Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

تهران در آستانه «روز صفر»؛ آیا خشکسالی پایتخت می‌تواند به اعتراضات و فروپاشی جمهوری اسلامی بینجامد؟

وضعیت یکی از سد‌های تهران
وضعیت یکی از سد‌های تهران Copyright  خبرگزاری‌های ایران
Copyright خبرگزاری‌های ایران
نگارش از Farhad Mirmohammadsadeghi
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

تهران در آستانه روز صفر آبی قرار دارد و خشکسالی پایتخت و کل کشور زندگی میلیون‌ها نفر را تحت تاثیر قرار داده است. اما این خشکسالی از کجا آمده، چه پیامد‌هایی برای مردم و رژیم ایران دارد و به چه نتیجه‌ای خواهد انجامید؟ کاوه مدنی طی مقاله‌ای در «فوربز» به شش پرسش مهم درباره وضعیت تهران پاسخ داده است.

تهران، کلان‌شهری با بیش از ۱۵ میلیون نفر جمعیت در آستانه «روز صفر»، وقتی شیر‌های آب شهر خشک می‌شوند، قرار دارد. چنین وضعیتی برای شهرهای بزرگ بی‌سابقه نیست. شهرهایی چون «کیپ‌تاون» آفریقای جنوبی، «چنای» هند، «سائوپائولو» برزیل، «مکزیکو‌سیتی» مکزیک و «بوگوتا» کلمبیا در سال‌های اخیر به این نقطه رسیدند و همیشه مجموعه‌ای از عوامل اقلیمی و تصمیم‌گیری‌های انسانی در بروز این وضعیت دخیل بودند. با این حال وضعیت هر شهر و عوامل پشت «روز صفر» متفاوت از دیگری بوده است.

به گزارش فوربز، ایران اکنون در ششمین سال پیاپی خشکسالی شدید قرار دارد. بارش در پایتخت در دو ماه نخست سال آبی جاری (از اول مهر تاکنون) تقریبا صفر بوده و این یعنی تهران به طور غیرعادی خشک‌تر از حد معمول است. مخازن آبی اصلی شهر در سطوح بحرانی قرار دارند و سطح آب در برخی از آن‌ها به تنها چند درصد از ظرفیت‌شان رسیده است. از سوی دیگر، آب زیرزمینی هم که منبع راهبردی و بلند مدت کشور محسوب می‌شود، در چند دهه‌ گذشته با برداشت‌های بی‌رویه روبرو بوده است.

مقامات در حال حاضر فشار آب را کاهش داده، قطعی‌های مکرر اعمال کرده علنا از سهمیه بندی صحبت کرده‌اند. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران از احتمال تخلیه تهران در صورت نباریدن باران سخن گفته است.

اما این وضعیت نتیجه تغییرات اقلیمی است یا سوء مدیریت؟ آیا کسی آب و هوای ایران را «دستکاری» کرده است؟ آیا تخلیه تهران یا جابجایی پایتخت می‌تواند به حل مشکل کمکی کند؟ آیا خشکسالی پایتخت می‌تواند به اعتراضات و در نهایت فروپاشی جمهوری اسلامی منجر شود؟ آیا بارورسازی ابرها می‌تواند نجات بخش تهران باشد؟ و در آخر این که، راه حل چیست؟

کاوه مدنی، مدیر دانشگاه ملل متحد برای آب، محیط‌زیست و سلامت و معاون اسبق سازمان محیط زیست ایران طی مقاله‌ای به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

«روز صفر» تهران حاصل تغییرات اقلیمی است یا سوءمدیریت؟

به گفته آقای مدنی، هر دو عامل نقش مهمی در وضعیت کنونی داشته‌اند. اما نباید شکست را به گردن اقلیم انداخت.

ایران کشوری با اقلیم خشک و نیمه خشک است و تغییرات اقلیمی اکنون آن را گرم‌تر و خشک‌تر کرده و تبخیر و تعرق را بیشتر کرده و احتمال خشکسالی‌های شدید را افزایش داده است.

اما با وجود مدل توسعه ایران، وضعیت امروز در سطح ملی حتی در یک اقلیم ثابت هم دیر یا زود اجتناب ناپذیر بود. دولت‌های پی‌در‌پی در ایران برای دهه‌ها چنان آبیاری کشاورزی و رشد شهری را، آن‌هم اغلب در مناطق خشک و نیمه‌خشک گسترش داده‌اند که گویی منابع آب کشور نامحدود است. علاوه بر این، دولت‌ها هشدارهای دانشمندان را اغلب به عنوان سروصدای سیاسی تلقی کرده و نادیده گرفته‌اند.

