Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

جنگ روایت‌ها؛ راستی‌آزمایی سخنان ترامپ درباره مافیای آب و حکمرانی محیط زیستی در ایران

مردی در مسجد شیخ لطف‌الله در شهر اصفهان ایران وضو می‌گیرد، عکس تزیینی است، ۲۰۱۱
مردی در مسجد شیخ لطف‌الله در شهر اصفهان ایران وضو می‌گیرد، عکس تزیینی است، ۲۰۱۱ Copyright  Vahid Salemi/AP
Copyright Vahid Salemi/AP
نگارش از روزبه اسکندری – پژوهشگر مستقل محیط‌زیست
تاریخ انتشار
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button

در فضای پرتنش سیاست در جهان امروز، رهبران سیاسی گاه سخنانی می‌گویند  که گرچه با نیت خصمانه و همراستا با رقابت‌های ژئوپلیتیک بیان می‌شوند، اما حاوی نکاتی تامل برانگیز و تلخ نیز هستند؛ مواضعی که در سایه جدال‌های سیاسی به ندرت بازگو می‌شوند.

آگهی

تازه‌ترین آنها، اظهارات جنجال برانگیز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، درباره کارنامه حکومت جمهوری اسلامی در حکمرانی محیط‌زیست ایران است.

دونالد ترامپ، از وضعیت کنونی محیط‌زیست ایران به‌عنوان گواهی بر «ناکارآمدی حاکمیت» نام برد و گفت: «حکومت ایران، زمین‌های سرسبز را به بیابان تبدیل کرده و منابع طبیعی کشور را به‌جای استفاده در توسعه و آبادانی کشور، حمایت از تروریسم و مداخله در امور منطقه مصرف کرده است. به آن‌ها مافیای آب می‌گویند؛ مافیای آب باعث خشکسالی و رودخانه‌های خشک‌شده‌ای می‌شود که مردم در آن‌ها هیچ آبی ندارند.»

اگرچه این سخنان را می‌توان بخشی از استراتژی فشار حداکثری علیه حکومت ایران در نظر گرفت، در اولین نگاه، به جنگ روایت‌ها می‌ماند.

پرسش اساسی اینجاست: آیا حقیقتی در پشت این سخنان نهفته است؟ آیا این انتقادات، هرچند با اهداف سیاسی،به مشکلات واقعی محیط‌زیست ایران اشاره دارند؟ آیا زیست بوم ایران صرفاً قربانی تحریم‌هاست یا دهه‌ها ناکارآمدی در حکمرانی داخلی ایران، آن را به وضعیت شکننده کنونی رسانده است؟

 این نوشتار به بررسی این پرسش‌ها و راستی‌آزمایی انتقادات دونالد ترامپ می‌پردازد.

بیابان‌زایی و فرسایش خاک،  زنگ خطرهایی که هرگز شنیده نشدند

دونالد ترامپ، حکومت ایران را متهم کرد که «زمین‌های سرسبز را به بیابان بدل کرده است». این جمله، گرچه کمی اغراق‌آمیز به‌نظر می‌رسد، اما به واقعیاتی هولناک اشاره دارد: نرخ‌های پرشتاب فرسایش خاک و بیابان‌زایی.

طبق گزارش اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس، بیش از ۷۵ درصد خاک ایران در معرض فرسایش قرار دارد. سازمان زمین‌شناسی ایران نیز اعلام کرده که سالانه حدود ۳۵۰ میلیون تن فرسایش خاک در کشور اتفاق می‌افتد؛ ارقامی که ایران را در ردیف یکی از پنج کشور اول جهان در این زمینه قرار می‌دهد. فرونشست زمین در دشت‌هایی بسیار نظیر ورامین، قزوین، اصفهان و کرمان از مرحله قرمز بحرانی نیز فراتر رفته است و در بسیاری نقاط به بیش از ۳۰ سانتی‌متر در سال افزایش یافته است.

