این پژوهشگر و منتقد موسیقی، در گفتوگو با یورونیوز دربارۀ لغو کنسرت رایگان همایون شجریان میگوید: «این کنسرت مجوزهای مرسوم را از طرف وزارت ارشاد نداشت. یک نامه از طرف معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد به شهرداری ارسال شد که ما میخواهیم این برنامه را برگزار کنیم. اما چه روزی؟ روز نهم شهریور
عطا نویدی، پژوهشگر و منتقد موسیقی، در گفتوگو با یورونیوز دربارۀ لغو کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی میگوید: «این کنسرت مجوزهای مرسوم را از طرف وزارت ارشاد نداشت. یک نامه از طرف معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد به شهرداری ارسال شد که ما میخواهیم این برنامه را برگزار کنیم. اما چه روزی؟ روز نهم شهریور. یعنی پنج روز قبل از برگزاری کنسرت. بنابراین جبهۀ پایداری و مشخصا آقای زاکانی، بهترین دستاویز را برای کنسلکردن این کنسرت بدست آوردند.»
اعلام برگزاری و سپس لغو کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران، مهمترین خبر فرهنگی ایران در هفتۀ گذشته بود. همایون شجریان روز دوشنبه (دهم شهریور) در یک نشست خبری اعلام کرد که بعد از سالها موفق به کسب مجوز برای اجرای کنسرت خیابانی شده است اما دو روز بعد، با انتشار پستی در حساب کاربریاش در اینستاگرام، از لغو این کنسرت خبر داد.
طی این دو روز، موجی از حملات متوجه همایون شجریان شد؛ چراکه منتقدین، برگزاری چنین کنسرتی را در شرایط فعلی، به سود حکومت جمهوری اسلامی میدانستند و همایون شجریان را متهم کردند که با استفاده از محبوبیت هنریاش، در خدمت پروژۀ سیاسی جمهوری اسلامی دانستند. یعنی پروژۀ ایجاد "اتحاد و انسجام ملی"، در روزهایی که به نظر میرسد ایام مابین جنگ اول و جنگ دوم ایران و اسرائیل باشد.
برخی از منتقدان همایون شجریان در خارج کشور و حتی بعضا چهرههایی مشهور بودند، بسیاری هم البته در داخل کشور، این خوانندۀ پرطرفدار موسیقی ایرانی را به باد انتقاد گرفتند. در خارج کشور، شاهین نجفی، خوانندۀ نامآشنا، با انتشار ویدئویی، اقدام همایون شجریان را نوعی «خودکشی سیاسی» دانست، در داخل کشور هم لیلا مهدوی، که فرزندش سیاوش محمودی از جانباختگان اعتراضات سال ۱۴۰۱ است، از تلاش همایون شجریان برای تحقق آرزویش (برگزاری کنسرت در میدان آزادی) انتقاد کرد.
لیلا مهدوی که دو سال قبل به یاد فرزندش نهالی در میدان آزادی کاشته است، خطاب به همایون شجریان گفت که فرزند او (سیاوش) نیز آرزوهای زیادی داشت ولی به دست مأمورین جمهوری اسلامی کشته شد.
در واقع منتقدین منصفتر و ملایمتر همایون شجریان، تلاش او برای تحقق آرزوی برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی را در شرایط فعلی نه یک «حرکت ملی» بلکه اقدامی به سود جمهوری اسلامی ارزیابی کردند. منتقدین تندرو و پرخاشگر هم مطابق معمول سیلی از توهین و بهتان را روانۀ «هنرمند مغضوب» کردند؛ هنرمندی که بسته به شرایط، میتواند اصغر فرهادی یا ترانه علیدوستی یا ابی (ابراهیم حامدی) باشد و الان هم نوبت به همایون شجریان رسیده است.
با این حال مدافعان شجریان هم حرفهایی برای گفتن داشتند. از جمله اینکه: اگر کنسرت همایون «خودکشی سیاسی» است چونکه جمعیت زیادی از این کنسرت استقبال نخواهد کرد، پس چه نیازی است به این همه قیل و قال و اعتراض و انتقاد؟ و یا اینکه: اگر در شرایطی که شبح جنگ بالای سر ایران دور میزند، از کنسرت همایون شجریان استقبال چشمگیر شود، پس به نظر میرسد که «منطق زندگی» در ایران چنان قوی است که کمتر کسی حاضر است به فرمان «قیام ملی در میانۀ جنگ» وقعی نهد و جانش را سوختبار انقلابی کند که پیامدش هم پیدا نیست.
از نظر مدافعان همایون شجریان، دغدغۀ مخالفان برگزاری کنسرت در میدان آزادی، که عمدتا «حزباللهی» و «برانداز» بودند، «حضور انبوه جمعیت» بود. یعنی هواداران تندرو جمهوری اسلامی، نگران بودند جمعیت انبوه، مرتکب کنش سیاسی رادیکال شود، مخالفان تندرو حکومت ایران هم نگران بودند جمعیت انبوه، فقط از موسیقی لذت ببرد و سود سکوت سیاسیاش به جیب نظام برود.
هر چه بود، کنسرت رایگان همایون شجریان ظاهرا به حکم لایههای اصلی قدرت در نظام سیاسی ایران، لغو شد و با این ممانعت، اتهامات سیاسی علیه این آوازخوان برجستۀ ایرانی تا حدی فروکش کرد.
