گرانی، بیارزش دن پول ملی، بیکاری، فشار تحریمها، بیآبی، سایه سنگین جنگ بر کشور و البته موج دوباره بازداشت مخالفان سیاسی از سوی جمهوری اسلامی؛ این مجموعه چه چشماندازی را درباره آینده ایرانیان و حکومتی که کشور را اداره میکند ارائه میدهد؟
نشریه تایم در مقالهای مفصل به این موضوع پرداخته و چشمانداز پیشروی ایران همچنین رویکردی که جهان باید در قبال جمهوری اسلامی در پیش بگیرد را مورد بررسی قرار داده است.
نرگس محمدی را از موهایش کشانکشان به داخل خودرویی که منتظر بود بردند. جرم او چه بود؟ شرکت در مراسم یادبود یک وکیل حقوق بشر که بهتازگی در شرایطی مبهم در مشهد، جان باخته بود. شاهدان صحنهای از آشوب و خشونت را توصیف کردند: گاز اشکآور، باتوم، و ضربوشتم عزادارانی که در حال فرار بودند.
نرگس محمدی که بخش زیادی از دو دهه گذشته را در زندان اوین گذرانده، همراه با دستکم ۹ فعال دیگر بازداشت شد. او در یک سال گذشته به مرخصی درمانی آمده بود و بهطور مستمر برای آزادیهای بیشتر مردم ایران و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی فعالیت میکرد. او در مقالهای که اخیرا برای مجله تایم نوشته بود، تاکید کرده بود: «خشونت، چه از بیرون تحمیل شود و چه از درون، پاسخ نیست.»
سرکوب فقط متوجه یک نفر نیست
نرگس محمدی تنها هدف نبود. اوایل دسامبر دادگاهی در تهران جعفر پناهی، فیلمساز شناختهشده ایرانی را بهصورت غیابی به یک سال زندان و دو سال ممنوعالخروجی محکوم کرد و او را به دلیل «فعالیت تبلیغی علیه نظام» از عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی محروم ساخت.
تنها چند ساعت پس از انتشار خبر این حکم، پناهی که در ماه مه نخل طلای جشنواره کن را برده بود، در جوایز گاتهام برای فیلم «یک تصادف ساده» برنده جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اورجینال و بهترین فیلم بینالمللی شد.
پناهی که پیشتر دو بار بازداشت شده و با ممنوعیت فیلمسازی روبهرو بوده، قصد دارد پس از پایان کارزار فیلم جدیدش برای جوایز اسکار در ایالات متحده، به ایران بازگردد.
وحشت در تهران
از زمان جنگ ۱۲ روزه با اسرائيل در ماه ژوئن، مقامهای ایرانی هزاران نفر را به اتهام جاسوسی بازداشت کردهاند از جمله فعالان، روزنامهنگاران و شهروندان عادی. بر اساس برآوردهای کارشناسان سازمان ملل، تهران بیش از هزار نفر را اعدام کرده است. قطع اینترنت نیز به روالی عادی تبدیل شده است.
دستگاه امنیتی ایران شبانهروز در حال فعالیت است، نه به این دلیل که حکومت قدرتمند است بلکه چون بهشدت وحشتزده است.
قرار بود جنگ با اسرائيل قدرت «محور مقاومت» مورد ادعای ایران را به نمایش بگذارد اما در عمل، حملات دقیق اسرائيل فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را کشت، به تاسیسات هستهای آسیب جدی زد و نشان داد سامانههای پدافند هوایی که سالها تبلیغ میشدند، چیزی بیش از یک نمایش پرهزینه نبودند.
نیروهای نیابتی منطقهای جمهوری اسلامی، از حزبالله تا حماس، عملا به حاشیه رانده شدهاند. ساختار بازدارندگی که ایران دههها برای آن هزینه کرده بود، فرو ریخته است.
بازداشت نرگس محمدی و صدور حکم برای جعفر پناهی، اقدامات تصادفی یا صرفا از سر کینه اقتدارگرایانه نیست؛ بلکه نشانههای یک حکومت دینی در بحران وجودی است، دستوپا زدنهای ناامیدانه نظامی که میداند کنترل اوضاع را از دست میدهد. جمهوری اسلامی همواره با منتقدانش خشن بوده، اما موج کنونی سرکوب، بوی آشکار وحشت میدهد.