از سوی دیگر، تالاب‌های ایران یکی پس از دیگری خشک می‌شوند: هامون، گاوخونی، بختگان، شادگان و انزلی؛ دلایل این خشک‌شدگی، ترکیبی از خشکسالی، سدسازی غیراصولی، بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی و ضعف حکمرانی هستند.خشک شدن این تالاب‌ها، علاوه بر آسیب به تنوع زیستی، به افزایش کانون‌های تولید ریزگرد در استان‌های جنوبی، شرقی و جنوب‌غربی منجر شده است. پیامدهای این روند، افزایش بیماری‌های تنفسی، کاهش بهره‌وری کشاورزی، ترک زمین‌های زراعی و مهاجرت‌های اقلیمی در بسیاری مناطق مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان بوده است.

بنابراین، ادعای تبدیل زمین‌های سرسبز به بیابان، فارغ از سوگیری سیاسی، با هشدارهای مکرر کارشناسان مستقل  داخلی و خارجی در این سالها همخوانی دارد. مشکلاتی که اگر درک و درمان نشوند، به بحران‌های اجتماعی و امنیتی منجر خواهند شد.

مافیای آب در ایران چه کسانی هستند؟

دونالد ترامپ با اشاره به رهبران جمهوری اسلامی، گفت «به آن‌ها مافیای آب می‌گویند؛ مافیای آب باعث خشکسالی و رودخانه‌های خشک‌شده‌ای می‌شود که مردم در آن‌ها هیچ آبی ندارند».

واژه «مافیای آب» تنها یک متلک سیاسی نیست؛ در فضای محیط‌زیستی ایران نیز، کارشناسان مستقل بارها از شبکه‌های غیررسمی و رانت‌محور در مدیریت منابع آب، تعریف پروژه‌های کلان و تخصیص آب سخن گفته‌اند.

این مافیا شامل شبکه‌های اختاپوسی و گسترده‌ای است که از نهادهای نظامی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قرارگاه‌ها و شرکت‌های وابسته به آنها تا شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران وزارت نیرو ( آب نیرو) و در مقیاس کوچکتر مجموعه ای از مدیران صنعتی و کشاورزان بزرگ را دربرمی‌گیرد. شبکه‌ای که با نفوذ خود در تصمیم‌سازی‌ها، بیشترین سهم را از آب را دریافت می‌کنند، حتی اگر مناطق دیگر در خشکسالی کامل باشند.

 دونالد ترامپ با به‌کارگیری اصطلاح «مافیای آب»، مقامات جمهوری اسلامی ایران را هوشمندانه به فساد سازمان‌یافته، رانت‌خواری و سوءاستفاده ساختاری از منابع حیاتی  آب متهم می‌کند. از دیدگاه محیط‌زیستی، اظهارات ترامپ با وجود بار سیاسی‌ که همراه خود دارد، بر یک واقعیت مهم تأکید دارد:

روند فعلی مدیریت منابع آب در ایران نه‌تنها ناپایدار، رانت محور و ناسازگار با محیط زیست است، بلکه از اساس ناقض عدالت محیط‌زیستی و اصول توسعه پایدار است. ایران نه با کمبود مطلق آب، که با بحران سیاست‌گذاری و عدالت در مدیریت و تخصیص آب روبه‌روست.

اتلاف منابع طبیعی و سیاست‌های ضد توسعه پایدار

دونالد ترامپ در ادامه انتقادهایش، از «اتلاف منابع ایران» سخن گفت و مدعی شد که جمهوری اسلامی، به‌جای آبادانی کشور، منابع خود را صرف سیاست‌های منطقه‌ای و حمایت از گروه‌های نیابتی خود کرده است. این بخش از سخن، مستقیماً وارد فضای سیاسی می‌شود، اما آیا می‌توان در بستر محیط‌زیستی آن را واکاوی کرد؟

واقعیت این است که منابع طبیعی ایران با نرخی نگران‌کننده در حال تخریب شدن هستند؛ این وضعیت نه صرفاً نتیجه سیاست‌های خارجی و حمایت از گروه‌های منطقه‌ای، بلکه عمدتاً ناشی از حکمرانی ناکارآمد، مدیریت معیوب منابع، اقتصاد رانتی و نداشتن اراده برای اصلاح است.

