اسکان حدود ۶۰۰ پناهجو در نزدیکی قطب شمال

اسکان حدود ۶۰۰ پناهجو در نزدیکی قطب شمال
نگارش از Hans von der Brelie
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

سوئد برای سامان دادن وضعیت زندگی پناهجویان با مشکل روبروست. در ماه اکتبر در حدود ششصد پناهجو از کشورهای مختلف به دهکده کوچکی به نام ریکزگرانسن واقع

سوئد برای سامان دادن وضعیت زندگی پناهجویان با مشکل روبروست. در ماه اکتبر در حدود ششصد پناهجو از کشورهای مختلف به دهکده کوچکی به نام ریکزگرانسن واقع در شمال سوئد در نزدیکی قطب شمال انتقال داده شدند.

کودکانی که همراه پدر و مادرشان به اینجا رسیده اند خوشحال هستند زیرا دمای هوا از ۴۰ درجه زیر صفر به ۲۰ درجه زیر صفر رسیده است.

یکی از کودکان می گوید: «این نخستین بار است که برف می بینیم. بامزه است. خیلی سرده. به آن عادت ندارم.»

کودک دیگری می گوید: «من عاشق سرما هستم. می خواهم با او بازی کنم. می خواهم با شما بازی کنم.»

فرزندان یک خانواده هشت نفری، نخست برای فرار از جنگ میان اریتره و اتیوپی به عربستان سعودی پناهنده شده بودند. پدر خانواده برای ۱۵ سال در این کشور مسلمان نشین راننده تاکسی بوده است. این خانواده مسیحی در جامعه عربستان با مشکلات عقیدتی مواجه بودند. دخترهای خانواده از سوی مدرسه برای تغییر آیین و آموختن دعا به زبان عربی زیر فشار بودند.

فون یوهانس که تجربه تحصیل در عربستان را داشته می گوید: «در مدرسه می گفتند شما باید مسلمان شوید. می گفتند مسیحیان به جهنم می روند و مسلمانان به سوی خدا.»

مادر خانواده می گوید: «ما مسیحی هستیم. وقتی بدون حجاب بیرون می رفتید، پلیس شما را می گرفت و برای چند روز باید در زندان می ماندید.»

دختر دیگر خانواده می گوید: «تجربه زندگی من به دلیل مسائل مذهبی در عربستان سعودی خیلی سخت بود. آنها با شما رفتار خوبی ندارند. هنگامیکه در خیابان راه می روید به شما متلک می گویند. در مدرسه برای دو سال چیزی نیاموختیم. در نهایت هم مانع رفتن ما به مدرسه شدند.»

پس از خروج از عربستان سعودی و رفتن به ترکیه، یونان و سرانجام رسیدن به سوئد این خانواده اکنون از زیر فشار مسائل عقیدتی رها شده است. آنها اکنون تصویر مسیح، یادگاری از کشور اریتره را بر دیوار نصب کرده اند.

براهانه یوهانس پدر خانواده می گوید: «پیش از تولد بچه ها می شد در عربستان زندگی کرد. ولی از چند سال پیش، اوضاع بدتر شد. مواردی بود که نوجوانان مسیحی ربوده می شدند و به آنها تجاوز می کردند. پیش از آنکه برای بچه هایم چنین اتفاقی بیافتد تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم و به جای امنی بیاییم.»

مادر خانواده در مورد مشکلات سفرش می گوید: «به دلیل حاملگی در هنگام سفر بیمار و خیلی خسته بودم. واقعا حالم خوب نبود. با بچه ای در شکم مدام در قایق بالا و پایین می شدم. تحمل شرایط را نداشتم. مدام در حال استفراغ کردن بودم. تجربه خیلی سختی بود.»

سال گذشته میلادی ۱۶۳ هزار پناهجو به سوئد رسیدند. پناهجویان دیگری نیز برای رسیدن به این کشور در راه هستند. این کشور سیاست های سختگیرانه تری در قبال مهاجران در پیش گرفته است. در همین حال نظرسنجی ها از افزایش نارضایتی مردم سوئد از پذیرش پناهجویان حکایت می کند.

بیشتر پناهجویانی که در سال گذشته میلادی به سوئد رسیدند از کشورهای سوریه، افغانستان، عراق، و اریتره بودند.