اقتصاد، سیاست و محیطزیست؛ همگی در وضعیت بحرانی
وضعیت اقتصاد، سیاست و محیطزیست ایران نیز به همان اندازه تیره است. پس از سالها تورم شدید، ریال ایران در دسامبر به نرخ ۱.۳ میلیون در برابر دلار سقوط کرد. در ماه اکتبر، دولت با موافقت مجلس طرحی برای حذف چهار صفر از پول ملی تصویب کرد تا معاملات سادهتر شود و مردم مجبور نباشند برای خرید نان، بستههای اسکناس حمل کنند.
تورم حدود ۴۰ درصد است. گوشت به کالایی لوکس تبدیل شده و قیمت اقلام اساسی تنها در یک سال بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است.
و سپس بحران آب؛ ایران بدترین خشکسالی دستکم نیمقرن اخیر را تجربه میکند. مخازن اطراف تهران کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت دارند. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اخیرا هشدار داد که اگر بارندگی صورت نگیرد، ممکن است تهران نیاز به تخلیه داشته باشد. هرچند در روزهای اخیر بارندگیهایی رخ داده، اما بههیچوجه کافی نبوده است.
سایه جانشینی و بحران قدرت
در پس همه اینها، مسئله جانشینی قرار دارد. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی که از سال ۱۹۸۹ قدرت را در دست دارد ۸۶ ساله است. سلامت او سالهاست موضوع گمانهزنی است؛ او در سال ۲۰۱۴ تحت درمان پروستات قرار گرفت و پس از جنگ با اسرائيل، تا حد زیادی از انظار عمومی کنار رفته است.
در پشت صحنه، گفته میشود افرادی در تلاش برای بررسی گزینههای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی هستند. اسامی مختلفی هم در این میان شنیده میشود و نام مجتبی خامنهای بیش از سایرین به گوش میرسد. هرچند معادلات در درون کانونهای داخلی قدرت در فردای مرگ خامنهای احتمالا تغییرات زیادی خواهد داشت و نمیتوان از همین حالا نتیجه را به سادگی پیشبینی کرد.
اما آنچه به امروز مربوط است این است که حکومت بهشدت نیاز دارد پیش از این انتقال قدرت، نظم را بازگرداند؛ انتقالی که ممکن است هر لحظه رخ دهد.
انتقال آرام قدرت به جامعهای آرام نیاز دارد، نه مردمی خشمگین و ناراضی. جمهوری اسلامی در ۴۶ سال عمر خود تنها یک بار جانشینی را تجربه کرده و آن هم در شرایطی بسیار کمتنشتر.
سنت قدیمی سرکوب در لحظات بحران
جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در هدف قرار دادن روشنفکران، هنرمندان و فعالان درست در زمانی دارد که بیشترین احساس تهدید را میکند. در سالهای آشفته پس از انقلاب ۱۹۷۹، حکومت هزاران زندانی سیاسی از جمله اعضای گروههای چپگرا را که ابتدا از انقلاب حمایت کرده بودند، اعدام کرد.
پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ میلادی که با مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، سرکوب بار دیگر شدت گرفت. معترضان در خیابانها هدف گلوله قرار گرفتند، فعالان برجسته به احکام سنگین محکوم شدند و حکومت بهطور خاص سراغ چهرههای فرهنگی رفت: توماج صالحی، رپر معترض به اعدام محکوم شد (که بعدا تخفیف یافت)، فیلمسازان از کار منع شدند و بازیگران بهدلیل حضور بدون حجاب بازداشت شدند.
آنچه اکنون شاهد آن هستیم، تازهترین تکرار این سنت تاریک است اما با شدتی که نشان میدهد حکومت تهدید کنونی را وجودی میداند.
هزینه دیپلماتیک سرکوب و پیام حکومت
بازداشت نرگس محمدی و صدور حکم برای جعفر پناهی، که هر دو چهرههایی شناختهشده در سطح بینالمللی هستند، هزینه دیپلماتیک دارد. اما حکومت پیام روشنی میفرستد: هیچکس مصون نیست. تهران حاضر است محکومیت جهانی را بپذیرد، زیرا از مردم خود بیش از فشار خارجی میترسد.
