برپایه گزارش «نتایج طرح آمارگیری برخورداری خانوارها و استفاده افراد از فناوری اطلاعات و ارتباطات» ۲۴ میلیون خانوار ایرانی یعنی بیش از ۹۹ درصد جمعیت سال گذشته به تلویزیون دسترسی داشتهاند. پنج میلیون خانوار ایرانی گفتهاند که از ماهواره استفاده می کنند. اکثر آنان خانوادههای شهری هستند ولی بیش از یک میلیون خانوار روستایی نیز از ماهواره استفاده می کنند. مشاهدات متفاوت نشان می دهد با کاهش سختگیریها در پیوند با دیشهای ماهوارهای و همزمان با افزایش شبکههای ماهوارهای، استفاده از ماهوارهها نیز افزایش یافتهاست.
علیرغم در دست نبودن آمار روشن و دقیق در مورد دیشهای ماهوارهای، برخی از منابع می گویند نیمی از ایرانیان از ماهواره استفاده می کنند، ولی مرکز آمار نیمی از این رقم را تایید می کند. این بدان معناست که به هرحال یک چهارم جمعیت از تلویزیون ماهوارهای استفاده می کنند. اما با وجود هزینه زیادی که برای تولید برنامههای تلویزیونی شبکه صدا وسیما می شود، چرا جذابیت و محبوبیت این برنامهها آنقدر پایین است که مردم مجیورند با وجود خطرات به دیشهای ماهوارهای روی آورند؟
چرا گستردگی ماهوارهها؟
برای پاسخ به این پرسش باید یادآور شویم که رسانهها از جمله تلویزیون کاربردهای گوناگون دارند، از جمله اطلاع رسانی، سرگرمی، برآورده کردن فانتزیهای جنسی، تخلیه روانی. افزون بر آن حس همدلی و همنوایی با جامعه و محیط زندگی را نیز باید بر آن افزود. وجود انگارههای مذهبی، نگرش اخلاق گرایانه و تزریق شعارهای مرتبط با ارزش های اسلامی با سبک زندگی منحصر بفرد بسیاری از ایرانیان ناسازگار است.
امید حبیبی نیا پژوهشگر ارتباطات معتقد است به دلیل سانسور وخفقان از یک سو و سرکوب نیازها و آزادیهای فردی از سوی دیگر و افزون بر آن وابستگی رسانههای داخل به یک مرجع قدرت، وسایل ارتباط جمعی در ایران تبدیل به شبه رسانه شده است. او در گفتگو با یورونیوز ادامه می دهد: «بنابراین رسانههای داخلی نمی توانند نیازهای مخاطبان بالقوه خود که بخش انبوه آنان را جوانان تشکیل می دهند، برآورده کنند. از این روست که مخاطبان جذب رسانههای خارج از چارچوب نظام ارزشی جمهوری اسلامی می شوند.» به این ترتیب شاهد نوعی شکاف ارزشی در جامعه هستیم. ارزشهای حاکم و ارزشهای واقعی که بر جامعه حاکم است.
شکاف ارزشی و عواقب آن
این شکاف ارزشی درسبک زندگی مردم و جوانان نیز قابل مشاهده است. الگوی دو چهرهای که در چارچوب خانه و در چارچوب جامعه بسیار متفاوت رفتار می کند و ظاهرمی شود. این شکاف باعث دوری نسلها و به ویژه جوانان از طبقه حاکم جامعه شدهاست. نسل جوان ایران اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند و از آنجا که نمی توانند نیازهای مختلف خود را از رسانههای داخل کشور و به ویژه تلویزیون و سینما تامین کنند، الگوهای لازم را برای یادگیری اجتماعی ازدرون جامعه فرا نمی گیرند.
