بعد از حدود ۱۰۰ روز توقف، مذاکرات هستهای برای احیای برجام، اینبار در دوحه، پایتخت قطر از سر گرفته میشود. اما تا چه اندازه میتوان به نتیجهبخش بودن این مذاکرات امید بست؟
گفتگوهای احیای برجام پس از حدود سه ماه و نیم وقفه، این بار نه در وین که در خلیج فارس پی گرفته میشود. گفتگوهایی که البته در ساختاری متفاوت و بدون حضور کشورهای ۵+۱ دنبال خواهد شد.
هرچند پایان یافتن این تعلیق ۱۰۰ روزه میتواند خبر خوبی برای کسانی باشد که به احیای توافق هستهای ایران امید دارند اما در عین حال تضمینی هم برای به موفقیت رسیدن این تلاشها وجود ندارد.
اما اختلافات باقیمانده طرفین چیست و چه چشماندازی برای حل این اختلافات وجود دارد؟ برای این منظور به ۴ پرسش پیرامون این مسئله پاسخ دادهایم
۱- آیا ساختار جدید مذاکرات میتواند به بنبستها خاتمه دهد؟
گفتگوهای هستهای ایران، این بار در چارچوبی جدید و با حضور بازیگرانی متفاوت و البته در مکانی تازه برگزار میشود. اینبار نه چین و روسیه و نه حتی دیپلماتهای بریتانیا، آلمان و فرانسه در گفتگوها حضور ندارند؛ فقط تیم مذاکره کننده ایرانی با هیئت اروپایی به رهبری انریکه مورا قرار است در دوحه رو در روی یکدیگر بنشینند. از آن طرف رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هم در دوحه حضور خواهد داشت تا به صورت غیر مستقیم با مقامهای ایرانی مذاکره کند.
بر اساس اصرار طرف ایرانی همچنان تهران و واشنگتن گفتگوی مستقیمی با یکدیگر نخواهند داشت و مورا وظیفه انتقال پیام بین دو هیئت را عهدهدار خواهد بود. هم ایران و هم آمریکا تاکید کردهاند که در این دور گفتگو تنها بر محورهای اختلافی متمرکز خواهد بود و قرار نیست مذاکراتی در خصوص سایر مسائل و متن کلی توافق صورت گیرد. اما چنین روندی میتواند امیدها را به احیای توافق افزایش دهد؟ علی واعظ مدیر بخش ایران گروه بینالمللی بحران در این رابطه به یورونیوز فارسی میگوید: «فرمت جدید میتواند روند گفتگوها را تسهیل و تسریع کند چرا که طرفین روی محورهای اختلافی متمرکز هستند و در عین حال به جای یک میانجی یعنی اتحادیه اروپا، اینبار شاهد یک میانجی دیگر به نام قطر هستیم که میتواند به درک بهتر طرفین از مواضع یکدیگر کمک کند.»
هرچند برخی از جریانهای داخلی تندرو در ایران نظیر روزنامه کیهان از نبود چین و روسیه در این گفتگوها ابراز ناخرسندی کردهاند اما با توجه به ماهیت متفاوت گفتگوها این اتفاق شاید بتواند ضمن جلوگیری از کارشکنیهای احتمالی روسیه، بر سرعت مذاکرات نیز بیفزاید. باربارا اسلاوین عضو ارشد شورای آتلانتیک آمریکا در این رابطه به یوورنیوز میگوید: «این بار مذاکراتی سادهتر را در پیش داریم چرا که دیگر اعضای ۵+۱ در آن حضور ندارند و اختلافات باقی مانده بین ایران و آمریکا بررسی میشود. من امیدوارم که این ساختار جدید اثر مثبتی بر روند گفتگوها داشته باشد.»
حالا طرفین تجربه تازهای را میآزمایند که میتواند بر بخشی از مشکلات و بنبستهای پیشین غلبه کند و روند گفتگوها را سرعت بخشد اما در نهایت چیزی که در این فرآیند تعیین کننده است، نگاه و عزم ایران و آمریکا در پای میز مذاکرات است.
