Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

رهبر سازمان ایران لیبرال: اعتراض تنها راه است؛ مردم پس از جمهوری اسلامی زیر بار دیکتاتوری نمی‌روند

در عکسی بدون تاریخ از سال ۱۹۷۹، معترضان در جریان تظاهراتی در مقابل سفارت آمریکا در تهران، آدمک محمدرضا پهلوی را به آتش می‌کشند
در عکسی بدون تاریخ از سال ۱۹۷۹، معترضان در جریان تظاهراتی در مقابل سفارت آمریکا در تهران، آدمک محمدرضا پهلوی را به آتش می‌کشند Copyright  Copyright 2019 The Associated Press. All rights reserved.
Copyright Copyright 2019 The Associated Press. All rights reserved.
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

رامین کامران، رهبر سازمان ایران لیبرال، در گفت‌وگو با یورونیوز گفت: «نظام جمهوری اسلامی نه مایل به اصلاحات است نه قادر به اصلاحات؛ چون که تمرکز قدرت و تصمیم‌گیری و ارادۀ لازم برای انجام این کار در نظام وجود ندارد.»

عبارت «گذار به دموکراسی» حدود دو دهه قبل در ادبیات سیاسی جامعۀ ایران کاربرد فراوانی داشت اما پس از شکست اصلاحات دولت خاتمی در دهۀ ۱۳۸۰ و بی‌اثر ماندن رای مردم ایران به حسن روحانی در دهۀ ۱۳۹۰، امروزه واژگان «براندازی» و «فروپاشی» به مراتب بیش از عبارت «گذار به دموکراسی» در فضای سیاسی جامعۀ ایران به گوش می‌رسد.

به نظر می‌رسد که مقاومت سرسختانۀ هستۀ مرکزی قدرت در نظام جمهوری اسلامی در برابر هر گونه اصلاحات دموکراتیک، بسیاری از مردم ایران را به این نتیجه رسانده است که کنار رفتن این ساختار سیاسی باید اولویت ملی داشته باشد. در حالی که «فروپاشی رژیم غیردموکراتیک» مرحلۀ اول از مراحل سه‌گانۀ فرایند گذار به دموکراسی است. چنانکه جامعه‌شناسان سیاسی گفته‌اند پس از «فروپاشی رژیم غیردموکراتیک»، دو مرحلۀ «تأسیس دموکراسی» و «تثبیت دموکراسی» نیز باید رقم بخورد تا نهایتا بتوان گفت فرایند «گذار به دموکراسی» در این یا آن کشور خاص رقم خورده است.

در ایران سه دهۀ اخیر، به غیر از مقاومت کانون قدرت در برابر اصلاحات دموکراتیک، حکومت همواره اعتراضات سیاسی را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کرده است؛ از اعتراض جنبش دانشجویی در سال ۱۳۷۸ گرفته تا جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ و سپس اعتراضات سال‌های ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱. سرکوب شدید این جنبش‌ها در حالی رقم خورد که بعضی از آن‌ها، مثل جنبش دانشجویی در سال ۷۸ و جنبش سبز در سال ۸۸ و حتی اعتراضات آبان ۹۸ علیه افزایش قیمت بنزین، انقلابی یا براندازانه نبودند.

پیوند اصلاحات‌گریزی و سرکوب شدید اعتراضات در عملکرد جمهوری اسلامی، نوعی یأس و بن‌بست سیاسی در جامعۀ ایران پدید آورده است و به همین دلیل جمع قابل توجهی از مردم ایران، از گزینۀ مداخلۀ نظامی خارجی برای سرنگونی استقبال می‌کنند. این عده حتی اگر در اقلیت باشند، اقلیتی پرشمارند. یعنی اگر هم «اکثر» نباشند، «کثیر» هستند.

