تیم ملی فوتبال ایران برای هفتمین بار توانست مجوز حضور در رقابتهای جام جهانی فوتبال را کسب کند. اما این بار برخلاف ادوار پیشین، افکار عمومی در ایران چندان به این دستآورد توجهی نکردند و دیگر خبری از جشنهای خیابانی و شادیهای مردمی نبود. چرا؟
وقتی در آذر ماه سال ۱۳۷۶، تیم ملی فوتبال ایران توانست حماسه ملبورن را رقم بزند و با تساوی در مقابل استرالیا بعد از ۲۰ سال راهی جام جهانی شود، بعد از سالها، یک شادی جمعی در بین ایرانیان پدید آمد و مردم برای جشن گرفتن این دستآورد به خیابانها آمدند. اتفاقی که سالهاست دیگر شبیه آنهم مشاهده نشده و به نظر میرسد صعود نسل کنونی تیم ملی، کمترین شور و شوق را در جامعه پدید آورده است؛ اما دلیل آن چه بوده است؟
۱ - صعود به جام جهانی ۴۸ تیمی هم دستآورد است؟
با تصمیم مقامهای فیفا، در جام جهانی ۲۰۲۶ که به صورت مشترک در سه کشور ایالات متحده، کانادا و مکزیک برگزار خواهد شد، برای نخستین بار ۴۸ کشور مختلف حضور خواهند داشت. این بدان معناست که بعد از ۲۸ سال قرار است ناگهان ۱۶ تیم دیگر به جمع کشورهایی که محوز حضور در این فستیوال جهانی فوتبال را به دست میآورند افزوده شود. این باعث شده تا حتی کشورهایی چون ازبکستان، اردن و دیگر تیمهای درجه دو و سه آسیا هم از بخت قابل توجهی برای صعود به جام جهانی برخوردار باشند. پس دلیل نخست میتواند همین کمتر رقابتی شدن روند صعود به جام جهانی باشد
۲- دیگر صرف راهیابی به جام جهانی کسی را راضی نمیکند
با تساوی مقابل ازبکستان، تیم ملی توانست برای چهارمین دوره متوالی مجوز حضور در جام جهانی را کسب کند. با این حال در تمام شش دوره پیشین، بازیکنان نسلهای مختلف ایران، هرگز نتوانستهاند بیش از سه بازی در این رقابتها برگزار کنند و همیشه پس از پایان دور گروهی به خانه بازگشتهاند.
در نتیجه حالا مردم به دستآوردی فکر میکنند که تاکنون به دست نیامده و آنهم صعود از مرحله گروهی است. راهیابی چهار دوره متوالی به این رقابتها باعث شده که مردم به حضور تیم ملی در جام جهانی عادت داشته باشند و صرف حضور حضور در این رقابتها بدون صعود از مرحله گروهی یک ناکامی به شمار خواهد رفت. هرچند با توجه به افزایش ۱۶ تیمی این مسابقات، دیگر صعود به مرحله بعدی هم مانند قبل نیست و شاگردان امیر قلعه نویی کاری به مراتب سادهتر از ادوار پیشین برای عبور از مرحله نخست در پیش خواهند داشت.
۳- نسلی که چندان دوستداشتنی نیستند
در جام جهانی ۱۹۹۸، نسلی از بازیکنان جوان و با استعداد موفق شدند تیم ملی را از مسیری پر پیچ و خم به جام جهانی برسانند که جمعی متواضع، محبوب و دوست داشتنی بودند و مردم در جامعه آنها را افرادی از جمع خود در نظر میگرفتند؛ اتفاقی که برای نسل کنونی چندان صدق نمیکند.
نوع موضعگیری بازیکنان کنونی تیم ملی در جریان جام جهانی ۲۰۲۲ قطر که همزمان با اوج اعتراضات مردمی در خیابانهای ایران در جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود یکی از اصلیترین مسائلی است که باعث شده جامعه ایران احساس همبستگی کمتری با این نسل تیم ملی داشته باشد.
در حالی که در جریان بازیهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی که همزمان با اعتراضات جنبش سبز بود، بازیکنانی چون علی کریمی، مهدوی مهدویکیا و بسیاری دیگر از ستارگان تیم ملی به نشانه همبستگی با مردم در ایران، با مچبندهای سبز در مقابل کره جنوبی به میدان رفتند، در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، ستارگان تیم ملی، نه در صفحههای خود در شبکههای اجتماعی با مردم معترض همدردی کردند و نه در مقابل دوربینهای تلوزییونی رسانههای مختلف جهانی، حرفی از رنج و دردی که مردم ایران در مقابل حکومت جمهوری اسلامی میبیند سخنی گفتند.
همچنین پس از پیروزی تیم ملی مقابل ولز در جام جهانی قطر، که همزمان با کشته شدن جوانان در خیابانهای مختلف ایران صورت گرفت، هیچ اثری از همدردی بازیکنان تیم ملی با کسانی که در ایران عزیزان خود را از دست دادهاند مشاهده نمیشد. برعکس بازیکنان تیم ملی، سرمست از آن پیروزی فریاد شادی سر میدادند و مربی پرتغالی خود را به آسمان پرتاب میکردند.
اتفاقی که باعث شد، بعد از شکست ایران در مقابل انگلستان و آمریکا در جام جهانی، گروهی از مردم به نشانه خوشحالی از آن نتیجه و شکست بازیکنان تیم ملی، به خیابان بروند و جشن و پایکوبی به راه بیندازند.
از سوی دیگر، مسائل حاشیهای مالی همچون دریافت سکه، حواله واردات ماشین و سر خم کردن بازیکنان تیم ملی در آن زمان در مقابل ابراهیم رئيسی در جلسه بدرقه از دیگر مواردی بوده که خشم عمومی را نسبت به این بازیکنان افزایش داده است.