آقای مدنی نوشت: «آن‌چه امروز شاهد هستیم دیگر بحران آب نیست، بلکه ورشکستگی آبی است. شکست سیستمی است که در یک دوره طولانی بیش از آن‌چه طبیعت توان جبران داشته، آب برداشت کرده و در این روند، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی را تهی ساخته است.»

او افزود: «خشکسالی شدید کنونی، حسابرس بی‌رحمی است که پرده از این ورشکستگی طولانی مدت بر می‌دارد، نه دلیل اصلی آن. استناد به تغییرات اقلیمی به عنوان توضیح اصلی وضعیت کنونی برای سیاستمداران راحت است، زیرا مسئولیت‌پذیری را کم‌رنگ می‌کند. اما درواقع، این ترکیبی از سیاست‌های نادرست و اقلیم در حال تغییر است که تهران و دیگر نقاط ایران را اکنون تا لبه پرتگاه پیش برده است.»

آیا آب و هوای ایران «دستکاری» شده است؟

به گفته آقای مدنی، هیچ سند معتبر و قابل اتکایی مبنی بر این که ایران قربانی «دستکاری خصمانه آب‌وهوا» است، وجود ندارد.

بعضی مقامات و نیروهای امنیتی ایران در سال‌های اخیر «دزدی ابر»، دشمنان خارجی، جنگ‌های پیشرفته آب‌و‌هوایی و برنامه پژوهشی یونوسفر فعال با فرکانس بالا (هارپ) آمریکا را مقصر الگوهای غیرعادی بارش در کشور دانسته‌اند. اما این ادعاها فاقد پشتوانه علمی هستند و توجه را از علل واقعی منحرف می‌کنند.

به گفته این کارشناس، سامانه‌های اقلیمی و جوی در مقیاس بزرگ توسط فرآیندهایی در مقیاس سیاره‌ای هدایت می‌شوند. هیچ کشوری توان اثبات‌شده‌ای برای آن‌که به طور انتخابی و بدون تاثیرگذاری بر کشورهای همسایه و کل منطقه، بارش را در کشوری به بزرگی ایران قطع کند، در اختیار ندارد.

کاوه مدنی نوشت: «تئوری‌های توطئه مردم را تشویق می‌کنند که به‌جای توجه به دهه‌ها برداشت‌ بی‌رویه، توسعه ناپایدار و حکمرانی ضعیف که در واقعیت رخ داده است، چشم بر آسمان بدوزند. اگرچه سرزنش دشمنان ممکن است از نظر سیاسی مفید باشد، اما نمی‌تواند هیچ مخزنی را پر کند.»

آیا تخلیه تهران یا جابجایی پایتخت کمکی می‌کند؟

به باور آقای مدنی، تخلیه موقت پایتخت شاید در وضعیت اضطراری کارگر باشد، اما راه حل نیست.

اگر آب تهران به طور کامل تمام شود، جابجایی مردم به طور موقت یا دائم می‌تواند با کاهش فشار بر سیستم، «روز صفر» را به تعویق بیندازد.

این کارشناس با اشاره به راه‌حل‌های کوتاه مدت مقامات ایرانی نظیر تعطیلی مدارس و ادارات دولتی در مواجهه با بحران‌هایی چون آلودگی شدید هوا و مصرف بالای برق، نوشت: «در واقع، مقامات ایرانی در استفاده از مسکن‌ها و چسب‌زخم‌ها برای پنهان کردن علائم بیماری‌های مزمن مهارت زیادی داشته‌اند. در دوره‌های آلودگی شدید هوا یا اوج مصرف برق، طولانی کردن تعطیلات آخر هفته و بستن مدارس و ادارات دولتی راهی موثر برای کاهش جمعیت تهران و تخفیف مشکل بوده است. اگر تهران فقط چند روز یا چند هفته ذخیره آب داشته باشد، هر کاهش موقت در مصرف می‌تواند به مسئولان کمک کند تا فرارسیدن باران، زمان بخرند.»

او افزود: «اما جابجایی جمعیت آب جدید خلق نمی‌کند، فقط تقاضا را از یک سیستمِ تحت‌فشار به سیستم تحت‌فشار دیگری منتقل می‌کند. ورشکستگی آبی ایران فقط محدود به تهران و در سطح شهری نیست، بلکه ملی است. بسیاری از شهرهای دیگر همین حالا هم درگیرند و جمعیت‌های دیگری، به‌ویژه کشاورزان و روستاییان سال‌هاست با قطعی‌ها و کمبود آب روزگار می‌گذرانند.»