بر اساس شاخص های توسعه سازمان ملل ، میزان مصرف آب تجدیدپذیر حداکثر ۴۰ درصد است، در ایران بر اساس گزارش‌های متعدد، بیش از ۹۰ درصد برداشت ازین منابع صورت می‌گیرد که کشور را از مرحله تنش آبی گذرانده و به وضعیت ورشکستگی آبی رسانده است.

در این ساختار، بهره‌برداری از منابع طبیعی، نه بر مبنای ظرفیت سرزمین، که بر اساس ملاحظات کوتاه‌مدت سیاسی و اقتصادی تعریف شده است. کشاورزی سنتی در مناطق خشک، صنایع آب‌بر در استان‌های کویری، سدسازی‌های بی‌برنامه، انتقال بین‌حوضه‌ای، و شهرسازی بدون ملاحظات محیط‌زیستی، همه نشانه‌های سیاست ضد توسعه‌ پایدار هستند که بدون پشتوانه بوم‌شناختی و پیوست های محیط‌زیستی در حال تخریب زیرساخت‌‌ها و منابع طبیعی کشور هستند.

ایران همچنین یکی از بالاترین نرخ‌های شدت مصرف انرژی را در جهان دارد؛ میزان مصرف انرژی برای تولید یک واحد کالا در ایران، چند برابر میانگین جهانی است و یارانه‌های انرژی، با هزینه‌ای حدود ۸۰ میلیارد دلار در سال، تنها به سود پرمصرف‌ها و ثروتمندان تمام می‌شود.روندی که با وجود برخورداری ایران از منابع سرشار نفت و گاز، همیشه به ناترازی و بحران انرژی منجر می‌شود.

در چنین بستری - فارغ از تاثیرات سیاست خارجی- منابع طبیعی ایران با شتابی نگران کننده رو به نابودی هستند، مگر آنکه الگوی حکمرانی با رعایت اصول توسعه پایدار دگرگون شود.

آیا ایران از توسعه منطقه‌ای عقب مانده است؟

یکی دیگر از محورهای انتقادی ترامپ، مقایسه وضعیت توسعه در ایران با همسایگانش، به‌ویژه امارات و عربستان سعودی بود. از نظر او، ایران در حالی‌که از پیشینه تاریخی و منابعی غنی برخوردار است، در حالی‌که رقبای عربش به سوی آینده پیش‌ می‌تازند، از مسیر پیشرفت بازمانده است.

در ظاهر، این مقایسه قابل‌فهم است. امارات با پروژه‌هایی چون «شهر پایدار دوبی»، عربستان با طرح‌های چون «شهر نئوم » و سرمایه‌گذاری در زمینه «انرژی‌های تجدیدپذیر و هوشمندسازی زیرساخت‌ها»، تصویری آینده‌نگر و پایدار از خود به دنیا نشان داده‌اند.

آیا این کشورها با چالش‌های محیط‌زیستی دست‌وپنجه نرم نمی‌کنند؟ قطعاً بله. کاهش منابع آب شیرین، شور شدن خاک، افزایش مصرف انرژی و تهدید امنیت غذایی به دلیل اتکا بر محصولات وارداتی، از معضلات اصلی همین کشورهاست. با این وجود، تفاوت بنیادین در سیاست‌گذاری و اجرایی سازی است: آنها در حال گذار به «اقتصاد غیرنفتی» و «اصلاح الگوی مصرف‌» هستند،در حالی‌که ایران، همچنان درگیر «تثبیت ساختارهای سنتی و مقابله با بحران‌های امنیتی و گرفتاری‌های حاصل از تحریم‌ها» است.