پس از آتشبس تیرماه ۱۳۶۷ در جنگ ایران و عراق، سازمان مجاهدین خلق تلاش ناموفقی برای سرنگونی جمهوری اسلامی انجام داد. اندکی بعد، هزاران زندانی سیاسی اعدام و در گورهای جمعی مخفیانه دفن شدند.
در سال ۱۳۸۸ نیز حکومت برای سرکوب جنبش سبز به خشونت گسترده متوسل شد. میلیونها نفر به خیابانها آمدند و حکومت با باتوم، گلوله و خاموشکردن صداهای منتقد پاسخ داد. فیلمسازان، نویسندگان و دانشگاهیان بازداشت، بازجویی و در برخی موارد کشته شدند.
بحران پیش رو
ایرانیان با فروپاشی اقتصادی و فاجعه زیستمحیطی روبهرو هستند و وقوع اعتراضات جدید کاملا محتمل است و وقتی این اعتراضات رخ دهد، حکومت به احتمال زیاد سرکوب را تشدید خواهد کرد.
مقامهای ارشد ایرانی در گفتوگوهای محرمانه با رویترز این موضوع را پذیرفتهاند. یکی از آنها گفته است: «حاکمیت میداند اعتراضها اجتنابناپذیر است. فقط مسئله زمان است.»
راهبرد حکومت، به تعویق انداختن این لحظه از طریق ترس است: اعدام روزانه چهار نفر، برپایی ایستهای بازرسی در شهرهای بزرگ، کنترل تلفنهای همراه شهروندان و عبرتسازی از هر کسی که تریبون دارد.
سرکوبی که به فروپاشی میانجامد
طنز تلخ ماجرا این است که همین سرکوب ممکن است سقوط حکومت را تسریع کند. هر اعدام، هر بازداشت یک هنرمند محبوب، هر قطع اینترنت، اندک مشروعیت باقیمانده جمهوری اسلامی را فرسایش میدهد.
حکومت دینی ایران همواره بر یک قرارداد نانوشته با مردم تکیه داشت: حکومت ما را بپذیرید، و ما ثبات و رفاه نسبی فراهم میکنیم.
این قرارداد شکسته شده است. حکومت دیگر حتی قادر به تامین پایدار برق نیست چه برسد به امنیت اقتصادی. نمیتواند از شهروندان در برابر حملات خارجی محافظت کند. حتی تضمین آب را هم ندارد.
کاری که میتواند بکند، کشتن است و همین کار را میکند.
این وضعیت تا کی دوام میآورد؟
پرسش این است که این وضعیت تا چه زمانی میتواند ادامه یابد. حکومتهایی که بر ترس بنا شدهاند، گاهی مدتها دوام میآورند؛ کافی است به کره شمالی نگاه کنیم.
اما ایران، کره شمالی نیست. جامعهای تحصیلکرده، شهری و متصل به جهان خارج است. نسل جوان آن بارها نشان داده که حاکمیت دینی را نمیپذیرد. اعتراضات ۲۰۲۲ سرکوب شد، اما روح آن از میان نرفته است.
بازداشت محمدی و پناهی، اعدامهای گسترده، ایستهای بازرسی و قطع اینترنت، همگی تشنجهای سیستمی در حال فروپاشی هستند. حاکمان ایران این را میدانند؛ به همین دلیل است که اینچنین هراسان هستند.
حکومت ممکن است از محکومیت جهانی نهراسد، با این حال باید پیامدهایی در کار باشد؛ نه لزوما برای توقف فوری سرکوب، بلکه برای آنکه وقتی لحظه حسابکشی فرا رسید، معماران این خشونت نتوانند از پاسخگویی بگریزند.
مسئولیت جامعه جهانی
جامعه جهانی باید همین حالا به تهران هشدار دهد: تکرار رفتارهای خشن گذشته تحمل نخواهد شد. باید برای مقامهایی که دستور جنایت میدهند یا آن را اجرا میکنند، پیامدهایی در نظر گرفته شود: تحریمهای هدفمند، پیگردهای حقوقی در دیوان کیفری بینالمللی، ممنوعیت سفر و مسدودسازی داراییها.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
جهان همچنین باید خود را برای موج احتمالی مهاجرت ایرانیان در حال فرار از سرکوب آماده کند. و اگر مردم ایران، خسته و زخمخورده، توان آن را یافتند که آن لحظه را از آنِ خود کنند، جامعه جهانی باید آماده کمک باشد.