محسن سازگارا در گفتوگو با یورونیوز، درباره تاکید اخیر رهبر جمهوری اسلامی ایران بر اینکه مسائل ایران و آمریکا حلنشدنی است، گفت: «خامنهای میداند که اگر عقب برود، ناچار است باز هم عقب برود و ممکن است سرنوشتی مثل شوروی در انتظار نظام سیاسیاش باشد.
رهبر ایران در سخنرانی از پیش اعلام نشده خود که در حسینیه بیت رهبری ایراد شد گفت: «کسانی هم که میگویند «چرا با آمریکا مذاکره مستقیم و مسائل را حل نمیکنید»، ظاهربین هستند؛ چرا که باطن قضیه این نیست و در سایه هدف واقعی آمریکا از دشمنی با ایران، این مسائل حل نشدنی است.»
به نظر میرسد اشاره علی خامنهای به سخنان حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین و بیانیه جبهه اصلاحات در مورد لزوم مذاکره با آمریکا باشد.
محسن سازگارا، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، دربارۀ سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی به یورونیوز گفت:
در پاسخ به این سؤال که آقای خامنهای چرا دیروز (یکشنبه، دوم شهریورماه) این حرفها را زد و در واقع هم در مذاکرۀ مستقیم با آمریکا را بست و هم عملا دوباره بر محو اسرائیل و آمریکاستیزی، یعنی دو محور اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته تاکید کرد و در واقع همان قطار فرسودۀ جمهوری اسلامی را روی همان ریلهای زنگزدۀ سیاست خارجی و داخلی به پیش برد، پنج نکته به نظر من میرسد که ذکر میکنم:
نکتۀ اول اینکه، آقای خامنهای به گفتۀ روانشناسان، که او را ارزیابی کردهاند، یک شخصیت نمایشی دارد که برایش بسیار مهم است در چشم دیگران چگونه به نظر میآید و دوست دارد از او تعریف کنند و قهرمان باشد؛ ولو اینکه حتی بگویند کشته میشود. خامنهای ضمنا دیکتاتور بزدل و ترسویی است که مسئولیت هیچ کاری را نمیپذیرد؛ چه رسد به اینکه شجاعت اعتراف به اشتباه یا شکست را داشته باشد.
نکتۀ دوم این است که او مثل هر دیکتاتور دیگری در یک مارپیچ قدرت و ثروتی که به دورش شکل میگیرد، اسیر است. مدیریت او بخصوص در ۳۶ سال گذشته، کشور را به صورت یک کنسرسیوم باندهای مافیایی غارت و قدرت درآورده که عملا شاکلۀ ساختار حکومت او هستند و او را هم روی تخت نگه میدارند و متقابلا او هم به این آلکاپونها و باندهای مافیایی سرویس میدهد. باندهایی که در داخل و بیرون سپاه، در بین رانتخواران بزرگ و مسئولین تراز اول کشور هستند و سر همهشان هم به نوعی به بیت رهبری وصل میشود. منفعت این باندها هم ادامۀ همین وضع موجود و برقرار بودن این تحریمها و همین تخاصم {با آمریکا} حتی به قیمت جنگ است. بنابراین آنها هم خامنهای را راه میبرند.
نکتۀ سوم، سیاستهای روسیه است. آقای خامنهای که سیاست نگاه به شرق را از ابتدای رهبریاش شروع کرد، عملا کشور ایران را به باشگاه حکومتهای دیکتاتوری دزدسالار برده است که حدود ۳۷ کشور در این باشگاه هستند و رهبریاش با روسیه و چین است. از بین این دو کشور هم روسیه در ایران بسیار صاحب نفوذ است. در لابلای حکومت، در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، در نیروی نظامی و غیره. سیاست ایدهآل روسیه در مورد ایران حفظ همین وضع موجود ایران است که با غرب فاصله دارد و کشورهای اروپای غربی و آمریکا هرگز رابطهشان با ایران آن طور که باید و شاید عادی نیست که شرکتهای غربی بیایند در ایران سرمایهگذاری کنند و ضمنا جمهوری اسلامی برای هر کاری ناچار است دستبهدامن روسها شود. بنابراین فشار عوامل پیدا و پنهان روسیه هم عامل مؤثر دیگری است.
نکتۀ چهارم، ترس خامنهای از عقبنشینی است چراکه پلی در پشت سر خودش بین حکومت و مردم باقی نگذاشته است. او میداند - و این حرف را به طور خصوصی هم گفته است - که اگر عقب برود، ناچار است باز هم عقب برود و سرنوشتی مثل شوروی ممکن است در انتظار نظام سیاسیاش باشد.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
نکتۀ آخر اینکه، ممکن است خامنهای نیمنگاهی هم به بازی پلیس خوب و بد داشته باشد تا در مذاکرات با اروپاییها یا یا احیانا مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاییها، مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی، مثل بازیای که آقای ظریف با جان کری کرد در زمان اوباما، بتوانند بگویند یک چیزهایی را نباید مطرح کرد چون خامنهای به این خواستهها "نه" گفته است و ما زیر فشار تندروها هستیم. در واقع مذاکرهکنندگان بشوند پلیس خوب و خامنهای و تندروها هم پلیس بد باشند تا با این دوگانهسازی بتوانند امتیازات بیشتری در مذاکرات بگیرند.