۲ - بازگشت دوباره به مذاکرات به معنای نزدیک بودن توافق است؟
تعلیق مذاکرات هستهای به اندازهای طولانی شده بود که حتی برخی از تحلیلگران ابراز نگرانی میکردند که دیگر هرگز گفتگویی آغاز نشود. این تردیدها به ویژه آنجایی که بالا گرفت که حدود دو هفته قبل شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نخستین بار طی دو سال اخیر قطعنامهای درباره برنامه هستهای ایران صادر کرد. آن قطعنامه باعث شد تا بسیاری پیشبینی کنند که مسیر برنامه هستهای ایران بار دیگر در فرآیندی مشابه سالهای نخستین دولت محمود احمدی نژاد قرار گرفته و پس از مدتی مذاکرات بینتیجه در نهایت این پرونده دوباره راهی شورای امنیت خواهد شد.
اما آغاز دوباره گفتگوها میتواند دستکم قدری امیدها را نسبت به حصول توافق هستهای زنده نگه دارد در عین حال عزم طرفین و همچنین مقاومتی که طرفین در مقابل اختلافات دارند باعث میشود مسیر پیش رو چندان سهل و آسان به نظر نیاید. علی واعظ در این رابطه به یورونیوز میگوید: «شروع دوباره گفتگوها اصلا به این معنا نیست که مذاکرات حتما به نتیجه میرسد. چرا که سطح توقعات طرفین متفاوت است و در عین حال هم ایران و هم ایالات متحده با محدودیتهای جدی در عرصه سیاست داخلی رو به رو هستند.»
نکته دیگری که تردیدها در خصوص نتیجه بخش بودن گفتگوها را افزایش میدهد پیشینه مذاکرات فرسایشی و طولانی است که در ماههای اخیر شکل گرفته است. وقتی ابراهیم رئيسی در تابستان سال گذشته در تهران قدرت را به دست گرفت، چندین ماه بود که گفتگوهای احیای برجام میان ایران و قدرتهای جهانی به حالت تعلیق در آمده بود. این در حالیست که حسن روحانی در اردیبهشت ۱۴۰۰ چندین بار تاکید کرده بود که اگر در ایران اجازه داده میشد توافق حتی در اسفند ۱۳۹۹ نهایی و اجرایی شده بود.
مقامهای غربی هم در اظهار نظرهای خود از نهایی شدن متن توافق و حل و فصل محورهای اختلافی طرفین در گفتگوهایی که عباس عراقچی از ایران هدایت آنرا بر عهده داشت خبر میدادند. با این حال با تصمیم دولت جدید در ایران چندین ماه طول کشید تا رئيسی تصمیم بگیرد علی باقری کنی، یکی از مخالفان سفت و سخت برجام را به عنوان مذاکره کننده ارشد به وین بفرستد تا گفتگوها برای احیای برجام آغاز شود. با این حال تاکید تیم ایرانی مبنی بر شروع از نقطه صفر برای مذاکرات سبب شد تا باز هم مسیر رسیدن به توافق به درازا بکشد و این مسئله نارضایتی طرفهای غربی و آمریکایی را به همراه داشت.
بالاخره پس از چندین ماه گفتگو، مذاکره کنندگان ایرانی دریافتند که عملا دریافت امتیازی فراتر از آنچه پیشتر عراقچی کسب کرده بود، امری ناممکن است و به نوعی واقعگرایی دست یافتند اما حتی این مسئله هم موجب نشد تا توافق نهایی شود و مخالفتهای داخلی نزد جریانهای سیاسی تندرو در ایران موجب شد تا مذاکرات تعطیل و به مدت ۳ و ماه نیم به حالت تعلیق در آید.
باربارا اسلاوین در این رابطه به یورونیوز میگوید: «شروع دوباره مذاکرات لزوما به معنای در دسترس بودن توافق نیست. هر دو طرف میخواهند مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات بر دوش آنها نیفتد. اما در واقعیت باید با توجه به اقدامات طرفین ببینیم که آیا بخت واقعی برای توافق وجود دارد یا خیر.»
در نتیجه آگاهی داشتن از چنین روند و البته پیشینه آن باعث میشود با دیده احتیاط نسب به نتیجه بخش بودن گفتگوها قضاوت کنیم و یاد منتظر ماند و دید در پشت درهای بسته در دوحه چه خواهد گذشت.
