در اواخر نوامبر ۲۰۲۵، پرده دیجیتال در تهران کنار رفت. یک بهروزرسانی نرمافزاری در شبکه اجتماعی ایکس بهطور تصادفی موقعیت جغرافیایی کاربران را بر اساس آدرس «آیپی» (IP) آنها نمایش داد. برای جهان، این تغییر تنها یک اصلاح جزئی در رابط کاربری بود؛ اما برای ایرانیان، فاش شدن تصادفی یک راز دولتی بود.
کاربران سریعا متوجه شدند که حسابهای مسئولان سختگیر و تبلیغکنندگان رسانههای دولتی، «ایران» را بهعنوان موقعیت مکانی خود نمایش میدهند. برای یک شهروند عادی، این عملا غیرممکن بود، زیرا ایکس و سایر پلتفرمهای اصلی در ایران فیلتر شدهاند و عموم مردم مجبورند از شبکههای خصوصی مجازی (VPN) استفاده کنند تا موقعیت خود را به اروپا یا آمریکای شمالی منتقل کنند.
برچسب «ایران» در پروفایل مسئولان تایید کرد که «سیمکارتهای سفید» وجود دارند؛ سیمکارتهای ویژهای که به نخبگان سیاسی و برخی وفاداران اختصاص داده میشوند و از فیلترینگ دولتی عبور میکنند.
اما این ماجرا فراتر از داستانی درباره ریاکاری است. بهعنوان یک اقتصاددان متخصص خاورمیانه، آن را نشانه ورود قطعی یک ساختار اقتصادی و سیاسی جدید میدانم: « دولت دیجیتال رانتجو».
دهههاست که پژوهشگران نفرین منابع در خاورمیانه را تحلیل کردهاند. در یک دولت رانتی کلاسیک، دولت بیشتر درآمد خود را از فروش منابع طبیعی (مانند نفت) بهدست میآورد نه از مالیات شهروندان. این پیوند بنیادی نمایندگی را میشکند: چون دولت به پول مردم نیازی ندارد، نیازی به رضایت آنها هم ندارد؛ وفاداری را با یارانه میخرد و نارضایتی را نادیده میگیرد.
رسوایی سیمکارتهای سفید ثابت میکند که این دینامیک به دنیای دیجیتال منتقل شده است. پهنای باند، نفت جدید است.
در دولت دیجیتال رانتی، دسترسی به اینترنت جهانی نه بهعنوان حق یا خدمات عمومی، بلکه بهعنوان منبعی استراتژیک است که باید احتکار، پالایش و بهطور گزینشی توزیع شود. همانطور که قدرت سیاسی شیرهای نفت را کنترل میکند، اکنون دروازههای داده را نیز کنترل میکند. جامعهای دوطبقه شکل گرفته: یک طبقه «متصل» که نگهبان اطلاعات است و اکثریت «قطعشده» که برای زنده ماندن مجبور به پرداخت «مالیات دیجیتال» هستند.
این مالیات واقعی است. تحقیقات ما درباره اثر تحریمها نشان داده است که طی یک دهه گذشته، طبقه متوسط ایرانی با تورم و فشارهای خارجی تهی شده است. اکنون، برای حفظ دسترسی به جهان که برای آموزش، کسبوکار و ارتباطات اساسی ضروری است، خانوادههای عادی مجبورند هزینههای گزاف ویپیان را بپردازند و پول خود را به اقتصاد زیرزمینی هدایت کنند که غالبا تحت کنترل بازیگران سایهای مرتبط با همان دولت مسدودکننده است.
در همین حال، نخبگان حاکم که از «اقتصاد مقاومتی» حمایت میکنند و علیه نفوذ فرهنگی غرب میتازند، از اتصال رایگان و پرسرعت برای انتشار تبلیغات در پلتفرمهای غربی استفاده میکنند. آنها از منبع دیجیتال رایگان بهرهمند میشوند و نسخه فیلترشده و آلوده آن را به مردم میفروشند.
چرا این نابرابری فنی برای بقای رژیم اهمیت دارد؟ زیرا در دولت دیجیتال رانتخوار، نابرابری به شکل دردناک قابل مشاهده است.
در تحقیقات جدید ما درباره رابطه اینترنت و ثبات رژیم، دریافتیم که نفوذ اینترنت نقش تقویتکننده نارضایتی را دارد. در جوامعی با نابرابری بالا، دسترسی به اطلاعات امکان مشاهده اختلاف زندگی مردم و نخبگان را با وضوح دردناک فراهم میکند.
رسوایی سیمکارتهای سفید این آتش را شعلهورتر کرده است. حدس زدن اینکه رهبران قوانین متفاوتی دارند یک چیز است؛ دیدن شواهد روی پروفایلهای شبکههای اجتماعی آنها چیز دیگری است.
وقتی یک جوان بیکار ایرانی، بخشی از «جمعیت جوان» که نیروی سیاسی مهمی است، میبیند مسئول دولتی بهراحتی از تهران توئیت میکند، در حالی که او از طریق ویپیان کند و گران تلاش میکند متصل شود، قرارداد روانی میان دولت و شهروندان متزلزل میشود و حس «محرومیت نسبی» شکل میگیرد.
بعد امنیتی ماجرا نیز جدی است: بهروزرسانی ایکس نشان داد سیاستهای محافظهکارانه اینترنتی دولت پوشالیاند. وقتی مسئولانی که مستقیم از ایران متصلاند شناسایی شدند، آسیبپذیری دولت آشکار شد. اگر یک شبکه اجتماعی میتواند نخبگان را افشا کند، همانقدر هم میتواند مخالفانی را که ویپیان آنها لحظهای قطع میشود، فاش کند.
این اثر «پانآپتیکون» ایجاد میکند. خط زندگی دیجیتال که ویپیان خارجی فراهم میکند مطمئن نیست. یک قطعی کوتاه میتواند ناشناسی را از بین ببرد و فعالان را در معرض خطر قرار دهد. شهروندان احساس میکنند دائما تحت نظارت هستند و اکنون میدانند که ناظران قوانین خود را نقض میکنند.
جمهوری اسلامی دههها با مدیریت توزیع رانت نفت برای خرید وفاداری دوام آورده است. اما وفاداری دیجیتال قابل خریدن نیست. ایجاد یک سیستم طبقهبندی اینترنتی، شکنندگی خود دولت را آشکار کرده است.
سیمکارتهای سفید هشدارند. در دنیای دیجیتال، یک سیستم سیاسی نمیتواند ریاکاری خود را برای همیشه پنهان کند. وقتی دیوارهای دیجیتال بلند ساخته میشوند، مسئولانی که بر فراز آن ایستادهاند، هدف آشکار خشم کسانی هستند که در زیر گرفتار شدهاند. دولت ممکن است به خودش اینترنت آزاد بدهد، اما دیگر نمیتواند دروغ یا نابرابری را از مردم پنهان کند.
این مطلب صرفا دیدگاه نویسنده را منعکس میکند و بیانگر نظرات یورونیوز نیست.