جنگ هم به همان اندازه که نبردی جسمانی و فیزیکیِ متکی به ادوات نظامی و مهارت جنگاوری است، نبرد روانی هم هست. اگر بتوانید پیش از ریخته شدن قطره خونی، دشمن خود را قانع کنید که هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارد، شما پیشاپیش پیروز جنگ شدهاید.
شگردی که مطابق روایتهای تاریخی، اعضای گارد جاویدان ایران در دوره حکمرانی سلسله هخامنشیان، تسلط بالایی در آن داشتند.
موفقیت آنها در جنگ روانی متکی به تدابیری چندگانه بود: نخست نامی که برای خود انتخاب کرده بودند، از صفت «جاودان» بهره میبرد تا در ذهن و روان دشمن، نامیرایی را القاء کند. آنها برای ترویج بصری این برداشت ذهنی، لباسهای متحدالشکل میپوشدیدند و آرایشی همشکل داشتند تا نبودشان چندان محسوس نباشد. در عین حال، در صحنه نبرد، چالاکانه همرزمان زخمی یا کشته شده خود را از صحنه خارج میکردند تا چشم دشمن به فروافتادن آنها در میدان نبرد عادت نکند.
اما این تنها بخشی از جنگ روانی چندبعدی ایرانیها برای زیر فرمان گرفتن ۴۴ درصد از جمعیت جهان در اوج قدرتشان در سال ۴۸۰ پیش از میلاد مسیح بود.
مطابق معدود روایتهایی که از دوره هخامنشیان به جا مانده، گارد جاویدان با علم به این که تیرهای کمانشان از فولاد اسپارتی ضعیفتر است، نسبت به دشمن تعداد تیرهای بیشتری میساختند تا هر کماندار بتواند چند تیر را به سرعت در یک لحظه سریع رها کند.
بنابراین، اعضای گارد جاویدان میتوانستند، مطابق توصیفهای به جام مانده از مورخان، آسمان را از حجم تیرهای از چله رها شده، بر فراز نیروهای دشمن تیره و تاریک کنند. این شیوه مقابله، نه تنها موجب تضعیف روحیه نیروهای دشمن میشد بلکه ضریب مجروح شدن آنها را نیز بالاتر میبرد؛ درست شبیه طرح حملات موشکی اخیر ایران به اسرائیل که توسط سپاه پاسداران ایران انجام شد: نه لزوما دقیق ولی پرشمار و مخرب و قابل عبور از گنبدآهنین اسرائیل.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
در روایتی دیگر که توسط هرودت، مورخ یونانی نقل شده، گارد جاویدان ایران در نبرد پلوزیوم با مصریان با علم به این که برای آنها الهه گربهها، باستت، برای آنها بسیار مقدس و با ارزش بود، بر روی سپرها و پرچمهایشان نقش گربه کشیدند و گروهی از گربهها را نیز در میدان نبرد رها کردند.
مصریها که تیراندازان ماهری بودند، از بیم آسیب رساندن به گربهها دست از نبرد کشیدند تا پیروزی دیگری برای گارد جاویدان رقم بخورد.
گارد جاویدان اگر هم که زمان کافی را برای آماده شدن برای نبرد در برابر دشمن نداشت، از سوارهنظام رعبآفرین خود بهره میبرد؛ نیروهایی که به تبرهای دستهبلندی مجهز بودند که آنها را قادر میساخت تا به راحتی آن را بالای سر خود بچرخانند و به ضرب و سرعت چنان بر سر و بدن نیروهای دشمن بکوبند که خون آنها به عقب و به روی سایر نیروهای دشمن بپاشد و موجب وحشت آنها شود.
روایت شده که در نبرد گرانیکوس (گرانیک) که در سال ۳۳۴ پیش از میلاد مسیح، جان اسکندر مقدونی در نخستین رویارویی با گارد جاویدان ایران، کاملا به خطر افتاد. چنان که با ضربه یکی از آن تبرهای دسته بلند، کلاهخودش شکافت و لبه تیز تبر تا نزدیکی جمجمهاش نفوذ کرد.
البته اسکندر با دخالت کلئیتوس، یکی از سردارانش، نه تنها از مرگ نجات پیدا کرد بلکه با شدت بیشتری به جنگ علیه نیروهای هخامنشی ادامه داد و در نهایت پیروزی شد.