تایید دوباره موضع امارات عربی متحده توسط چین، خشم بسیاری را در ایران برانگیخته است. از وزارت خارجه و دولت گرفته تا روزنامه کیهان. مسئله خلیج فارس و جزایرش، احتمالا از معدود موضوعاتی است که حتی جامعه هم با حکومت هم صدا است. اما چرا چین چنین میکند؟
در چند بیانیه مشترک چین–امارات و چین–شورای همکاری خلیج فارس، پکن از «حل مسالمتآمیز اختلاف بر سر سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب بزرگ در خلیج فارس، از طریق مذاکره دوجانبه طبق حقوق بینالملل» حمایت کرده است.
این دقیقا نسخهای مورد تایید اماراتیها به شمار میرود که این کشور سالهاست از آن برای انتقاد از رویکرد ایران استفاده میکنند. رویهای که هر بار مورد انتقاد ایران هم قرار میگیرد. از دولت اصلاحطلب، میانهرو و محافظهکار گرفته، تا روزنامه کیهان، سلطنتطلبان، مخالفین جمهوریخواه جمهوری اسلامی و تمام حامیان و مخالفان حکومت حاکم در ایران.
پاسخ چین اما همواره به این انتقادات یکسان بوده است؛ پکن با تاکید بر اینکه این بیانیهها که امضای چین پای آنها دیده میشود، با موضع این کشور سازگار است، تاکید میکنند که در عین حال بر لزوم حفظ شراکت خود با ایران اهمیت میدهند. چینیها اما در عین حال نوعی ادبیات خود را تنظیم میکنند که هم امارات را راضی نگه دارند و هم در عین حال، رابطه خود با ایران را نسوزانند.
دلیل اتخاذ این رویکرد را میتوان از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد. برخی از متخصصان مسائل چین بر این باورند که سیاست پکن در خلیج فارس ترکیبی از «هژمونی ستیزی» در کنار «موازنهگری» است.
هژمونی ستیزی چین در خلیج فارس
مفهوم هژمونی ستیزی در ادبیات سیاسی خارجی چین به این معناست که پکن با تسلط یک قدرت واحد بر یک منطقه مهم ژئوپلیتیک مخالف است. به ویژه اگر آن قدرت، رقیب اصلیاش یعنی ایالات متحده باشد. در نتیجه چین نمیخواهد آمریکا «تنها بازیگر تصمیمساز» در معادلات خلیج فارس باشد.
پکن برای این منظور از سیاستهای روشنی پیروی میکند. آنها از یک سو با با ایران قرارداد همکاری ۲۵ ساله امضا میکنند و در خرید نفت و پهلو دادن به کشتیها با تهران روابط تجاری دارند. در عین حال، به صورت همزمان، با عربستان سعودی، قطر و امارات هم قراردادهای چند میلیارد دلاری در حوزههای مختلف انرژی، زیرساخت، فناوری و صنایع دیجیتال امضا میکند.
در نتیجه چین نمیخواهد هیچ قدرت منطقهای در خلیج فارس بر دیگری مسلط شود. در نتیجه روابط خود با تمام بازیگران را در سطح قابل قبولی حفظ میکند تا از یک سو هیچ قدرت هژمونی در منطقه شکل نگیرد و از سوی دیگر آمریکا هم نتواند تک قدرت خلیج فارس به شمار رود.
مواردی مثل مشارکت در توافق از سر گیری روابط میان ایران و عربستان هم با همین هدف صورت میگیرد.
موازنهگری؛ هم ایران هم امارات و عربستان
بخش دوم سیاست چین، موازنهگری این کشور در خلیج فارس است. موازنهگری به این معناست که پکن تعادل را بین همه بازیگران حفظ میکند تا از یکسو روابط اقتصادیاش با تمام آنها بدون تنش ادامه یابد و از سوی دیگر هیچکدام از این کنشگران برای پکن هزینهای ایجاد نکنند.
نحوه اجرای این سیاست هم با رفتارهای دوگانه صورت میگیرد. مسئله رویکرد چین در قبال جزایر سهگانه خلیج فارس یکی از آنها است. این تعادلسازی نمادین ابزار اصلی موازنهگری چین است: رضایت امارات را جلب میکند، اما رابطه با تهران را هم قطع نمیکند.
بعد دوم ماجرا، خرید نفت از ایران همزمان با سرمایهگذاری عظیم در عربستان و امارات است. چین با اینکه بزرگترین مشتری نفت ایران به ویژه در دوران تحریم به شمار میرود، اما پروژههای بزرگ انرژی خود، از پتروشیمی گرفته تا پالایشگاهها و انرژی پاک را در عربستان و امارات انجام میدهد. ترجمه این سیاست این است که پکن ایران را برای نفت ارزان میخواهد و عربستان و امارات را برای سرمایهگذاری بلند مدت.
اعداد با شما سخن میگویند
بعد مهمتر تشخیص سیاست چین، به عدد و رقم بر میگردد. بر اساس آخرین آمارهای رسمی، حجم کل تجارت دوجانبه چین و ایران در سال ۲۰۲۴، بر اساس اعلام گمرک چین، حدود ۱۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بوده است. از این میان، نزدیک به ۹ میلیارد صادرات چین به ایران بوده و بیش از ۴ میلیارد هم سهم فروش محصولاتی ایرانی به چینی بوده است.
البته گمرک ایران عددی بالاتر را گزارش داده و بر اساس آن در سال ۲۰۲۴ حجم تجارت دو طرف بیش از ۳۲ میلیارد دلار اعلام شده است. این اختلاف فاحش عموما بین اعلام طرف چینی و ایرانی رخ میدهد چرا که مبادله برخی از کالاها به صورت غیررسمی و یا با روشهایی که به مدد دورزدن تحریمها صورت میگیرد انجام میشود. ضمن اینکه برخی از ناظران معتقدند که احتمالا چین برای در امان ماندن از تحریمهای آمریکا، آمار واقعی تجارت خود با ایران را اعلام نمیکند.
اما در طرف مقابل، میزان تجارت امارات و چین، چندین برابر این عدد است. طبق آمار وزارت اقتصاد امارات، تجارت این کشور با چین در سال ۲۰۲۳ حدود ۸۶.۷ میلیارد دلار بوده و این عدد در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۱۰۱ میلیارد دلار رسیده است. صادرات چین به امارات در سال ۲۰۲۴ بیش از ۶۵ میلیارد دلار بوده و در مقابل امارات حدود ۳۶ میلیارد دلار کالا به چین فروخته است.
در نتیجه حجم تجارت چین و امارات حدودا ۷ تا ۸ برابر میزان آن در مقایسه با آنچه بین تهران و پکن میگذرد، تخمین زده میشود.
با این نسبت اقتصادی و فاصله قابل توجه، احتمالا فهم چرایی رویکرد چین در قبال مناقشه ایران و امارات بر سر جزایر سهگانه خلیج فارس، سادهتر خواهد بود.
حمایت از امارات عربی متحده در موضوع جزایر سهگانه، برای چین یک امتیاز سیاسی کمهزینه به مهمترین شرکای اقصادی این کشور در خلیج فارس است؛ در مقابل اما با چند جمله کلی درباره دوستی با ایران، تلاش میکند خسارت سیاسی در تهران را هم مدیریت کند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
ضمن اینکه، با تنهایی استراتژیکی که ایران با انتخاب خودخواسته با آن رو به رو شده و گزینههای خود را به چین و روسیه محدود کرده، احتمالا چارهای جز مماشات و مدارا با پکن ندارد.