امید حبیبی نیا براین باور است که بخش مهمی از نسل جوان متاسفانه از بی سوادترین نسل های معاصر در تاریخ ایران است که علاوه بر بی سوادی رسانهای از فقدان بینش و چارچوب فکری نیز رنج می برد. او در گفتگو با یورونیوز استدلال می کند: «سرانه مطالعه جوانان کشور کمتر از چند دقیقه است. این در حالی است که میزان جمعیت دانشجو در دو دهه گذشته نسبت به دهه پنجاه که دانشجویان مرجع جامعه محسوب می شدند، حداقل بیست برابر شده است.» افزایش کمی دانشجو الزاما به رشد کیفی در تولید دانش و گسترش بینش اجتماعی نمی انجامد. به دلیل گستردگی سانسور در عرصه فرهنگ و رسانهها، دو مولفه تعداد دانشجویان و کیفیت تولید دانش و تعمیق بینش در آنها فرایند عکس دارند.
جایگزینی یا استفاده موازی از اینترنت و تلویزیون
استفاده از اینترنت موازی با تلویزیون به پیش می رود. به گزارش مرکز آمار ایران در سال گذشته نزدیک به ۱۴ میلیون خانوار یعنی حدود ۵۷ درصد جمعیت در محل سکونت خود از اینترنت برخوردار بوده اند. بنابراین ۴۳ درصد یعنی حدود ده میلیون خانوار از رایانه بی بهره بوده اند. در ۵ سال گذشته سرعت رشد استفاده از رایانه و دسترسی به آن افزایش یافته است. هنوز کمتر از نیمی از جمعیت به دلایل مختلف از اینترنت استفاده نمی کنند. گزارش مرکز آمار این علل را از جمله هزینه بالا، نگرانی از نبود امنیت، حریم خصوصی و نبود محتوای مناسب اعلام کرده است.
سویههای مثبت و منفی اینترنت
دهه اخیر نشان داده که اینترنت می تواند نقش مثبتی در حیات اجتماعی جامعه داشته باشد. نمونه های استفاده از اینترنت در بهار عربی، خیزش ۸۸ ایران و اطلاع رسانی های عمومی از پیامدهای مثبت آن است. اینترنت وسیله ایست که می تواند در مسیر منفی نیز استفاده شود، مثل اعتیاد مدام به آن، استفاده تروریستها برای عضوگیری و همچنین ابزاری برای سوءاستفاده جنسی.
امید حبیبی نیا پژوهشگر ارتباطات از اعتیاد اینترنتی که روانشناسان بالینی آنرا در زمره اختلالات قرار می دهند، نام می برد. وی معتقد است در جوامعی مثل ایران اینترنت می تواند نقش سوپاپ اطمینان را برای طبقه حاکم بازی کند و ادامه می دهد: «این سوپاپ اطمینان اینگونه ظاهر می شود که مردم به جای اعتراض به کلیت نظام، تبعیض و ظلم، به دلخوشی هایی مثل طنزهای چند طنز نویس در اروپا یا کارزار چند کنشگر رسانهای در نیویورک یا حرفهای شبانه روزی سخنرانان چند تلویزیون لس آنجلسی بسنده می کنند.»
طبقه متوسط و جوان شهری، عمده کاربران اینترنت را تشکیل می دهند. به دلیل از میان رفتن عادت به مطالعه و نقد اجتماعی و سانسور شدید، کمتر شاهد مطالعه کتاب، مقاله یا مشارکت در بحثهای نظری هستیم. حبیبی نیا به یورونیوز می گوید: «در عوض، سرگرمی های فیس بوکی مثل طنزها، کارتون ها، کارزارهای بی خطر با پیامهای متناقض، به نوعی مبارزه زیر لحافی دامن زده است.»
با توجه به سانسورهای مختلف که بر اینترنت اعمال می شود، کاربران نیز با استفاده از فیلترها این محدودیتها را دور می زنند، امکانی که برای تلویزیون وجود ندارد. از آنجا که اینترنت تنها یک ابزار است که میلیون ها نفر را به هم وصل می کند، در هر مقطع و خیزشی به ویژه در مواردی که سانسور دولتی بشدت اعمال می شود، می توان شاهد کاربرد آن در سطح وسیع برای اطلاع رسانی بود.