« وارد شدن در جسم و جان یک نقش تازه مراحل مختلفی دارد، اول ناشناخته است، بنابراین اثری از آن در بیان و بدن تو نیست، و تو در حال کشف همه چیز هستی.»
رولاندو ویلازون، خوانندهٔ اپرای فرانسوی-مکزیکی میگوید عاشق شخصیتهایی است که در مسیر تغییر اند و نقاب و چهره و ژستهای مختلفی دارند. این خوانندهٔ معروف تِنور پیش از اجرای نخستین نقش در اپرای معروف واگنر یعنی «طلای راین» به ماهها تمرین نیاز داشته است.
هر نقش تازه، چالشی تازه است و فرورفتن در قالب شخصیتی نو، و او در اینباره میگوید: « وارد شدن در جسم و جان یک نقش تازه مراحل مختلفی دارد، اول ناشناخته است، بنابراین اثری از آن در بیان و بدن تو نیست، و در حال کشف همه چیزش هستی.»
رولاندو ویلازون که برای اجراهایش به زبان ایتالیایی و فرانسوی مشهور است، بناست در این اسطورهٔ آلمانی نقش لوگ، خدای حیلهگر آتش را بازی کند. و دربارهٔ این نقش میگوید: «این نقش به خاطر زبان و نوع صدای تِنورش هیچوقت جزو نقشهای معمول من نبوده، ولی واقعا میخواستم اجرایش کنم.»
او میگوید وقتی تمرین روی صحنه شروع میشود، باید کموبیش با شخصیت و نوع حرکات و ژستهایش روی صحنه خو گرفته باشید تا بتوانید روی موسیقی متمرکز شوید و به شخصیت جان بدهید.
نقش خدایی خبیث و حیلهگر و جذاب
«طلای راین» پیش از دیگر شاهکارهای واگنر یعنی حلقهٔ نیبلونگ ساخته شده که مجموعهٔ چهار اُپرا و پانزده ساعت موسیقی است که در چهار شب پیاپی اجرا میشود و برای هر اپراخانه چالشی نفسگیر است.
به گفته اولریخ کرشمار، معاون موزهٔ تاریخ آلمان واگنر گفته است که «طلای راین» خاستگاه همه چیز بوده است، ماجرای این اپرا از طلای پنهان در رود راین آغاز میشود، و این ماجرا کلید درک اپراهای دیگر اوست که به «شامگاه خدایان» میانجامد.
«طلای راین» داستانی دربارهٔ قدرت و خیانت است؛ کوتولهای که میخواهد پریان دریایی را اغوا کند، کلاهخودی که فرد را نامرئی میکند، و البته حلقهای که قدرت حکمرانی بر جهان را دارد، و در این میان لوگ، خدای آتش تارهای توطئه میتند.
لوگ در این داستان خدایی خبیث و حیلهگر است، و همزمان جذاب و دوستانه رفتار میکند. ویلازون در باره شخصیت او میگوید: «او حقهباز است، و همهٔ ما یک حقهباز در خودمان داریم، بنابراین شخصیتی بسیار پیچیده دارد که ایفای نقشش را لذتبخش میکند، چون لوگ چهرههای بسیاری دارد.»
چالش زبانی تازه؛ خواندن اپرا به آلمانی
ماجرای نقش لوگ برای ویلازون سه سال پیش آغاز شد. او دو هفته کلاس زبان آلمانی داشت، اما خواندن اشعار واگنر برای آلمانیها هم آسان نیست.
اشتفن روگامر، خوانندهٔ تنور که دستکم هزار بار نقش لوگ را اجرا کرده میگوید: «کلمات شبیه بهم زیادی را با انواع جناس و قافیه دارید که ابتدا حفظشان میکنید، اما به محض اینکه جملهٔ بعدی میرسد که فقط کمی با قبلی فرق دارد، همه چیز یادتان میرود، فکر میکنم در خطاهای اجرا در یک اپرای واگنر عمدتا خطاهای متنیاند.»
لباس جزء شخصیت است
مجموعهٔ این چهار اپرا ۵۰ سال است که پیوسته در اپراخانهٔ برلین اجرا میشود، و طراحی صحنه و لباس این اپرا ملهم از دههٔ هفتاد میلادی است.
النا زایتسوا، طراح لباس این اثر میگوید: «این الهامگیری گویای نکات زیادی دربارهٔ طرح و رنگ کلی لباسها و ابزار صحنه و آرایش چهرههاست، و نکتهٔ دیگر این است که ما به خلق یک تصویر خاص فکر میکردیم، چراکه در بین شخصیتهای روی صحنه هم دانشمند داریم و هم راهزن.»
ویلازون معتقد است که لباس جزئی شخصیت است و پوشیدنش بخش مهمی از تبدیل بازیگر-خواننده را به شخصیت روی صحنه را تشکیل میدهد.
این خوانندهٔ برجسته همچنین برای بهتر شناختن واگنر از موزهٔ تاریخ آلمان بازدید میکند، جایی که نمایشگاهی ویژهٔ این آهنگساز مشهور دارد. و با ابراز خوشحالی از دیدن آن میگوید: «تمام این یادگارها و اسناد تاریخی اینجاست. شاید کسی بپرسد آیا همهٔ اینها واقعاً برای خلق یک شخصیت لازم است، من میگویم نه، اما همهٔ این اطلاعات به فکر خلاق کمک میکند.»