۳ - اختلافات بر سر چیست؟
طرف آمریکایی و البته اروپایی چندین ماه است که تاکید دارد تنها اختلاف اصلی باقیمانده با ایران موضوع خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه است و در صورتی که تهران از این درخواست خود که به زعم اروپا و آمریکا «فرابرجامی» است دست بکشد، سایر اختلافات قابل حل هستند. در مقابل اما ایران تاکید دارد که موضوعات مهمتری از جمله دریافت تضمین از طرف آمریکایی در خصوص اجرای صحیح برجام و منتفع شدن ایران از جنبههای اقتصادی این توافق از جمله مواردی است که واشنگتن باید در این رابطه به تهران تضمین دهد.
همچنین مقامهای ایرانی میگویند باید اطمینان کسب کنند که در دولت آتی آمریکا تجربهای مشابه اتفاقی که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ رخ داد، تکرار نخواهد شد.
این اظهارات هرچند به صورت رسمی و در اظهارنظرهای مقامهای مختلف ایران و آمریکا بیان میشود اما حتما باید این نکته را مد نظر قرار داد که تفاوت مهمی میان نظرات اعلامی و واقعی دیپلماتها وجود دارد. به عبارت دیگر آنچه مقامهای کشورهای مختلف در مقابل دوربینهای تلویزیونی به زبان میآورند دقیقا همان چیزی نیست که همان افراد پشت درهای بسته و در میز مذاکرات طرح میکنند. ضمن اینکه بسیاری از این مواضع اعلامی برای اثرگذاری بر مواظع و راهبردهای طرف مقابل طرح میشود و در نهایت تمام خواسته طرفی که آنرا مطرح کرده نیست.
علی واعظ در خصوص اختلافات باقیمانده میان ایران و آمریکا میگوید: «مسئله اصلی اختلافی همچنان بحث سپاه پاسداران و خروج آن از فهرست FTO است. اینکه ایران تاکید دارد اختلافات دیگری باقی مانده دلیلش این است که تهران نمیخواهد مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات به دوش سپاه پاسداران بیفتد.» مدیر بخش ایران گروه بینالمللی بحران در ادامه به یورونیوز میگوید: «شاید جزئيات دیگری مانند توالی اقدامات هم میان طرفین مانده باشد اما همه میدانند که این مسائل قابل حل هستند و طرفین هم نسبت به آن آگاهی دارند.»
اما یکی دیگر از تحولاتی که در روزهای اخیر رخ داد، موضوع سفر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران بود. بعید نیست بورل در سفر خود به تهران بستهای جدید از پیشنهادات را به طرف ایرانی ارائه کرده باشد. اینکه بعد از گذشت سه ماه و نیم تعلیق ایران پذیرفته بار دیگر گفتگوها را از سر بگیرد آنهم بیآنکه اختلافات حل شده باشد قدری دور از انتظار به نظر میرسد. برخی از گزارشهای غیر رسمی حکایت از آن دارد در گفتگوهای دوحه قرار است پیشنهاداتی در خصوص سرمایهگذاری در میادین مشترک گازی ایران و قطر به تهران ارائه شود تا از این طریق ایران هم نسبت به دریافت تضمینهایی برای بهرهمند شدن از منافع اقتصادی برجام اطمینان حاصل کند.
باربارا اسلاوین در این رابطه به یورونیوز میگوید: «امیدوارم اروپاییها و قطریها مشوقهای مالی مشخصی داشته باشند تا بتوانند ایران را به پذیرش توافق متقاعد کنند.»
در ماههای اخیر مقامهای ایرانی بارها تاکید کردهاند که در صورتی به برجام باز میگردند که بتوانند به منافع اقتصادی مد نظر خود در این توافق دست یابند. با بالا گرفتن بحران انرژی و به ویژه گاز در اروپا، نیاز به گزینه جانشین که بتواند به جای گاز روسیه نیازهای انرژی قاره اروپا را تامین کند در اولویت سران این قاره قرار گرفته است. در روزهای آینده مشخص خواهد شد که آیا طرح یا بسته جدیدی در خصوص امتیازات اقتصادی مرتبط با این مسئله به ایران ارائه داده شده یا خیر. این احتمال به ویژه از آنجایی مورد توجه قرار میگیرد که میزبان این مذاکرات هم قطر است، کشوری که خود در ماههای اخیر چندین قرارداد جدید تامین گاز با کشورهای اروپایی امضا کرده و وجود بزرگترین میدان گازی جهان در پارس جنوبی میتواند زمینه ساز ورود ایران در بازاری شود که ظرفیتهای گستردهای برای بهرهمندی از آن وجود دارد.