همچنین این بازیکنان تیم ملی، احتمالا نخستین نسل از ملیپوشان ایران هستند که خود را بهترین نسل تیم ملی میدانند. در حالی که نسلهایی چون تیم ملی سال ۱۹۷۸ که توانسته بود سه بار قهرمانی آسیا را کسب کند و برای نخستین بار در شرایطی که از کل قاره آسیا و اقیانوسیه تنها یک تیم مجوز حضور در آن رقابتها را کسب میکرد به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین راه یابد، یا تیم ملی ۱۹۹۸ که با بازیهای دلنشین و درخشان خود جا در دل مردم باز کرده بودند هرگز چنین ادعایی نمیکردند، این نسل که تنها افتخارشان صعود به جام جهانی و پذیرش شکست پر گل مقابل انگلستان و مغلوب شدن در مقابل قطر در جام ملتهای آسیا است، بارها خود را بهترین و طلایی ترین نسل تیم ملی دانستهاند.
۴ - «مربی که مقبول جامعه نیست»
یکی دیگر از دلایل احتمالی عدم اقبال عمومی به تیم ملی کنونی، حضور کسی روی نیمکت است که منتقدانش میگویند مورد پذیرش و اقبال جامعه فوتبال نیست. آنان معتقدند، امیر قلعهنویی، در دسته مربیان سنتی در فوتبال ایران ارزیابی میشود که با علم روز فوتبال چندان آشنا نیست. عملکرد او در تیم ملی هم نشان داده، تیم او چندان ثباتی در نمایش و نتیجهگیری ندارد و روند سینوسی و عملکرد بسیار لرزان خط دفاعی سبب شده تا اقبال نسبت به او چندان بالا نباشد. او همچنین در مقابل انتقادات هم همواره با رویکردی تند و تهاجمی برخورد کرده و منتقدان خود را به نداشتن انصاف متهم کرده است.
روزگاری کارلوس کیروش، با بهرهگیری از اسم و رسم و حضور در نیمکت تیمهایی چون منچستر یونایتد، رئال مادرید و تیم ملی پرتغال، توانسته بود خود به تنهایی بسیاری از جامعه ایران را طرفدار تیم ملی کند. هرچند کیروش در نهایت بدون کسب هیچ دستآوردی و در حالی که سه بار با ایران در جام جهانی حضور داشت، از کار خود کنار رفت، اما این مرد پرتغالی، دستکم مقبول بخش قابل توجهی از جامعه بود و توانسته بود بسیاری را به تیم ملی علاقهمند کند.
این در حالی است که همین حالا هم گزارشهایی از دو دستگی در بین بازیکنان تیم ملی شنیده و گفته میشود ستارگانی چون مهدی طارمی معتقدند یک سرمربی بزرگ خارجی باید به جای امیر قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی بنشیند.
ظاهرا جامعه فوتبال امید چندانی به نتیجهگیری تیم ملی با امیر قلعهنویی ندارد و همین بدبینی به افکار عمومی هم سرایت کرده است.
۵- دیگر کسی حوصله فوتبال ندارد
در شرایطی که قیمت دلار در کمتر از ۶ ماه بیش از دو برابر شده و رکورها یکی پس از دیگر ثبت میشوند. برق و آب و گاز مدام قطع میشوند، بیکاری بیداد میکند و سایه جنگ بر سر کشور سنگینی میکند، سخت میتوان جامعه را با صعود تیم ملی به جام جهانی فوتبال سر ذوق آورد. مشکلات اقتصادی و معیشتی به قدری به مردم فشار آورده که میزان شور و شوق عمومی نسبت به تیم ملی فوتبال و نسل نه چندان دوستداشتنیاش بسیار کاهش یافته است.
۶ - رو شدن بازی حکومت با فوتبالشویی برای جامعه
از دیگر مولفههایی که به بی شوقی افکار عمومی ایران به نتایج تیم ملی فوتبال ایران مرتبط است، آشنایی جامعه به شیوههای حکومت جمهوری اسلامی برای استفاده از فوتبال در مسیر دستآورد سازی و فراموشسازی مشکلات بنیادین است.
مقامهای جمهوری اسلامی در طول سالهای اخیر با پیگیری یک رویکرد دقیق، تلاش کردهاند بخشی از نارضایتیهای جامعه را در پوشش دستآوردهای ورزشی و به ویژه فوتبال بپوشانند. این اتفاق به ویژه در جریان جام جهانی ۲۰۲۲ قطر رخ داد. جایی که مسئولان وزارت ورزش دولت ابراهیم رئيسی با فرستادن جمعی از نیروهای وفادار حکومت، نمایندگان مجلس و تندروهای سیاسی به قطر، تلاش کردند فضای عمومی را در محیط پیرامون تیم ملی به سمت طرفداری از حکومت تغییر دهند. همچنین برخی از مشاورین ابراهیم رئيسی و دولت او در جریان نشستهای خبری پیش و پس از بازیها با طرح سوالاتی سیاسی از بازیکنان تیمهای انگلستان و آمریکا تلاش میکردند منافع سیاسی مد نظر جمهوری اسلامی را در فضای رسانهای بینالمللی طرح کنند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
همچنین تلاش مسئولان ورزشی در این سالها برای جذب بازیکنان فوتبال در ازای پاداشهای مالی و پرداخت سکه و پول نقد و حواله واردات خودرو، همگی در راستای همین سیاست فوتبالشویی و پیگیری اهداف سیاسی مقامهای حکومت از فوتبال و تیم ملی آن بوده است.