ایران در سالهای اخیر با خشکسالیهای بیپیشینهای مواجه بوده که آثار آن در خشک شدن گسترده دریاچه ارومیه و کاهش قابل توجه حجم آب در تالابهای مهمی مانند تالاب انزلی، هامون و هورالعظیم و نیز رودخانههایی چون زایندهرود و کارون کاملاً مشهود است.
این تالابها و رودها که زمانی نقش کلیدی در حفظ تعادل اکولوژیکی، تأمین منابع آب و حمایت از کشاورزی و زندگی جوامع محلی داشتند، اکنون به دلیل کاهش بارندگی و برداشت بیرویه آب، دچار بحرانهای زیستمحیطی جدی شدهاند.
خشک شدن این زیستبومها علاوه بر کاهش تنوع زیستی، تأثیرات منفی بر کیفیت هوا و افزایش ریزگردها نیز داشته است و نگرانیها درباره آینده آب در ایران را بیشتر کرده، به طوری که کشور در شرایطی بیسابقه از نظر خشکسالی و کمبود منابع آبی قرار گرفته است.
طبق گزارشها و اظهارات رسمی، بخش بزرگی از کشور برای پنجمین سال متوالی با کاهش شدید بارندگی، افت سطح آب سدها و فشار فزاینده بر منابع زیرزمینی مواجه است؛ بحرانی که تأمین آب شرب در بسیاری از شهرها، بهویژه تهران را به چالشی جدی بدل کرده است.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
بارندگی کمسابقه، سدهای خالی و واکنش مسئولان به کم آبی: از هشدار تا عدم نگرانی
مسئولان رسمی جمهوری اسلامی در روزهای اخیر در این مورد سخنانی از ابراز «نگرانی» و «هشدار» تا رد «شایعات» مطرح کردهاند.
در تازهترین واکنش رسمی، محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، در روز سهشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ در حاشیه بازدید از سازمان انتقال خون، با هشدار نسبت به وضعیت بیسابقه منابع آبی استان، اعلام کرد که میزان بارندگی در سال آبی جاری تنها ۱۵۶ میلیمتر بوده است؛ رقمی که به گفته او، کمترین میزان ثبتشده در یک قرن اخیر محسوب میشود.
همچنین وی تأکید کرد که تهران برای پنجمین سال پیاپی با پدیده خشکسالی مواجه است؛ روندی که در ۶۰ سال گذشته بیسابقه بوده است. معتمدیان با این حال گفت: «مردم به شایعات کمبود آب توجه نکنند. هیچگونه مشکلی در تأمین آب شرب پایتخت وجود ندارد.»
شرکت آب و فاضلاب استان تهران نیز گفته است ذخیره آب سدهای پایتخت به پایینترین حد تاریخی خود رسیده است. عباس علیآبادی، وزیر نیرو نیز با عذرخواهی از مردم بابت افت فشار آب اعلام کرده است: «چارهای نداریم، آب نیست.»
بحران تهران
مصرف آب در تهران ۵ برابر میانگین کشوری برآورد میشود. دلیل این مصرف بالا، تراکم شدید جمعیت در پایتخت است که بنا بر آمار رسمی، به بیش از هزار نفر در هر کیلومتر مربع می رسد، در حالی که میانگین کشوری تنها ۴۹ نفر در کیلومتر مربع است.
این فشار جمعیتی باعث شده تا ۴۲ درصد از منابع آبی استان به مصرف شرب و بهداشت اختصاص یابد؛ سهمی که در بسیاری از استانهای دیگر بهطور معمول کمتر از ۱۰ درصد است.
ظرفیت سدهای تهران نیز بهشدت کاهش یافته است. به گفته استاندار، میانگین پرشدگی چهار سد اصلی استان، یعنی لار، لتیان، ماملو و طالقان به حدود ۱۴ درصد رسیده است. این در حالی است که همین چهار سد تا تنها یک دهه پیش، حدود ۶۲ درصد آب شرب تهران را تأمین میکردند؛ رقمی که اکنون به ۳۸ درصد کاهش یافته است.
تأثیر گرما
با افت شدید ذخایر سطحی، وابستگی به سفرههای زیرزمینی افزایش یافته، اما این منابع نیز به دلیل کاهش بارندگی و برداشت بیرویه به مرحله بحرانی رسیدهاند.
گرمای بیسابقه و پاسخهای اضطراری علاوه بر کاهش بارندگی، افزایش دمای بیسابقه نیز بحران آب را تشدید کرده است. معتمدیان هشدار داده که بهازای هر درجه افزایش دما بالای ۳۹ درجه سانتیگراد، مصرف آب و برق حدود ۵ درصد افزایش مییابد؛ افزایشی که فشاری مضاعف بر شبکه برق و تأمین آب وارد میکند.
از سوی دیگر، تغییر الگوهای بارندگی نیز سبب شدهاند تا نزولات جوی کمتر به منابع زیرزمینی و سدها نفوذ کنند. بارشهای پراکنده و کممقدار، بهجای تغذیه منابع، صرفاً سطح خاک را مرطوب کرده و سپس به سرعت تبخیر میشوند.
واکنش عملی دولت
ایران در یکی از بحرانیترین دورههای خشکسالی دهههای اخیر بهسر میبرد، چالشی که اگرچه ریشه در تغییرات اقلیمی دارد، اما نقش مدیریت مصرف، سیاستهای کلان آبی، و الگوی رشد شهری در تشدید آن را نمیتوان نادیده گرفت.
