Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

ایران زیر ذره‌بین؛ چرا جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند با توسل به شعارها و اسطوره‌های دهه شصتی بجنگد؟

تهران، ایران
تهران، ایران Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از Alain Chandelier & یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار به روز شده در
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو: Copy to clipboard Copied

در این گزارش ویدئویی، مجموعه‌ای از مهم‌ترین مطالب منتشرشده در رسانه‌ها و اندیشکده‌های بین‌المللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز چهارشنبه ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵ (۳۰ مهر ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه‌ کامل‌تر این مرور را می‌توانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.

جروزالم پست: چرا تهران نمی‌تواند با اسطوره‌های قرن بیستمی در نبردهای امروزی بجنگد؟

روزنامه اسرائیلی جروزالم پست گزارشی به نوشته الکس وینستون (Alex Winston) منتشر کرد که برگردان آن را می‌خوانید: «در دوازده روز سرنوشت‌ساز ماه ژوئن، حملات هوایی اسرائیل علیه زیرساخت‌های ایران چنان ویرانگر بود که کشور را تا آستانه بحرانی وجودی و کم‌سابقه از زمان برقراری جمهوری اسلامی پیش برد.

برای نخستین بار از دوران جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی با دشمنی خارجی روبه‌رو شد که توان آن را داشت تا آن را به زانو درآورد. برخلاف نبردهای نیابتی‌اش در یمن، سوریه و لبنان، این بار تنها در کمتر از دو هفته، اسرائیل ضعف پدافند هوایی ایران، محدودیت‌های برنامه نوسازی نظامی‌اش، و شکاف میان روایت حماسی جنگ و عملکرد واقعی در میدان نبرد را آشکار کرد.

چند روز پیش، در ویدیویی منتشرشده در وب‌سایت رسمی رهبر ایران، دکتر کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، از "شباهت‌ها و تفاوت‌های" میان آن دو جنگ سخن گفت.

خرازی، که از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷ نماینده ایران در سازمان ملل بود و سپس تا ۲۰۰۵ وزارت خارجه را برعهده داشت، اظهار داشت: "یکی از شباهت‌ها این است که در هر دو جنگ، متکی به خود بودیم. تسلیحات لازم را با منابع داخلی فراهم کردیم. حتی در جنگ هشت‌ساله، سلاح‌های فراوانی در کشور بود اما باید خودمان آن‌ها را تولید و به‌کار می‌گرفتیم."

اما این ادعا با واقعیت‌های تاریخی سازگار نیست. با وجود فضای شدید ضدغربی آن روزها، اسرائیل به‌طور پنهانی بخشی از تسلیحات لازم را برای ایران فراهم کرد تا مانع سقوط جمهوری نوپای اسلامی به دست نیروهای صدام حسین شود. برای تل‌آویو، عراق در آن زمان تهدیدی راهبردی بود و تقویت تهران نوعی موازنه در برابر بغداد محسوب می‌شد.

پرونده معروف "ایران-کنترا" نیز نمونه دیگری از این مناسبات پنهان بود؛ ماجرایی که در سال ۱۹۸۶ فاش شد و به یکی از رسوایی‌های بزرگ دولت ریگان بدل گشت: فروش مخفیانه سلاح به ایران، با هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان، و انتقال غیرقانونی درآمد حاصل به شورشیان نیکاراگوئه که علیه دولت ساندینیست چپ‌گرا می‌جنگیدند.

با این حال، خرازی در سخنان اخیرش تأکید کرد: "انگیزه، ایمان و توان دفاع از کشور در هر دو جنگ آشکار بود. مردم در هر دو مقطع نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند؛ چه در جبهه‌ها و چه در پشت صحنه."

اما گزارش‌های میدانی از ایران، تصویری متفاوت ارائه می‌دادند. ایرانیانی که در جریان جنگ ژوئن با جروزالم پست صحبت کردند، از نظامی بی‌اعتبار و منفور سخن می‌گفتند که "در آستانه فروپاشی" قرار دارد. یکی از ساکنان تهران گفت:"مردم سال‌هاست که جمهوری اسلامی را دشمن خود می‌دانند. بسیاری معتقدند این جنگ شاید آغاز پایان حکومت باشد. برخی حتی می‌گویند اگر خودمان نتوانیم این رژیم را سرنگون کنیم، شاید اسرائیل کار را تمام کند."

اما شاید مهم‌ترین بخش سخنان خرازی، اشاره او به دگرگونی ماهیت جنگ‌ها در چهار دهه گذشته بود:"در جنگ هشت‌ساله، نبردها صنعتی و متکی بر نیروهای زمینی بود. دشمن روبه‌رویمان حضور داشت و داوطلبان به‌صورت رو‌در‌رو می‌جنگیدند. ابزار جنگ، توپخانه و تانک بود. اما امروز جنگ‌ها بر پایه اطلاعات و فناوری پیش می‌روند. هوش مصنوعی در شناسایی، تصمیم‌گیری و اجرای عملیات نقش کلیدی دارد."

