در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به شامگاه جمعه ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵ (۲۷ تیر ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
فیگارو؛ درخواست خانواده لنار مونترلو برای «نشانهای از حیات و راهی برای تماس»
بستگان لنار مونترلو، دوچرخهسوار جوان فرانسوی-آلمانی که از اواسط ژوئن در ایران ناپدید شده، در چهارچوب بیانیهای که در اختیار رسانههای فرانسه قرار گرفته، از مقامات ایرانی خواستند که نشانهای از حیات او ارائه دهند و هرچه زودتر امکان ارتباط با او را فراهم کنند.
آنها در این بیانیه تاکید کردند که لنار کاملا «بیگناه و از هر جرمی مبرا است» و افزودند: «یک ماه از دستگیری او گذشته و ما هنوز هیچ اطلاعات رسمی درباره محل بازداشت یا دلایل دستگیری او در شهر بندرعباس نداریم.»
لنار یک پروژه بلندپروازانه را آغاز کرده بود که یک سفر ۴۰۰ روزه با دوچرخه به اوراسیا و ۳۵ کشور، از جمله ایران بود. او در ۲۴ مه به ایران رسید و در ۱۶ ژوئن ارتباطش با خانوادهاش قطع شد.
ایران در ۱۰ ژوئیه دستگیری او را تأیید کرد. لنار مونترلو پس از سیسیل کولر، معلم ادبیات ۴۰ ساله و شریک زندگیاش ژاک پاریس ۷۲ ساله، سومین فرانسوی محسوب میشود که در ایران در بازداشت است.
لو پوئن؛ فرانسویهایی که هنوز خطر سفر به ایران را به جان میخرند
این هفته نامه فرانسوی به گفتگو با برخی از شهروندان این کشور پرداخته که با وجود هشدارهای مکرر پاریس مبنی بر خطرات سفر به ایران و انتشار گزارشها درباره موارد متعدد دستگیریهای خودسرانۀ اتباع فرانسوی، همچنان خطرات این سفر را به جان میخرند.
آنها در جریان این گفتگو، دلایل سفرشان به ایران را بیان کردند.
لوپوئن مینویسد با وجود همه هشدارهای رسمی درباره سیاست ایران برای گروگانگیری غربیها، بطور رسمی نام حدود هزار تبعه فرانسه که ۹۰ درصد آنها تابعیت دوگانه ایرانی-فرانسوی دارند، در تارنمای وزارت خارجه فرانسه برای سفر به ایران ثبت شده است و به دلیل غیرالزامی بودن این ثبت نامها، احتمالا رقم واقعی مسافران به مقصد ایران بیشتر است.
کنورساسیون: کردها و مناقشۀ ایران و اسرائیل
در این وبسایت تحلیلی، در جریان گفتگو با مصاحبه با آیریس لمبرت، متخصص جنبش آزادیبخش کردها در دانشگاه سیانسپو پاریس، این پرسش را مطرح کرده که در حالی که کردها بین ایران، عراق، سوریه و ترکیه پراکنده شدند، آیا تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل باعث زنده شدن رویای هرگز تحقق نیافته یک کردستان مستقل و بزرگ شده یا اینکه این چشمانداز دیگر تا حد زیادی منسوخ شده است؟
آیریس لمبرت، در پاسخ نگاهی تاریخی به سازماندهی سیاسی کردها از جمله در جریان «جمهوری مهاباد» در ایران دارد و همزمان به توافقات سالهای اخیر میان ایران و همسایگانش بر سر موضوع کردها میپردازد.
پولیتیکو: دو قتل در تهران، پرده از خشم فزاینده نسبت به قوه قضائیه سرکوبگر ایران برداشت
قتل دو قاضی عالیرتبه در تهران، نمادی از خشم فزاینده مردم نسبت به قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران است.
این مقاله میگوید که اقدام فردی به نام فرشاد اسدی، کارمند ردهپایین قوه قضائیه، در به قتل رساندن قاضی محمد مقیسه و قاضی علی رازینی در ژانویه ۲۰۲۵ میلادی نشاندهنده عمق نارضایتی عمومی از ساختار قضایی ایران است. این دو قاضی که از چهرههای کلیدی در سرکوب مخالفان سیاسی و اجرای احکام سنگین بودند، بهویژه در اعدامهای سال ۱۳۶۷ و محاکمه فعالان مدنی نقش برجسته داشتند.
این مقاله تأکید دارد که واکنش عمومی به قتل این دو قاضی، بین دو قطب متضاد تقسیم شد: از یکسو رهبر جمهوری اسلامی با حضور بر جنازه آنها نماز میت خواند و از خدماتشان تجلیل کرد و از سوی دیگر، کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی، اسدی را با هشتگ «آبدارچی قهرمان» مورد تحسین قرار دادند. این شکاف، نماد جدایی میان نهاد قدرت و مردم در ایران معرفی شده است.
در ادامه، ضیابری به موارد متعددی از خودسری و خشونت قضات جمهوری اسلامی در پروندههای معروف میپردازد؛ از محاکمههای نمایشی و صدور احکام سنگین برای فعالان مدنی مانند نسرین ستوده و آتنا دائمی گرفته تا سرکوب روزنامهنگاران، دوتابعیتیها و معترضان سیاسی.
به باور نویسنده، دستگاه قضایی در ایران نهتنها فاقد استقلال است، بلکه ابزاری برای حفظ قدرت نظام سیاسی به شمار میرود.