ناظر بر وضعیت برآمده از تحولات سه دهۀ اخیر، یورونیوز در گفت‌وگو با رامین کامران، جامعه‌شناس سیاسی و رهبر سازمان ایران لیبرال، این سؤال را مطرح کرده است: «با توجه به شکست تلاش‌های اصلاح‌طلبانه و سرکوب اعتراضات انقلابی و حتی غیرانقلابی در ایران سه دهۀ اخیر، در شرایط فعلی چه راهی برای گذار به دموکراسی پیش روی جامعۀ ایران قرار دارد؟»

آقای کامران در پاسخ به این سؤال، ضمن تاکید بر اصلاح‌ناپذیری نظام جمهوری اسلامی، به یورونیوز گفت:

«سوال‌ بسیار خوبی مطرح کرده‌اید. به موقع و حیاتی. نکتۀ اصلی در سوالتان این است که اصلاح‌طلبی شکست خورده و حکومت هم سرکوب می‌کند و اعتراضات متوقف شده. کاملا صحیح است. پس باید چه کار کرد؟ ما می‌دانیم که نظام جمهوری اسلامی از یک طرف نه مایل به اصلاحات است (لااقل این طور به نظر می‌آید)، از طرف دیگر نه قادر به اصلاحات است چونکه تمرکز قدرت و تصمیم‌گیری و ارادۀ لازم برای انجام این کار در نظام وجود ندارد. یعنی در ساختار تصمیم‌گیری نوعی پراکندگی وجود دارد و این مشکل اصلی است. حال، ما چه کنیم؟ مسئله این است که به هر صورت باید از راه اعتراضات گذر کرد و چارۀ دیگری نیست؛ چون خود رژیم اصلاح نمی‌کند و باید از بیرونِ رژیم به رژیم فشار بیاید تا رژیم تغییر کند. به نظر من راه اصلی، خروج از این رژیم است و طبیعی است که خود رژیم نمی‌تواند خروج از خودش را تضمین کند و انجام دهد. این کار باید از بیرونِ رژیم انجام شود؛ توسط مخالفان و مردم.»

این فارغ‌التحصیل رشتۀ فلسفه از دانشگاه پانتئون-سوربن پارس در توضیح نظر خودش افزود:

«در واقع راهی جز همین اعتراضات نیست؛ ولی مشکل فعلی این است که اوضاع بین‌المللی اجازۀ طرح اعتراضات گسترده و آمدن مردم به خیابان‌ها را نمی‌دهد. می‌دانیم موقعیت چگونه است. به ایران حملۀ نظامی کرده‌اند، باخته‌اند جنگ را و به هر صورت مترصد فرصت‌اند. در آن جنگ هم ظاهرا امید داشتند که عده‌ای به خیابان‌ها بیایند و به دشمن خارجی فرصت دهند تا بتواند آدم‌های خودش را بیاورد در رأس قدرت، مستقر کند. ما به چنین وضعیتی واقفیم و این طور نمی‌شود کار کرد. یعنی نمی‌شود به خیابان آمد و اعتراضاتی را انجام داد. ولی در عین حال غیر از اعتراض هم در نهایت چاره‌ای نخواهد بود.»

رامین کامران که دکتری جامعه‌شناسی سیاسی‌اش را از دانشگاه ۱۰ پاریس دریافت کرده، «شعار سیاسی درست» را لازمۀ موفقیت هر جنبشی دانست و گفت:

«در شرایط فعلی به نظر من کار اصلی آماده‌کردن افکار عمومی و اذهان مردم است برای اعتراضاتی که دیر یا زود واقع خواهد شد و طومار عمر این رژیم را خواهد بست. نقطۀ ضعف معترضان در ایران، چه در جنبش سبز چه در جنبش زن، زندگی، آزادی، این بوده که هدفشان روشن نبوده و درست بیان نشده. شعار سیاسی درست نداشتند. یک جا گفتند «رأی من کو؟»، که در چارچوب این رژیم معنی ندارد. یک جا هم شعار زن، زندگی، آزادی دادند که برایشان مطبوع بود و به آن دلبسته شدند ولی این شعار سیاسی نیست. اصلا محتوای سیاسی ندارد. هر کسی می‌تواند چیزی دربارۀ این شعار بگوید و در این بحثی نیست ولی این شعار اساسا سیاسی نیست.»