به گفته کاوه مدنی، جابجا کردن پایتخت بدون اصلاحات ساختاری تنها شبیه انتقال یک بیمار بدحال از یک تخت به تخت دیگری در همان بیمارستان در حال فروپاشی است.

آیا «روز صفر» تهران به اعتراضات یا فروپاشی جمهوری اسلامی منجر می‌شود؟

اگرچه بحران‌های آبی می‌توانند به عنوان تشدید‌کننده قدرتمند ریسک عمل کنند، اما آن‌ها ماشین‌های خودکار تغییر رژیم نیستند.

به گفته آقای مدنی،جمهوری اسلامی قبلا هم شاهد آن بوده است که رودخانه‌های خشک و سدهای خالی چه‌طور می‌توانند مردم را در استان‌هایی چون خوزستان و اصفهان به خیابان‌ها بیاورند. وقتی شیرهای آب خشک می‌شوند اما در همان زمان فواره‌ها در محله‌های ثروتمند همچنان می‌جوشند و وقتی به کشاورزان گفته می‌شود پمپاژ را متوقف کنند، اما پروژه‌های مرتبط با حلقه‌های قدرت ادامه می‌یابد، کمبود آب به نمادی از چیزی عمیق‌تر یعنی بی‌عدالتی، فساد و وعده‌های محقق‌نشده تبدیل می‌شود. از این منظر، «روز صفر» تهران مشخصا خشم، نارضایتی و بی‌اعتمادی را افزایش می‌دهد.

اما چنین احساساتی لزوما ترجمان خیزشی پایدار یا فروپاشی حکومت‌ نیستند. برعکس، کسانی که با تامین نیازهای پایه‌ نظیر آب و بهداشت و سلامت خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ممکن است دیگر توان و مجال مبارزه در راه آزادی و عدالت را نداشته باشند. اگر چنین واکنشی، واکنش خودکار انسان‌ها بود، اعتراض و ناآرامی باید صحنه‌ای عادی در همه آن شهرها و کشورهایی بود که وضعیتی بدتر از تهران و ایران دارند. باید توجه داشت که تعداد چنین شهر‌ها و کشورهایی در جهان کم نیستند.

کاوه مدنی نوشت: «اگرچه فشارهای زیست‌محیطی و ورشکستگی آبی می‌توانند به تضعیف هر حکومتی بینجامند ، اما سناریوی بعدی را از پیش نمی‌نویسند. خوشحالی برای خشکسالی و رنج ایرانیان، تنها به این امید که شاید به فروپاشی جمهوری اسلامی بینجامد، توهم خطرناکی است.»

او افزود: «حتی اگر نظام سیاسی یک‌شبه عوض شود، سفره‌های آب زیرزمینی همچنان خالی خواهند بود، مخازن سدها همچنان پایین خواهند بود و اقلیم همچنان گرم‌تر و خشک‌تر خواهد شد. هر حکومتی در آینده با همان معادله پایه یعنی آب کمتر، تقاضای بیشتر و حاشیه خطای کوچکتر روبرو خواهد بود. به همین دلیل، سازگاری جدی و اصلاح حکمرانی، صرف‌نظر از این که چه کسی در قدرت است، گزینه‌ای اختیاری نیست، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.»

آیا بارورسازی ابرها می‌تواند نجات‌بخش تهران باشد؟

به گفته این کارشناس، بارورسازی ابرها در بهترین حالت ابزاری حاشیه‌ای و نامطمئن است. اگرچه اجماع علمی قوی و قاطعی وجود ندارد، بعضی‌ها بر این باورند که بارورسازی ابرها می‌تواند تا حدی، مثلا چند درصد بارش را در ابرهای مناسب افزایش دهد. اما قطعا نمی‌تواند از هیچ باران بسازد، تضمین کند که کجا دقیقا باران خواهد بارید یا کسری عظیم و چندساله منابع آبی در حد ملی را جبران کند.

آرزوی بارورکردن ابرها در ایران موضوع جدیدی نیست و به اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی باز می‌گردد. در آن زمان ایران تلاش کرد از طریق همکاری با آمریکایی‌ها میزان بارندگی را افزایش دهد. اگرچه این رویا به حقیقت نپیوست، اما ایران همچنان آن را، به‌ویژه در دوران خشکسالی دنبال می‌کند.

