در این گزارش ویدئویی، مجموعهای از مهمترین مطالب منتشرشده در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی طی ۲۴ ساعت منتهی به شامگاه سهشنبه ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۵ (۳۱ تیر ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه کاملتر این مرور را میتوانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.
نیویورکتایمز: رهبران ایران پس از حملات اسرائیل و آمریکا به نوع جدیدی از ملیگرایی روی آوردهاند
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز روز سهشنبه گزارشی در مورد رویکرد جدید رهبران ایران نوشت که چکیده آن بدین شرح است: «با وجود چشمانداز تاریک، رهبران کشور فرصتی را در برابر خود میبینند. خشم ناشی از حملات، باعث فوران احساسات ملیگرایانه شده و آنها امیدوارند این خشم را به یک موج میهندوستانه برای تقویت دولتی که با بحرانهای اقتصادی و سیاسی روبهرو است، تبدیل کنند.
نتیجه، آغوش گشودن به اسطورههای کهن و نمادهای میهنپرستانهای بوده که بسیاری از ملیگرایان سکولار ایران آنها را متعلق به خود میدانستند، نه متعلق به یک حکومت دینی که اغلب میراث پیش از انقلاب اسلامی را کنار میگذاشت.
این نخستین بار نیست که رهبران جمهوری اسلامی در بحرانها به ملیگرایی و نمادهای سنتی پناه میبرند.تاریخنگاران میگویند، در پایان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۳۶۰ نیز رهبران انقلابی ایران از خطابههای ملیگرایانه استفاده کردند.اما به گفته کارشناسان، مقیاس و گسترهی تلاش اخیر برای بسیج مردم متفاوت است.
اما حتی اگر جنگ و موج میهنپرستی ناشی از آن باعث حفظ قدرت کنترل حکومت شده باشد، برخی تردید دارند که این روند دوام بیاورد.»
جروزالم پست: چرا حملات هوایی به تنهایی ایران را باز نمیدارد: دلیلی برای استراتژی منطقه پرواز ممنوع
روزنامه جروزالم پست هم روز سهشنبه دیدگاهی را منتشر کرد که از برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز ایران دفاع کرد؛ چکیده این دیدگاه بدین شرح است: «برای مدت زیادی جامعه جهانی در قبال ایران به همان شیوههای تکراری متوسل شده: حملات محدود هوایی، تحریمهای اقتصادی، و وعدههای مبهم دیپلماتیک. اما این اقدامات هرگز به مهمترین هدف یعنی متوقفسازی جاهطلبیهای هستهای ایران و ایجاد ثبات پایدار در منطقه دست نیافتهاند.
وقت آن رسیده که چرخه فعلی را بشکنیم.
این یک دعوت به تهاجم نظامی نیست، بلکه فراخوانی است برای مهار دقیق.
راهاندازی منطقه پرواز ممنوع بر فراز مناطق کلیدی ( شرق و غرب) ایران میتواند پیشرفت هستهای این کشور را مختل، توان نظامیاش را تضعیف و فشار داخلی را افزایش دهد؛ راهبردی که جایگزینی عملی برای حملات هوایی و تحریمهای اقتصادی است.
این جنگ نیست. این فشاری کنترلشده است که از آسمان اعمال میشود، برای حفاظت از جانها و جلوگیری از درگیریهای بزرگتر روی زمین.»
میدلایست مانیتور: چرا پروژه غرب برای سرنگونی حکومت ایران محکوم به شکست است؟
میدلایست مانیتور هم دیدگاهی را بازتاب داد که سرنگونی حکومت ایران را غیرمحتمل دانست؛ دیدگاهی که خلاصه آن را میخوانید: «سیاست تغییر رژیم در ایران همواره بر این فرض استوار بوده که فشار خارجی میتواند بهسرعت ساختار سیاسی کشور را از هم بپاشد. اما واقعیت آن است که نظام سیاسی ایران شبکهای از نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و بسیج عمومی ایجاد کرده که توانایی پاسخگویی به این سناریوها را دارد، حتی در شرایط فشار شدید اقتصادی، نظامی و سیاسی.
در ایران، بقای رژیم تنها از طریق سرکوب تأمین نمیشود، بلکه بر پیوندهای اجتماعی و انسجام ایدئولوژیک نیز تکیه دارد.
برخلاف تصور رایج، اعتراضهای داخلی و نارضایتی گسترده اجتماعی الزاماً به معنای آمادگی مردم برای پذیرش خلأ قدرت یا مداخله خارجی نیست. در بسیاری از موارد، فشار خارجی نه تنها حکومت را تضعیف نکرده، بلکه انسجام داخلی آن را تقویت کرده و موجب برانگیختن احساسات ملیگرایانه شده است.»
هاآرتص: چه چیزی ایران را به میز مذاکره بازمیگرداند: تحریمهای اروپای یا خشکسالی؟
روزنامه هاآرتص نیز تحلیلی در مورد دلایل بازگشت ایران به میز مذاکره منتشر کرد که چکیده آن را میخوانید: «تهدید بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران توسط اروپا یعنی بازگشت تحریمهایی که پس از امضای توافق هستهای لغو شده بودند، مانند شلاقی بالای سر ایران قرار دارد.
ارزیابی اثرات این تحریمها دشوار است. با این حال، بزرگترین تهدید کنونی ایران نه تحریم و نه بازگشت جنگ، بلکه بحران شدید اقتصادی است.
در همین حال، دمای هوا به ۵۰ درجه سانتیگراد میرسد و کمبود شدید برق، گاز و خشکسالی شدید زندگی را فلج کرده است.
میزان ذخیره آب در پنج سد اصلی تهران به ۱۳ درصد کاهش یافته، برخی سدها خشک شدهاند و بارندگیها ۴۵ درصد کمتر از سالهای گذشته بوده است.
در چنین شرایطی، بیش از ۶۰ میلیون ایرانی برای تأمین اقلام اساسی مانند آرد، شکر و ماکارونی به کمکهای دولتی حدوداً ۵ دلاری وابستهاند.»