ریکزگرانسن یک ایستگاه توریستی اسکی بازی محسوب می شود و دولت از سر ناچاری بخشی از این پناهجویان را در آنجا اسکان داده است. هتلی نیز به این امر اختصاص داده شده است.

بتازگی سوئد بر مرزهای خود با کشورهای همسایه نظارت بیشتری می کند و اعلام کرده اقدامات بیشتری برای محدود کردن شمار پناهجویان به این کشور به کار خواهد بست. از سوی دیگر، در آینده نزدیک بیشتر پناهجویان به جای اقامت دائم، اجازه اقامت سه ساله دریافت خواهند کرد. سیاستهای مشابهی نیز در کشورهای فنلاند، نروژ و دانمارک دنبال می شود.

در رستوران هتل پذیرای پناهجویان، چهار آشپز سوری و عراقی را ملاقات کردیم. آنها که فرزندان و خانواده هایشان در کشور مبدا مانده اند نگران آینده هستند.

علی حسین العبیدی عراقی تبار است. او می گوید: «من عراق را سه سال پیش ترک کردم. تهدید شده بودم. نخست به اردن رفتم. از سازمان ملل درخواست رفتن به استرالیا، فرانسه، ایتالیا، کانادا و یا هر کشور دیگری را کردم. به هر دری زدم ولی کسی دری برایم نگشود. سرانجام به سوئد آمدم. اینجا خانه دوم من است.»

مقداد الجبوری پناهجوی عراقی تبار می گوید: «مهمترین چیز دریافت اجازه اقامت است. سپس خانواده و بچه هایم را به اینجا می آورم. تنها آن زمان برای ساختن یک آینده تازه و اینکه کجا کار کنم فکر خواهم کرد.»

وائل اشاطر که از سوریه آمده می گوید: «تنها پنج سال به من وقت کار کردن در سوئد بدهند من شهرت واقعی کسب خواهم کرد. من پنجاه دستور طبخ مرغ خواهم داشت. من در پختن مرغ استادم. این زندگی تازه یک تغییر واقعی است. من استاد طبخ مرغ خواهم بود. این رویای من است. غذاهای من نامم را پر آوازه خواهد کرد.»

ولا الشهانی پناهجوی عراقی دیگری می گوید: «رستوران ما در بغداد سه بار منفجر شد. هر بار خرابی زیادی به بار آمد. هر بار نام رستوران را تغییر دادیم و از نو آنرا بازسازی کردیم و آنها هر بار بمبارانش کردند. عمویم صاحب آنجا بود. سه بار روی هوا رفت. الآن کاملا ویرانه است.»

وی بعدتر عکس هایی از دخترش را که به تازگی در بغداد به دنیا آمده نشان می دهد. اگر او بتواند اقامت موقت بگیرد می تواند اعضای درجه اول خانواده اش را به سوئد بیاورد.

در بیرون از هتل، غفور حیدری و دخترش پریا را می بینیم که در حال تمرین اسکی هستند. آنها زندگی را در مدار قطبی با روزهای بدون خورشید تجربه کرده اند. امروز خورشید برای چند ساعتی در آسمان دیده می شود.

این خانواده افغان نخست به ایران پناهنده شدند. غفور که اجازه کار نداشت به زندان انداخته می شود. او از سختی شرایط زندگی در ایران می گوید: «ماموران مرا به داخل حیاطی بردند با مشت و لگد زدند. می گفتند دروغ می گویی. سپس هفتاد نفرمان را به جایی مانند طویله انتقال دادند. یک قسمت آن دستشویی بود. همانجا کنار دستشویی می خوابیدیم.»

با رسیدن فصل اسکی، مقامهای اداره مهاجرت پناهجویان را به نقطه دیگری انتقال می دهند. خانواده هایی که همراه کودکان هستند برای اسکان در اولویت قرار دارند. خانواده آقای حیدری نیز این دهکده را به مقصد هوتینگ واقع در مرکز سوئد ترک می کنند.

Reporter - Asylum in Sweden

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

نخست وزیر سوئد: سهم خودمان را در پذیرش مسئولیت در قبال پناهجویان ادا کرده ایم

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