با این حال، این کار از نظر سیاسی پیامی مبنی بر این که «ما در حال انجام کاری هستیم» مخابره می‌کند. اما چنین کاری چه از لحاظ فنی و چه اقتصادی می‌تواند انحرافی پرهزینه باشد. این رویکرد همچنین برای آن دسته از مسئولانی که ترجیح می‌دهند به‌جای اصلاحات سخت و پرهزینه سیاسی، به راه‌حل‌های مهندسی گران‌قیمت و شبه‌جادویی تکیه کنند، گمراه‌کننده است.

وقتی مخازن در پایین‌ترین سطوح در تاریخ هستند و سفره‌های آب زیرزمینی تخلیه شده‌اند، تنها مسیر واقع‌بینانه، به جای شرط‌بندی روی پرواز بعدی هواپیماهای بارورسازی ابر، کاهش مصرف، افزایش بهره‌وری و احیای اکوسیستم‌های آسیب‌دیده از طریق اصلاحات بنیادی در شیوه مدیریت آب است.

راه حل واقعی چیست؟

به گفته کاوه مدنی، جلوگیری از فروپاشی مستلزم اقدامات اضطراری و بازسازی‌های بلندمدت است. خطر «روز صفر» تهران نشانه یک شکست عمیق در سطح ملی است و در کوتاه مدت تنها باران و کاهش مصرف می‌توانند کمک‌کننده باشند.

برای مورد اول، بخت باید با مردم ایران باشد. اما برای مورد دوم، مقامات جمهوری اسلامی به همکاری مصرف‌کنندگان نیاز دارند. اقدامات باید فراتر از سهمیه‌بندی آب و هشدارهای هراس‌انگیز باشند. مسئولان باید از طریق شفافیت بیشتر، اطلاع‌رسانی درست و اعتراف به اشتباهات و نه مقصر دانستن شرایط اقلیمی و دشمنان، اعتماد مردم را به دست آورند.

اما به باور آقای مدنی، ایران باید در طولانی مدت از «اقتصاد مقاومتی» به سوی «اقتصاد تاب‌آور» چرخش کند. البته چنین کاری تا زمانی که کشور زیر فشار تحریم‌های بین‌المللی است و نتوانسته است برای برنامه هسته‌ای خود به راه‌حلی برسد تا انزوای اقتصادی را پایان دهد، بسیار دشوار است.

او نوشت: «ایران باید فشار اقتصاد خود بر آب و دیگر منابع طبیعی را از طریق تنوع‌بخشی اقتصادی و رشد در بخش‌های صنعت و خدمات کاهش دهد. مهم‌تر از همه، ایران باید به‌طور گسترده مصرف آب را در کشاورزی کاهش دهد، این درحالی است که اکنون ۹۰ درصد آب صرف این صنعت می‌شود. بدیهی است که این کار وقتی کشور نگران امنیت غذایی خود زیر فشارهای بین‌المللی است و آب برای ایجاد فرصت‌های شغلی برای اقشار فقیر به کار می‌رود، اصلا ساده نیست.»

به گفته آقای مدنی، ایران همچنین باید ذهنیت «ماموریت هیدرولیکی» یعنی تلاش برای حل مشکل با احداث سد یا کانال جدید را کنار بگذارد. البته کشور باید از بهترین فناوری‌های موجود از جمله کاهش نشتی در شبکه توزیع، تصفیه و استفاده مجدد از فاضلاب و حتی شیرین‌سازی آب دریا در جایی که از نظر زیست‌محیطی و منطقی توجیه‌پذیر است، بهره ببرد. اما چنین مداخله‌هایی با استفاده از فناوری تنها زمانی کارا هستند که با تدابیر درستی در جهت توسعه پایدار و صلح‌آمیز همراه شوند.

کاوه مدنی نوشت: «روز صفر در کمین تهران یک بلای طبیعی نیست که بی‌خبر بر شهر فرود آمده باشد. این روز، آخرین هشدار از سوی سیستمی است که دهه‌ها بیش از حد مورد مصرف شده، نادیده گرفته شده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. این که چنین لحظه‌ای به آغاز روند سازگاری ایران تبدیل شود یا نقطه بی‌بازگشت، بیش از آن‌که به ابرهای آسمان تهران بستگی داشته باشد، به تصمیم‌هایی که در راهروهای قدرت گرفته می‌شوند، وابسته است.

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها

مطالب مرتبط

اهورامزدا کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ بپایاد؛ «بی‌آبی با ایران آن می‌کند که جنگ و تحریم نمی‌کند»

«امید» در دل خشکسالی؛ پس از ۶ ماه بی‌بارانی، ایران عملیات بارورسازی ابرها را آغاز کرد

تشدید بحران کم‌آبی در ایران؛ جیره‌بندی شبانه آب به تهران رسید