این فعال سیاسی ۶۷ ساله، فقدان استراتژی و رهبریِ قابل را مشکل اساسی جنبش‌های اعتراضی جامعۀ ایران در سه دهۀ اخیر دانست و افزود:

«هدف درست نداشتن، شعار درست نداشتن، استراتژی درست نداشتن، مشکل جنبش‌های اعتراضی قبلی بود و البته رهبری قابلی هم در کار نبود. در حقیقت هم عنصر رهبری است که باید استراتژی بیاورد و هدفی عرضه کند و شعاری در اختیار مردم بگذارد. ولی چنین چیزی وجود نداشته. به نظرم از حالا تا وقتی که فرصت اعتراضات مهیا شود، باید همۀ این چیزها را مهیا کرد. فرصت بسیار تنگ و موقعیت بسیار حساس است. ما در حال گذراندن دوره‌ای از آرامش - به رغم تنش بنیادین این دوره – هستیم که برای تعیین سرنوشت آیندۀ ایران حیاتی است. باید از این فرصت به درستی و به طور قاطع استفاده کرد و به دشمنان هم فرصت ندهیم که دخالت کنند و کار ما را خراب کنند.»

آقای کامران «شعار فراگیر» را که مثل یک چتر بزرگ، شمار هر چه بیشتری از مردم را در بر بگیرد، از لوازم پیروزی یک جنبش اعتراضی با حداقل خشونت دانست و گفت:

«باید اسباب اعتراض بعدی را مهیا کرد. ذهن مردم باید مهیا شود که باید هدف و شعارشان چه باشد تا موقعی که توانستند دهانشان را باز کنند، حرف درست بزنند. یعنی آن چیزی را بگویند که باید؛ نه اینکه شعارهای پرت‌وپلا و نامعین و کلی بدهند. حرف جدی لازم است که تا به حال عرضه نشده. همه‌گیری فکر و شعار درست، از چند جهت بسیار حیاتی است؛ چونکه اول از همه باعث می‌شود کار از ابتدا جهت درست بگیرد؛ قدرت و فکر و حرف و وقت هرز نرود. بعد اینکه، کار به سرعت انجام می‌شود. وقتی شعار همه‌گیر است، کار سرعت می‌گیرد. و در نهایت به نتیجه می‌رسیم با خشونت هر چه کمتر. خواست هر چه وسیع‌تر باشد و توسط گروه هر چه بزرگتری از مردم عرضه شود، خشونت هر چه کمتر خواهد بود.»

این فعال سیاسی لیبرال-ناسیونالیست، در توضیح واژگان «مردم» و «دموکراسی» افزود:

«منظورم از مردم هم فقط مردم بیرون حکومت نیستند؛ آدم‌های داخل حکومت هم مد نظرم هستند. آن‌ها می‌دانند این حکومت فاسد و ازهم‌دررفته است، کاری نمی‌تواند بکند و مملکت را به این‌جا کشانده. ولی شعارهایی باید داد و راهی باید عرضه کرد که برای همۀ مردم قابل پذیرش باشد؛ نه به این صورت که انگار عده‌ای در برابر حکومت هستند و می‌خواهند حکومتی‌ها را بزنند. نه، هدف باید دموکراسی باشد و دموکراسی هم باید همه را در بر بگیرد. این خیلی مهم است. دموکراسی را این طور نمی‌شود تاسیس کرد که ما می‌آییم و می‌گیریم و همه را لت‌وپار می‌کنیم. این طرحی برای دیکتاتوری است. هر کسی خواهان دیکتاتوری است، برود دنبالش. ولی آدم حسابی دنبال این حرف‌ها نمی‌رود و به نظرم ملت ایران هم چنین چیزی را نمی‌پذیرند؛ چون مردم ایران شعور دارند و می‌دانند این طور نمی‌شود زندگی کرد که یک گروه برای دیگران خط و نشان بکشد که این را می‌کشم و آن را می‌برَم.»