عطا نویدی، منتقد و پژوهشگر موسیقی، در گفتوگو با یورونیوز به جنبههایی از «ماجرای کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی» پرداخته است.
آقای نویدی دربارۀ حواشی ایجاد شده برای این کنسرت لغوشده و جنجالآفرین میگوید:
«در مورد کنسرت همایون شجریان که قرار بود در میدان آزادی برگزار شود، به چند نکته باید توجه کرد. این کنسرت از آرزوهای دیرینۀ همایون شجریان بوده و طی ده سال گذشته بارها در نشستهای خبری و مصاحبهها، گفته بود که دوست دارد کنسرتی رایگان بخصوص در میدان آزادی برای مردم برگزار کند. اما به دلایل مختلف این اتفاق نمیافتاد. یکی از دلایلش، ملاحظات امنیتی بود و دلیل دیگر شاید این بود که برگزاری چنین کنسرتی جزو اولویتهای برنامهگذاران فرهنگی و حتی خود شجریان نبود.
اما با روی کار آمدن آقای پزشکیان و عوضشدن مدیران وزارت ارشاد، ظاهرا معاونت هنری وزارت ارشاد قولهایی به همایون شجریان داد که این کنسرت میتواند برگزار شود. در زمان جنگ {ایران و اسرائیل} و یکی دو روز بعد از جنگ هم چند کنسرت زیر برج آزادی برگزار شد و با استقبال خوبی هم از طرف مردم مواجه شد. شاید فکر میکردند که میتوانیم کنسرت همایون شجریان را هم برگزار کنیم. اما کنسرت همایون شجریان، همان طور که میدانیم، ابعاد گستردۀ امنیتی و غیرهنری دارد؛ چونکه همایون شجریان یکی از پرطرفدارترین خوانندگان روز به شمار میرود و جمعیتی که پیشبینی میشد برای این کنسرت حضور پیدا کند، بالای یک میلیون نفر بود.
اما چه شد که کار به اینجا رسید؟ متاسفانه همایون شجریان از سیاستگذاران رسانهای خوبی برخوردار نبود و نشست خبریاش با شتابزدگی عجیب و غریبی برگزار شد و خبرنگاران فقط چند ساعت قبل از برگزاری این نشست، از آن باخبر شدند و حتی موضوع نشست را هم نمیدانستند. همایون شجریان در آن نشست، اگر چند جمله را واضح و صریح بیان میکرد و مشاوران درستی داشت، شاید این فضا ایجاد نمیشد.
همایون شجریان در آن نشست نگفت کنسرتی که قرار است برگزار شود، برای مردم رایگان است و اسپانسرش فلان بانک است و هزینهاش این قدر میشود که از سوی آن بانک پرداخت شده است. اگر همین چند جمله را میگفت، این سوءتفاهمها ایجاد نمیشد. ولی این سوءتفاهم متاسفانه ایجاد شد و از طرف برخی رسانههای مخالف جمهوری اسلامی نیز دستاویز قرار داده شد؛ رسانههایی که به نظر من نمیخواهند در ایران جوّ عادی وجود داشته باشد و زندگی مردم به صورت عادی دنبال شود و برنامههای هنریای که روحیۀ مردم را برای ادامۀ زندگی و مقابله با این همه مشکل اقتصادی و اجتماعی مساعد میکنند اجرا شوند. در نتیجه، در چند ساعت پس از برگزاری آن نشست خبری، موجی از تخریب علیه همایون شجریان ایجاد شد. همایون شجریان هیچ جا نگفت دستمزدی نمیگیرد. او گفت این کنسرت برای مردم رایگان است. اما ابهام مربوط به اسپانسر وجود داشت.
مسئلۀ دیگر این بود که آیا این کنسرت مجوز داشت؟ نه، این کنسرت مجوزهای مرسوم را از طرف وزارت ارشاد نداشت. یک نامه از طرف معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد به شهرداری ارسال شد که ما میخواهیم این برنامه را برگزار کنیم. اما چه روزی؟ روز نهم شهریور. یعنی پنج روز قبل از برگزاری کنسرت. بنابراین جبهۀ پایداری و مشخصا آقای زاکانی، بهترین دستاویز را برای کنسلکردن این کنسرت بدست آوردند. یعنی گفتند ما باید دو هفته یا دو ماه زودتر مطلع میشدیم تا این کنسرت را برگزار کنیم. آقای زاکانیای که بودجۀ نهادهای فرهنگی زیر نظر شهرداری، نظیر خانۀ هنرمندان را قطع کرده و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی را از آنها گرفته و اخیرا انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران را گرفتار این وضع کرده، از اعلام دیرهنگام وزارت ارشاد استفاده کرد و کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی را کنسل کرد.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
هنرمند در داخل کشور برای اجرای کنسرت باید از اماکن و وزارت ارشاد مجوز بگیرد ولی ظاهرا به تازگی هم باید نامهای از خارجنشینها و کسانی که دنبال بهانهجویی هستند اخذ کند تا اجازه داشته باشد در کشور برنامه اجرا کند؛ بدون اینکه تخریب شود یا وابسته به جناح و حزب و حکومتی قلمداد شود. من میخواهم بدانم اپوزیسیون و کسانی که چهرل همایون شجریان را تخریب کردند و بدترین نسبتها را به او دادند بابت کنسرتی که از سوی خود حکومت لغو شد، الان چه پاسخی دارند؟»