در واکنش به بحران، طرحهایی برای انتقال آب از دیگر مناطق کشور و مدیریت اضطراری مصرف در دستور کار قرار گرفته است و از جمله منابع دولتی از پیشرفت طرح بزرگ انتقال آب از دریای عمان به اصفهان خبر میدهند.
معتمدیان از تدوین برنامهای ۱۸بندی خبر داده که شامل اقداماتی چون کاهش ۲۵ درصدی مصرف در نهادهای دولتی و استفاده از آب خاکستری در فضای سبز شهری است. با این حال، مقامها تأکید میکنند که بدون همراهی و صرفهجویی مردم، این برنامهها به نتیجه نخواهند رسید.
اخبار زیادی از قطع کامل آب در برخی مناطق کشور برای چندین ساعت منتشر شده، اما مسئولان تأکید دارند که قطع آب، آخرین گزینه خواهد بود. استاندار تهران این اخبار را «شایعات» خوانده و با رد آنها، از مردم خواسته تا اطلاعات را تنها از منابع رسمی پیگیری کنند.
نسبت مصرف آب آشامیدنی در ایران چقدر است؟
با وجود بحران کمآبی در ایران، بخش آب شرب شهری و خانگی تنها سهم اندکی از کل منابع آبی کشور را به خود اختصاص میدهد. بر اساس آمار رسمی منتشرشده از سوی وزارت نیرو، مرکز آمار ایران و همچنین گزارشهای بینالمللی مانند سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، فائو، مصرف آب شرب و خانگی در ایران حدود ۶ تا ۸ درصد از کل مصرف آب کشور را تشکیل میدهد.
در این میان، مصرف آب شهری بهتنهایی، یعنی استفاده خانگی در مناطق شهری، حدود ۵ درصد از کل منابع آب تجدیدپذیر کشور را شامل میشود.
در مقابل، بخش کشاورزی با حدود ۸۸ تا ۹۰ درصد، بزرگترین مصرفکننده منابع آبی ایران بهشمار میرود، و بخش صنعت نیز تنها ۲ تا ۳ درصد از آب کشور را مصرف میکند. این ترکیب نابرابر در مصرف منابع، بارها مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته و یکی از عوامل اصلی بحران آب دانسته شده است.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
نکته مهم این است که در کلانشهرهایی مانند تهران، بهدلیل تراکم بالای جمعیت و فقدان فعالیتهای عمده کشاورزی، نسبت مصرف آب شرب به منابع آبی استان بسیار بیشتر از میانگین کشوری است. به گفته مقامهای رسمی، در استان تهران حدود ۴۲ درصد از منابع آبی صرف تأمین آب شرب و بهداشت میشود، در حالی که این سهم در بسیاری از استانهای کشور کمتر از ۱۰ درصد است.
مصرف سرانه آب شرب در ایران نیز نسبت به میانگین جهانی بالا است. برآوردها نشان میدهند که هر فرد ایرانی روزانه بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ لیتر آب مصرف میکند؛ این در حالی است که میانگین جهانی مصرف سرانه آب شهری حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ لیتر در روز است. این اختلاف قابل توجه، نشانهای از نیاز به اصلاح الگوی مصرف، کاهش میزان هدر رفتن آب و ارتقای کارایی شبکه توزیع در ایران است.
بحران، نتیجه ناکارآمدی ساختاری
بهطور کلی، گرچه بخش شرب در ظاهر عامل اصلی بحران بهنظر میرسد، اما آمارها نشان میدهند که ریشه اصلی بحران آب را باید در الگوی مصرف آب در کشاورزی، شیوههای ناکارآمد مدیریت منابع و نبود سیاستگذاریهای پایدار جستوجو کرد.
اگرچه مقامهای دولتی اغلب خشکسالی و گرمایش زمین را عامل اصلی بحران آب معرفی میکنند، اما واقعیت این است که بسیاری از کارشناسان و افکار عمومی، مسئولیت وضعیت فعلی را متوجه سیاستهای ناکارآمد و سوءمدیریت چند دهه گذشته میدانند.
بحران آب در ایران یکشبه بهوجود نیامده است؛ افت پیوسته ذخایر سطحی و زیرزمینی، کاهش سالانه بارندگی و روند صعودی مصرف، همه اینها از سالها پیش تاکنون پیشبینیپذیر بوده است.
با این حال، دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی نهتنها در مدیریت منابع، اصلاح ساختار مصرف، و توسعه فناوریهای صرفهجویانه موفق نبودهاند، بلکه با اجرای پروژههای انتقال آب پرهزینه، سدسازی بیرویه، و بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان، بحران را تشدید کردهاند.
آیا مردم مقصرند؟
رشد بیبرنامه شهرها، فقدان نظام آمایش سرزمین و نگاه کوتاهمدت در سیاستگذاریهای آبی، تهران و سایر کلانشهرها را به نقاط آسیبپذیر بدل کرده است.
در این میان، مقصر جلوهدادن مردم نیز با انتقادهای فراوانی مواجه شده است. بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی یادآور میشوند که الگوی مصرف عمومی طی یک یا دو سال اخیر ناگهان تغییر نکرده و همان ساختاری که سالها وجود داشته، امروز هم برقرار است. بنابراین اگر بحرانی تا این اندازه حاد شده، پیش از آنکه مردم را مقصر بدانیم، باید ناکارآمدی حاکمیت در مدیریت بلندمدت منابع، پیشبینی بحران و اصلاح الگوها را مورد پرسش قرار دهیم.