در جنگ دوازده‌روزه اخیر، همین تفاوت میان جنگ صنعتی و جنگ دیجیتال به‌روشنی آشکار شد. برخلاف جبهه‌های زمینی دهه ۱۹۸۰، نبرد با اسرائیل در آسمان، در فضای سایبری و در مدار ماهواره‌ها جریان داشت: از حملات پهپادی گرفته تا عملیات سایبری و حملات دقیق هوشمند.

در حالی‌که ایران توانست موج‌هایی از حملات موشکی و پهپادی را هماهنگ کند، اسرائیل با برتری اطلاعاتی و فناوری، از جمله سامانه‌های دفاعی "گنبد آهنین" و "فلاخن داوود"، توانست ضربات ایران را خنثی کند.

تهران با یادآوری جنگ دهه ۱۹۸۰ می‌کوشد روایت "ملت مقاوم تحت محاصره" را بازآفرینی کند. اما واقعیت این است که جنگ دوازده‌روزه نه‌تنها ضعف دفاعی ایران، بلکه شکنندگی همبستگی داخلی آن را نیز آشکار ساخت. نبردی کوتاه، ضرباتی سهمگین و عدم بسیج عمومی، همه با افسانه مقاومت قهرمانانه در تضاد بود.

در دنیای امروز، جایی‌که جنگ‌ها را الگوریتم‌ها هدایت می‌کنند نه انسان‌ها، تکرار شعارهای دهه شصت خورشیدی دیگر کارساز نیست. جمهوری اسلامی می‌کوشد با احیای خاطره جمعی جنگ ایران و عراق، مشروعیت و هویت خود را بازسازی کند؛ اما چهره‌هایی چون خرازی در واقع در پی نگارش فصلی تازه از همان داستان کهنه‌اند؛ تلاشی برای جنگیدن در قرن بیست‌ویکم با اسطوره‌های قرن بیستم.»

موسسه لانسینگ: لغو برجام: چگونه ایران و روسیه نظم هسته‌ای جهان را بازتعریف می‌کنند

موسسه پژوهشی رابرت لانسینگ برای مطالعات تهدیدهای جهانی و دموکراسی‌ها تحلیلی در مورد همکاری‌های هسته‌ای ایران و روسیه پس از غروب برجام منتشر کرد که چکیده آن را می‌خوانید: «در اکتبر ۲۰۲۵، روسیه آمادگی خود برای گسترش همکاری‌های راهبردی با ایران اعلام کرد، در حالی که ایران رسما از برجام خارج شده و اجرای تعهدات خود به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را متوقف کرده است. این تحولات پس از حملات گسترده آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران رخ داد و نشان‌دهنده تغییرات بنیادین در نظم هسته‌ای منطقه و همگرایی مسکو و تهران است.

روسیه با تحکیم همکاری‌های نظامی و هسته‌ای با ایران، از جمله فروش تجهیزات نظامی و پهپادهای مورد استفاده در اوکراین، جایگاهی مهم در محور مشترک با تهران و چین ایجاد کرده است. این همگرایی هرچند شامل پیمان دفاعی رسمی نمی‌شود، اما به مسکو قدرت نفوذ و امکان مقابله با فشارهای غربی را می‌دهد.

خروج کامل ایران از برجام و گسترش همکاری با روسیه، خطر رقابت تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه، افزایش تهدیدهای سایبری و نظامی، و پیچیده شدن اجرای تحریم‌ها را افزایش داده است. این شرایط می‌تواند منجر به تشدید تنش‌ها، واکنش‌های نظامی منطقه‌ای و بازتعریف نظم ژئوپولیتیک خاورمیانه شود و ائتلاف‌های جدیدی میان ایران، روسیه و چین شکل دهد.

در واقع، این محور سه‌جانبه روسیه، چین و ایران، در حال تبدیل شدن به عامل تعیین‌کننده نظم جدید خاورمیانه است؛ نظمی دوقطبی‌تر، پرتنش‌تر و بی‌ثبات‌تر.

در چنین شرایطی، قراردادهای هسته‌ای روسیه با ایران، هر چند می‌تواند به ایران استقلال مالی و فنی بیشتری از غرب بدهد و اجرای تحریم‌ها را دشوارتر کند ولی برای آمریکا، این به‌معنای قدرت و منابع بیشتر ایران برای ماجراجویی‌های سیاسی و نظامی آینده است.»

کپلر: چرا بیشتر نفتکش‌های ایرانی دوباره سیگنال AIS خود را روشن کرده‌اند؟

شرکت کپلر(Kpler) که در زمینه ردیابی و تحلیل بازارهای انرژی فعالیت می‌کند، در مورد تغییر رفتار نفتکش‌های ایرانی به قلم مت رایت (Matt Wright) نوشت: «در تغییر قابل‌توجهی نسبت به سال‌ها عملیات پنهان، اکنون نفتکش‌های حامل نفت ایران از جمله کشتی‌های غیرایرانی، با ثبات قابل توجهی سیگنال AIS خود را ارسال می‌کنند. آخرین ردیابی‌های شرکت کپلر نشان می‌دهد که طی ۴۸ ساعت گذشته تنها ۱۴ کشتی از مجموع ۸۹ نفتکش ایرانی "خاموش" مانده‌اند؛ حرکتی که الگویی طولانی‌مدت از پنهان‌کاری را معکوس کرده است.

