراقچی با هلگا اشمید و همچنین دیپلماتهای تروئيکای اروپایی نشان داد که طرف اروپایی در پی متقاعد کردن ایران برای ماندن در برجام است. اما آیا این تلاشها از منظر ایران کافی خواهد بود؟ این سوالی مهم است که در آینده پاسخش را خواهیم یافت. اما دستکم تا کنون چنین نبوده است. چرا که حسن روحانی ۱۲ تیر و بعد از بازگشت عراقچی از وین صراحتا اعلام کرد «اینستکس توخالی به درد ما نمیخورد.»
اما به جز اروپا، واکنش آمریکا به این اقدام هم باید مد توجه قرار بگیرد. دونالد ترامپ بعد از دیدار با رئيس جمهوری فرانسه در حاشیه اجلاس گروه بیست به نقل از امانوئل ماکرون گفت که رئيس جمهور فرانسه قصد دارد برای گفتگو به ایران برود و او هم از ایده گفتگو استقبال کرده است. عملکرد یک سال اخیر اروپا در قبال توافق هستهای بدون آمریکا نشان داد که اروپاییها توانی فراتر از آنچه تاکنون اجرا کردهاند برای حفظ این توافق ندارند و تاثیر حضور یا عدم حضور آمریکا در برجام به قیمت وجود یا عدم آن است.
در نتیجه بعید است با این اقدامات، جز بالا گرفتن تنشها اتفاق متفاوتی دستکم در کوتاه مدت رخ دهد. چرا که این تهدیدات ایران، هرچند اروپا را نگران میکند، اما بعید است آنها توانی برای تغییر اوضاع داشته باشند.
چه خواهد شد؟
ایران با پیگیری «راهبرد صبر استراتژیک» از زمان خروج آمریکا از برجام تلاش کرد به دیپلماسی فرصت دهد تا همچنان توافقی که برای حصولش ماهها و هفتهها تلاش شده، از دست نرود. تهران برای این منظور از ضربالاجلی که در ابتدا چندین هفته خوانده بود هم عدول کرد و حاضر شد یک سال به طرف اروپایی زمان دهد تا منافع حاضر در این توافق را برای ایران احیا کند. اتفاقی که به زعم ایران رخ نداده است. در نتیجه حالا وارد فاز تازهای شده و بعد از آشکار شدن محدودیتهای اروپا، تصمیم گرفته خروج گام به گام از برجام را در دستور کار قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
- چرا اروپا قادر به نجات توافق هستهای با ایران نبوده است؟
- رئیس مجلس ایران: اروپا، اتحادیهای کم وزن و حتی بیوزن در حل مسائل است
تاریخ به شکل دیگری در حال تکرار است. در سالهای پایانی دولت سیدمحمد خاتمی، کشورهای اروپایی در اثر فشارهای دولت جورج بوش پسر، نتوانستند حفاظت از توافقات تهران و بروکسل را ادامه دهند و تهران هم تصمیم گرفت تعلیق غنیسازی داوطلبانه را پایان دهد. ادامه ماجرا اما روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و سرعت بیشتر پیشرفت برنامه هستهای ایران بدون در نظر گرفتن تحریمهای بینالمللی بود، اتفاقی که هرچند از یکسو سبب شد دولت روحانی در مذاکره با دولت اوباما، از نظر فنی و فنآوری هستهای دست بالاتری برای مذاکره و چانه زنی داشته باشد اما از طرف دیگر موجب وارد شدن فشارهای اقصادی بیسابقه به ایران هم شد.
در نتیجه بعید به نظر می رسد در کوتاه مدت اتفاقی متفاوت از آنچه در سالهای پایانی دولت سیدمحمد خاتمی روی داد، رخ دهد و شدت گرفتن تنشهای بینالمللی درباره موضوع ایران محتملترین سناریو به نظر میرسد. ضمن اینکه تاثیرگذاری این روند بر تحولات سیاست داخلی ایران هم اصلا دور از انتظار نخواهد بود. در پایان سال جاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور برگزار میشود و در کمتر از دو سال بعد و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، بسیاری از بحثها و مناظرههای سیاسی احتمالا منبعث از توافق هستهای، چالشها و بحرانهای ناشی از آن خواهد بود.
این که ایران با ضرب الاجل خود خواسته یا ناخواسته بطور کامل از برجام خارج میشود و تحریمهای همه جانبه را به جان میخرد سناریویی است که بی شک باب میل تهران نیست. اروپا و جهان نیز خواهان خروج تمام و کمال تهران از برجام و از آن مهمتر هستهای شدن احتمالی ایران نیستند.
آنچه این گره و بن بست را از هم خواهد گشود ظاهرا در مقطع کنونی منوط به فعال شدن «عملی» اینستکس و «هویجی» است که اروپا میخواهد در برابر «چماق» ترامپ به ایران بدهد تا نفتکش ایران در سواحل جبل الطارق متوقف نشود، ایران بتواند نفتش را صادر کند و اقتصاد و چرخ کارخانه هایش را بچرخاند. حال باید منتظر ماند و دید، آیا پایان مهلت ایران به اروپا، پایان برجام است؟