در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به شامگاه چهارشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵ (۲ مرداد ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
امریکن کانسروتیو: ایران قبل از بمباران چقدر به توافق هستهای نزدیک بود؟
مجله امریکن کانسرویتو که توسط موسسه ایدههای آمریکایی (American Ideas Institute) منتشر میشود، تحلیلی را به قلم «تد اسنایدر» در مورد چشمانداز پنج دور مذاکرات هستهای ایران و ایالات متحده منتشر کرد که خلاصه آن بدین شرح است: «مقامات عالیرتبه آمریکا و ایران پنج دور کامل مذاکره درباره برنامه هستهای صلحآمیز ایران را پشت سر گذاشته بودند. هر دو طرف این مذاکرات را «سازنده» ارزیابی کردند و دور ششم نیز در آستانه برگزاری بود. سپس بمباران ایران آغاز شد.
این روند امیدوارکننده پیش از حملات اسرائیل و آمریکا در ژوئن، دو سؤال مهم ایجاد میکند: چقدر دقیقاً آمریکا و ایران به توافق نزدیک بودند؟
شواهد فزاینده نشان میدهد دو طرف واقعاً بسیار به توافق نزدیک بودند. به جای ادامه این مسیر، به نظر میرسد رئیسجمهور دونالد ترامپ مجوز اقدام نظامی را صادر کرد که اعتماد شکننده موجود را شکست و رسیدن به توافق را دشوارتر ساخت.»
انستیتو نیو لاینز: چگونه با جاهطلبیهای هستهای ایران برخورد کنیم
انستیتو نیو لاینز، اندیشکده آمریکایی مستقر در واشنگتن، نوشته تحلیلی «پارکر رمیک» را در مورد نحوه مواجهه با برنامه هستهای ایران منتشر کرد که چکیده آن بدین شرح است: «تلاشهای اخیر ایالات متحده برای رسیدن به یک راهحل مذاکرهشده با ایران درباره برنامه غنیسازی هستهایاش، تلفیقی از دیپلماسی و رفتارهای خصمانه بود که به شکست پیشبینیشده در رسیدن به هدفش منجر شد.
اگر واشنگتن میخواهد هدف خود را برای جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، تثبیت خاورمیانه و کسب پیروزی بزرگ دیپلماتیک محقق کند، باید اجبار را به عنوان ابزار اصلی سیاست کنار بگذارد و به چارچوبی مبتنی بر پاسخگویی استراتژیک روی آورد. ارائه تضمینهای امنیتی قابلاعتنا و بازگرداندن ایران به جامعه جهانی در ازای محدودیتهای قابلراستیآزمایی در برنامه هستهای و فعالیتهای منطقهایاش، راهی رو به جلو است.
علاوه بر این، آمریکا باید سیاست خود را از بیشینهگرایی اسرائیل جدا کند و با استفاده از نفوذ خود، از تشدیدهای یکجانبه تنش توسط اسرائیل که دیپلماسی را خراب میکند، جلوگیری کند.
آمریکا باید چارچوب دیپلماتیک مدرنشدهای شبیه به پیمان ابراهیم را که همزیستی به جای مقابله تشویق میکند، در پیش بگیرد؛ این فرصت بزرگی برای رئیسجمهور دونالد ترامپ به منظور ثبت دستاوردی تاریخی فراهم میکند.»
نشنال سکیوریتی ژورنال: چرا حملات هوایی به ایران ممکن است به عنوان یک شکست استراتژیک عظیم ثبت شود؟
نشریه نشنال سکوریتی ژورنال نیز به بررسی تبعات حملات هوایی ایالات متحده به ایران پرداخت و در جمعبندی این تحلیل نوشت: «حملات هوایی آمریکا، جاهطلبیهای هستهای ایران را متوقف نکرد؛ بلکه احتمالاً انگیزه قویتری برای تهران ایجاد کردند تا برای بازدارندگی دائمی، بمب هستهای بسازد.
تغییر حکومت در ایران هم تنها یک رویاست پس تنها مسیر عملی پیش رو دیپلماسی است و احتمال میرود که دونالد ترامپ به سراغ توافقی شبیه توافق ۲۰۱۵ برود که خود دستور خروج از آن را صادر کرد. جایگزین این راه،
گیر افتادن آمریکا در باتلاقی جدید در خاورمیانه است.»
شورای آتلانتیک: ایران، چین، روسیه و فروپاشی بازدارندگی در دریای سرخ
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک هم تحلیلی را در مورد تحولات دریای سرخ به قلم «فاطمه أبو الأسرار» منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «بحران دریای سرخ نشان داد چگونه قدرتهای رقیب میتوانند از طریق پیگیری موازی منافع فردی، همراستایی راهبردی ایجاد کنند که اثرات تجمعی آن فراتر از توان هر کدام به تنهایی است. این قدرتها دریافتهاند که تعقیب موازی منافع فردی، اثرات سیستمیک تقویتکننده متقابل ایجاد میکند. غرب با توطئه مواجه نیست بلکه با پدیدهای دشوارتر روبروست: همراستایی ارگانیک منافع متخاصم که نیاز به برنامهریزی مرکزی ندارد و هیچ نقطه فشار واحدی برای تحت فشار گذاشتن ندارد.
چارچوبهای کنونی سیاستگذاری با محدودیتهای متعددی مواجهند: عدم تمایل به تسلیح دولت یمن به دلیل نگرانیهای حکمرانی، محدودیت منابع به خاطر حمایت از اوکراین، و ناکامی اثباتشده توافقهای میانجیگریشده توسط سازمان ملل مانند استکهلم. این محدودیتها شکافهایی عملیاتی ایجاد میکنند که بازیگران منطقهای از آن بهرهبرداری میکنند.
تفاوت رویکردها روشن است: چین ترتیبات دریاییاش را با اقدام مستقیم اجرا میکند، روسیه از نیابتیها حمایت اطلاعاتی میکند، و ایران حتی با وجود تحریمها، زنجیره تأمین موشکیاش را حفظ میکند. این هماهنگی بدون ساختارهای رسمی اتحاد صورت میگیرد، که نشاندهنده مدلهای جایگزین همکاری راهبردی است.
چین، روسیه و ایران نشان دادند که دشمنان صبور میتوانند اموال عمومی جهانی را بین خود تقسیم کنند، در حالی که دموکراسیها هنوز در حال بحث بر سر واکنشاند. آنها ثابت کردند تروریسم دریایی را میتوان مقاومت نامید، جنگ اقتصادی را میتوان گزینشی کرد و قوانین بینالمللی فقط برای کسانیست که انتخاب میکنند از آن پیروی کنند.
ساختار واکنش وجود دارد، اما آنچه کم است، درک این حقیقت است که «بیعملی» خود یک انتخاب است؛ انتخابی که دشمنان آن را بهعنوان "اجازه" تفسیر میکنند.»