تحلیل کپلر نشان می‌دهد که این حرکت بیشتر با موقعیت حقوقی ایران تحت تحریم‌های سازمان ملل مرتبط است. بازفعال‌سازی سیگنال AIS می‌تواند نشان‌دهنده مشروعیت محموله‌ها باشد و اطمینان دهد که نفتکش‌ها نفت خام قانونی حمل می‌کنند، نه کالاهای ممنوعه مانند تسلیحات یا مواد هسته‌ای. شفافیت بیشتر، همچنین می‌تواند بازدارندگی استراتژیک ایجاد کند؛ به‌گونه‌ای که هرگونه توقیف نفتکش‌های ایرانی در تنگه هرمز با واکنش متقابل مواجه شود.

از سوی دیگر، این اقدام ممکن است پیامی به چین باشد. ایران با روشن کردن سیگنال AIS می‌تواند حسن‌نیت سیاسی خود را به پکن نشان دهد، کشوری که همراه با روسیه با بازگشت تحریم‌ها مخالفت کرده است. با این حال، شفافیت می‌تواند چین را از نظر دیپلماتیک در معرض خطر قرار دهد، زیرا معمولا واردات نفت ایران را تحت پرچم کشورهای ثالث (مانند مالزی) مخفی می‌کند.

همچنین، پس از تحریم ترمینال ریزهاو شهواه توسط آمریکا، ممکن است چین تصمیم گرفته باشد دیگر تحت فشار واشنگتن تسلیم نشود و تحریم‌ها را نادیده بگیرد. امسال بیش از ۶۰ درصد نفتکش‌هایی که نفت ایران را بارگیری کرده‌اند، مشمول تحریم‌های اوفک (OFAC) شده‌اند؛ در حالی که این رقم سال گذشته ۳۸ درصد بود.

اگر چین تمام بنادر خود را به روی نفتکش‌های تحریم‌شده باز کند، ایران دیگر نیازی به پنهان کردن مکان کشتی‌ها یا انتقال نفت بین کشتی‌های تحریم‌شده و غیرتحریم‌شده نخواهد داشت، و این امر هزینه‌های لجستیکی ایران را کاهش می‌دهد و عملیات صادرات نفت را ساده‌تر می‌کند.»

دویچه‌وله: نسل زد ایرانی در تنگنای سرکوب، تحریم و جنگ

رسانه آلمانی دویچه‌وله گزارشی در مورد وضعت نسل زد در ایران منتشر کرد که چکیده آن را می‌خوانید: «نسل جوان ایران، به‌ویژه افراد متولد دهه ۲۰۰۰ میلادی یا همان نسل زد (Gen Z)، این روزها میان اقتصادی رو به فروپاشی، خشونت حکومتی و تهدید جنگ گرفتار شده‌اند.

بسیاری از جوانان با مشکلات اقتصادی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند. با وجود اعلام رسمی نرخ بیکاری ۷.۶ درصد، بررسی دقیق بازار کار نشان می‌دهد که نزدیک به یک پنجم جوانان ایرانی بیکار هستند. حتی کسانی که شغل دارند، اغلب درآمدی کمتر از خط فقر جهانی دارند و خرید کالاهای اساسی مانند گوشت، مرغ و برنج نیازمند برنامه‌ریزی ماهانه است. فشار اقتصادی، نگرانی‌ها را نه تنها بر خانواده‌ها، بلکه حتی بر حیوانات خانگی نیز تحمیل کرده است.

در چنین شرایطی، زندگی روزمره با تورم بالا، بیکاری گسترده و کاهش فرصت‌ها به مبارزه‌ای بی‌وقفه تبدیل شده است. بسیاری از جوانان، رویاهای خود را به تعویق انداخته و صدای خود را در جامعه خاموش می‌بینند.

با وجود همه این فشارها، نسل جوان ایران امید خود را از دست نداده است. بسیاری از آنها که کشور را ترک کرده‌اند، تجربه آزادی‌های فردی و فرصت‌های آموزشی و شغلی را یافته‌اند و در انتظار بازگشت به ایران برای کمک به بازسازی هستند.

آنهایی هم که مانده‌اند، آرزو دارند روزی در وطن خود زندگی آزاد و رفاه اقتصادی را تجربه کنند و به کشور خود برای تحقق آزادی و شکوفایی کمک کنند.»

ویرایشگر ویدئو • Alain Chandelier

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

ایران زیر ذره‌بین؛ شانس توافق ایران و آمریکا، احتمال آغاز جنگ دوم و پیروزی پیروسی اسرائیل چقدر است؟

ایران زیر ذره‌بین؛ بازگشت کابوس قدیمی اردوغان: آیا این‌بار پای او به پرونده ایران کشیده می‌شود؟

ایران زیر ذره‌بین: «نان» تهدید اصلی جاه‌طلبی اتمی تهران؛ آیا زرادخانه موشکی‌اش قدرتمندتر شده است؟