آقای کامران که از سال ۱۳۵۵ در فرانسه زندگی می‌کند و در دهۀ ۱۹۸۰ در فرانسه جزو چهره‌های سیاسی جوان و همسو با شاپور بختیار نخست‌وزیر اسبق ایران بوده، جنگ رسانه‌ای را در عبور از جمهوری اسلامی و حرکت به سوی دموکراسی، بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت:

«برای اینکه ما کار را به حرکت بیندازیم، چنانکه گفتم، باید آمادگی داشته باشیم. ما نمی‌توانیم صبر کنیم تا بحران شروع شود و سپس کار را شروع کنیم. آن موقع خیلی دیر است. باید دقیقا درک کرد که این بحران به نوعی شروع شده. از همین حالا در دل بحرانیم همۀ ما. اگر خیلی محسوس نیست، علتش همان است که گفتم. یعنی بنیادی از تنش زیر ظاهری آرام وجود دارد. از همین حالا باید خودمان را آماده کنیم تا وقتی که بحران تشدید شد، بتوانیم حرکت درست انجام دهیم. در این راه به نظرم مهم‌ترین امر مسئلۀ رسانه‌ها است. بارها هم گفته‌ام که جنگ واقعی، چه با دشمنان خارجی چه با حکومت فاسد داخلی، در میدان رسانه انجام می‌شود. این جنگ را باید برد و باید بدانیم که این جنگ جریان دارد. فکر نکنید حالا شما تلویزیون نگاه می‌کنید و بعدا در جای دیگری توپ در می‌کنند. نه، همۀ دعوا همین‌جا یعنی در رسانه‌ها است.»

نویسندۀ کتاب «ما ایران را فراموش کردیم: توتالیتاریسم قرن بیستم» نهایتا در خصوص جنگ رسانه‌ای، توصیه‌هایی را به «مردم» و «ارباب جراید» ارئه کرد و گفت:

«این حرف من متوجه ملت است. توجه داشته باشید از چه رسانه‌ای خبر و تفسیر می‌گیرید. بروید سراغ رسانه‌های مستقل. یعنی رسانه‌های بزرگ خارجی. صداوسیما را بریزید دور. این یکی را ریخته‌اید دور؟ آن یکی را هم که متاسفانه گاهی به او توجه می‌کنید، بریزید دور؛ چون به دردتان نمی‌خورد و می‌بردتان به سمت انحراف. اصلا کارشان این است. شما اول بروید به سمت رسانه‌های مستقل و با این کارتان به آن‌ها کمک کنید و از آن‌ها فکر و تفسیر و خبر بگیرید. از طرف دیگر، حرفم متوجه کسانی است که در قدیم به آن‌ها می‌گفتند «ارباب جراید» و حالا باید به آن‌ها گفت «ارباب رسانه‌ها». این افراد هم باید توجه داشته باشند که چه نقش مهمی می‌توانند بازی کنند در این جریان و چه کمک حیاتی و بزرگی می‌توانند بکنند به ملت ایران. بعضی از آن‌ها راه استقلال و دلسوزی برای ملت را انتخاب کرده‌اند، امیدوارم بقیه هم این کار را بکنند؛ چون آیندۀ همۀ ما بستگی به این امر دارد.»

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها

مطالب مرتبط

آتلانتیک: بن‌بست ایران با خامنه‌ای؛ آیا تلاش‌های روحانی برای تغییر شرایط جواب می‌دهد؟

شکاف در حاکمیت پس از جنگ ۱۲ روزه؛ جبهه اصلاحات: خطر «فروپاشی تدریجی» جدی است

خودبراندازی و بقای جمهوری اسلامی در گفت‌وگو با نصیری؛ حاکمیت مطلقۀ خامنه‌ای به اصلاحات تن می‌دهد؟