در نهایت باید گفت اگرچه مقایسه دونالد ترامپ ساده‌انگارانه است، اما اصل نقد او درباره عقب‌ماندگی مدیریتی و از دست رفتن فرصت‌های توسعه پایدار، واقعیتی غیرقابل‌انکار را نشان می‌دهد.

تحریم‌ها؛ فشار مضاعف بر پیکره محیط زیست نحیف ایران

سیاست‌های آمریکا -به‌ویژه در دوران دونالد ترامپ- فشار سنگینی بر اقتصاد و جامعه ایران وارد کرد. تحریم‌ها، نه‌فقط فروش نفت و گاز، بلکه انتقال فناوری، سرمایه‌گذاری خارجی، همکاری‌های پژوهشی و حتی واردات تجهیزات پایش محیط‌زیستی را مختل کردند.

بسیاری از تحلیل‌گران باور دارند که تحریم‌ها یکی از عوامل شتاب‌گیری روند تخریب محیط‌زیست ایران‌ هستند زیرا که مانع نوسازی صنایع فرسوده، مقابله با آلودگی های آب، خاک، هوا و ورود دانش و فناوری محیط‌زیستی شده‌اند. اما هرگز نمی‌توان تمام سنگینی بار پیدایش وضعیت کنونی را بر دوش تحریم‌ها انداخت.

بسترهای تخریب منابع در ایران، عمدتاً پیش از دوره تحریم‌ها پدید آمده‌اند و بیشتر به ناکارآمدی نهادهای مدیریتی، ساختارهای معیوب تصمیم‌گیری و نبود اراده موثر برای اصلاحات بنیادی بازمی‌گردند

سخن پایانی؛ وقتی حقیقت در پس سیاست پنهان می‌شود

دونالد ترامپ بی‌تردید با انگیزه‌های سیاسی به انتقاد از وضعیت محیط‌زیست ایران پرداخت، اما آنچه این سخنان را تأمل‌برانگیز می‌سازد، نه نیت گوینده، که همسویی آن با واقعیت‌های تلخ و مزمن امروز ایران است؛ واقعیت‌هایی که سال‌هاست در قالب هشدارهای کارشناسانه از دل این سرزمین فریاد می‌شوند، بی‌آنکه گوش شنوایی آنها را بشنود.

ورشکستگی آبی و خشکسالی انسان محور، فرونشست زمین، آلودگی هوا، فرسایش خاک، مهاجرت‌های اقلیمی و کاهش توان و تاب‌آوری سرزمین، مشکلاتی هستند که دیگر نمی‌توان با برچسب «تبلیغات دشمن و استکبار جهانی » آن‌ها را انکار کرد. پاسخ به این نقدها، واکنش احساسی شتاب‌زده،چنان که مسوولان حکومت ایران کردند، نیست. بلکه بازسازی ساختار حکمرانی محیط‌زیستی، اصلاح الگوهای توسعه، و پایان دادن به نگاه مصرف‌محور به منابع طبیعی کشور و در یک کلام؛ حرکت در مسیر توسعه پایدار است.

در صورت ادامه مسیر کنونی، آینده‌ای بی‌ثبات، زیست‌ناپذیر و مهاجرت‌زا در انتظار کشور ایران خواهد بود؛ آینده‌ای که تغییرات در نظام‌های سیاسی، چه در تهران و چه در واشنگتن، تأثیری بر وخامت آن نخواهد داشت.

 این مطلب به قلم روزبه اسکندری، پژوهشگر مستقل محیط‌زیست، صرفا دیدگاه‌های نویسنده را منعکس می‌کند و لزوما بیانگر موضع یورونیوز فارسی نیست.

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

آب مجازی، تشنگی واقعی؛ روایت کشاورزی ناپایدار و ورشکستگی آبی در ایران

آیا طرح مقابله با «سبزشویی» از کشمکش نهادهای اروپایی جان سالم به‌در می‌برد؟

زمستان سخت ایران گذشت؛ آیا بحران بی‌آبی در تابستان گریبانگیر مردم می‌شود؟