۴ - آیا میتوان انتظار توافق در دوحه را داشت؟
یکی از محدودیتهایی که احیای توافق هستهای را با تهدید مواجه میکند مسئله فشار زمانی است که از طرفهای مختلف بازگشت به برجام را با تهدید رو به رو میکند. دولت دموکرات جو بایدن حدودا نیمی از عمر خود را پشت سر گذاشته و این در حالیست که وضعیت او و حزب دموکرات در نظرسنجیها چندان مثبت نیست. از سوی دیگر تا چند ماه دیگر انتخابات میاندورهای کنگره در آمریکا در پیش است که باز هم بر اساس نظرسنجیها شرایط مساعدی برای دموکراتها پیش بینی نمیشود. این در حالیست که جمهوریخواهان نه تنها امروز که در سال ۲۰۱۵ هم با حصول توافق هستهای با ایران مخالف بودهاند و طبیعی است در صورتی که اکثریت کنگره از دست دموکراتها خارج شود، کار دولت بایدن برای احیای برجام دشوارتر از قبل خواهد شد.
در سوی مقابل حدود دو هفته قبل شورای حکام در قطعنامهای از ایران خواسته به پرسشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ دهد و همکاری خود را با این نهاد بینالمللی گسترش دهد. ایران طی این مدت با سرعت، پیشرفتها در برنامه هستهای خود را شدت بخشیده و بر میزان اورانیوم غنیسازی شده خود افزوده است، بخشی از دوربینهای نظارتی آژانس را خاموش کرده و حتی زمزمههایی در خصوص خروج از ان پی تی هم از سوی برخی جریانهای سیاسی تندرو در ایران به گوش میرسد. جوزپ بورل بعد از سفر خود به تهران صراحتا اعلام کرده که اگر دو هفته دیگر خاموش بودن دوربینهای آژانس ادامه داشته باشد دیگر عملا چیزی برای گفتگو وجود نخواهد داشت و مذاکرات به شکست خواهد انجامید.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی به شدت دست دولت ابراهیم رئيسی را در اداره کشور بسته و افزایش بیسابقه قیمت ارز در هفتههای اخیر بحرانهای تازهای را در جمهوری اسلامی ایران پدید آورده است.
تمام این محدودیتها طرفین را به این سمت سوق میدهد که برای حصول به توافق زمان چندانی در دسترس ندارند. با این حال تجربه نشان داده اینرسی طرفین به اندازهای بالاست که حتی این محدودیتها هم نمیتواند آنها را از اصرار بر خواستههای خود باز دارد.
باربارا اسلاوین در این رابطه به یورونیوز میگوید: «من بخت به نتیجه رسیدن مذاکرات را ۴۰ به ۶۰ میدانم. من در اراده سیاسی طرف ایرانی تردید دارم ضمن اینکه در واشنگتن هم انعطاف بسیار محدودی وجود دارد.»
این عضو ارشد شورای آتلانتیک در ادامه میافزاید: «من فکر میکنم موضوع سپاه بهانه است نه عامل بنبست، دولت ایران در واقع به دنبال ضمانتهایی فراتر از آنچیزی است که دولت بایدن تاکنون ارائه کرده است. در واقع رئيسی دوست ندارد اگر در آینده یک دولت دیگر در آمریکا تصمیم گرفت از برجام خارج شود، او فرد احمق ماجرا باشد.»
در مجموع به نظر میرسد هرچند طرفین ضرورت تصمیمگیری سریع را بیش از گذشته حس کردهاند و هر دو طرف به حصول هرچه سریعتر توافق نیاز دارند اما با این حال چندان در زمینه مصالحه نرمش نشان نمیدهند و همچنان بر مواضع خود پافشاری میکنند. در نتیجه در بهترین حالت میتوان انتظار داشت این دور از گفتگوهای دوحه مسیری را برای حصول به توافق هستهای هموار سازد و در نهایت راهحلهایی برای اختلافات طرفین پیدا شود، اما بعید به نظر میرسد موضوع در همین یک دور نشست به پایان برسد.