Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

بحران آب تهران و کرج در گفت‌وگو با محمدعلی حامدی؛ آب را به جمعيت ببريم يا جمعيت را به آب؟

محمدعلی حامدی، کارشناس آب در ایران؛ بحران آب در تهران و کرج
محمدعلی حامدی، کارشناس آب در ایران؛ بحران آب در تهران و کرج Copyright  کانوا
Copyright کانوا
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button

بحران کمبود آب در ایران، طی چند سال اخیر روندی فزاینده داشته است اما در دو سال گذشته که تهران و کرج هم آثار کم‌آبی را در حدی فراگیر و ملموس تجربه کرده‌اند، توجه به این بحران در سخنان مقام‌های سیاسی ایران بازتاب بیشتری یافته است.

آگهی

تقریبا یک‌چهارم جمعیت ایران در استان‌های تهران و البرز زندگی می‌کنند و اعتراض این جمعیت عظیم، که قدرت تاثیرگذاری بیشتری هم نسبت به مردم شهرها و روستاها و مناطق دورافتاده و پیرامونی ایران دارند، جمهوری اسلامی را با بحران سیاسی بزرگ‌تری مواجه می‌کند.

در دهۀ اخیر بخش قابل توجهی از روستاها و حتی شهرهای کوچک ایران در استان‌هایی نظیر خراسان جنوبی و کرمان و سیستان‌وبلوچستان و غیره، با کمبود آب مواجه بوده‌اند. یعنی آب شرب در این مناطق، بویژه در مناطق روستایی، دست کم ساعاتی و گاه حتی نیمی از شبانه‌روز قطع بوده است اما صدای اعتراض مردم این مناطق آن قدر بلند نبوده که کم‌آبی در زندگی روزمره‌شان در سخنان مقامات ارشد حکومت ایران آشکار شود.

اعتراضات مردم خوزستان در تابستان سال ۱۴۰۰، در سال‌های اخیر مهم‌ترین اعتراض ساکنان مناطق پیرامونی ایران به کمبود آب بوده است که به دلیل اهمیت سیاسی استان خوزستان، پس از سرکوب گستردۀ معترضان، اقداماتی برای حل مشکل آب شرب مردم خوزستان صورت گرفت تا «قیام برای آب» در این استان پرآب دوباره آغاز نشود.

به هر حال کمبود آب در تهران و کرج، مسئلۀ مهم دولت ایران در چند ماه اخیر بوده و مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، آخرین بار در ماه‌های اخیر چندین بار دربارۀ این موضوع هشدار و توضیح داده است.

پزشکیان در ۱۹ مرداد در دیدار با مدیران و فعالان رسانه‌ای با اشاره به کاهش ۴۰ تا ۴۵ درصدی بارندگی و کاهش ذخایر آبی، وضعیت کنونی منابع آب کشور را بحرانی و بی‌سابقه توصیف کرد و درباره بحران آب در ایران گفت: «به دلیل توسعه بدون فکر، امروز نه زیر پایمان آب داریم و نه در پشت سدها، خوب شما بگویید ما چه کار کنیم؟ یکی بیاید بگوید چه کار کنیم؟»

او در ۱۸ شهریور نیز در نشست شورای همکاری دولت و دانشگاه، تشکیل این شورا را اقدامی در جهت اصلاح ساختار حکمرانی و مدیریت منابع آبی کشور دانست و بر ضرورت حل ریشه‌ای و پایدار مسئله آب تأکید کرد.

علیرغم این تاکیدها، که در دولت‌های قبلی جمهوری اسلامی نیز هر چند وقت یکبار از سوی رؤسای ‌جمهور و سایر مقامات دولتی مطرح می‌شدند، بحران کم‌آبی چه در ایران و چه در تهران و کرج، همچنان بی راه حل باقی مانده است و اگر سخنان مسعود پزشکیان را در چند ماه اخیر ملاک قرار دهیم، بعید است حکومت ایران بتواند این بحران را در آیندۀ نزدیک حل کند؛ بحرانی که در افکار عمومی جامعه ایران یکی از نشانه‌های بارز ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران است.

خشکسالیِ تهران پنج‌ساله شد

محمدعلی حامدی، کارشناس برجستۀ آب، در گفت‌وگو با یورونیوز درباره علل بحران آب در تهران و کرج می‌گوید: «بحران آب تهران و کرج را در یک قالب بزرگتر باید ببینیم؛ چون آب پدیده‌ای نیست که بتوان آن را فقط به صورت محلی نگاه کرد. در یک مقیاس کلان، کاهش بارندگی داریم که علتش تغییرات اقلیمی است. همچنین خشکسالی را داریم که امسال در تهران و اطراف آن، وارد پنجمین سال خودش می‌شود. یعنی پنج سال خشکسالی بر بستر تغییرات اقلیمی؛ که خود این تغییرات اقلیمی یک کاهش بارش عمومی در درازمدت به بارآورده است. امسال هم بارش در زمان موثر، نسبت به میانگین درازمدت ۴۰ درصد کاهش داشته. در نتیجه منابع ما، یعنی منابعی که روی آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم، هم در مقیاس ملی، هم در مقیاس حوضۀ آبریز کرج-جاجرود، که تأمین‌کنندۀ منابع آب شرب تهران هم است، در مقیاس کلان کاهش عمومی دارد.»

رشد شهرنشینی و افزایش مصرف آب

آقای حامدی رشد شهرنشینی در ایران و افزایش جمعیت استان‌های تهران و البرز را نیز از دیگر علل کم‌آبی در بسیاری از مناطق ایران و بویژه در این دو استان برشمرد و درباره این تحول اجتماعی گفت: «در۴۰ سال اخیر، تغییر ترکیب جمعیت شهری و روستایی را داشته‌ایم. زمانی۷۰ درصد جمعیت ایران روستایی بود و ۳۰ درصد شهری. اما دربارۀ بحث تهران و کرج، باید گفت شهرهای متعددی در قلمرو جغرافیایی تهران و کرج قرار گرفته‌اند و این محدوده با در بر گرفتن تقریبا ۲۵ درصد جمعیت کشور، دچار یک بزرگ‌سریِ ملی شده است. این ۲۵ درصدی که در این محدوده مستقر شده‌اند، طبیعتا آب لازم برای زندگی در این محدوده را از مبدأ عزیمتشان با خودشان نیاورده‌اند. یعنی کسی که از فلان شهرستان به تهران یا کرج مهاجرت کرده، منابعش را با خودش نیاورده ولی مصارفش را با خودش آورده است. به اضافۀ اینکه، این مصارف در طول زمان توسعه هم یافته‌اند. یعنی روزی یک بار استحمام و استفاده از ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی و غیره نیز وارد زندگی مردم شده است.»

مشکل از بزرگ‌سریِ تهران و کرج است

آقای حامدی منابع آب تهران و کرج را برای تأمین مصرف آب شرب در این دو کلان‌شهر و شهرهای اقماری‌شان، ناکافی می‌داند و می‌گوید: «بحران آب در تهران و کرج ناشی از نگاه ما به اقتصاد سیاسی کلان و بزرگ‌سریِ این دو شهر بوده است. به قول معروف، اگر قبلا دربارۀ حدود تهران می‌گفتیم از شمران تا ری، الان باید بگوییم از توچال تا مهتاب جادۀ قم! در واقع باید گفت با توسعۀ جغرافیایی و رشد جمعیت تهران و کرج، مصرف آب شرب در تهران و کرج بیش از حدِ توانِ تولیدِ حوضۀ آبی این منطقه شده است. جدا کردن آب شرب از آبی که مردم روزانه استفاده می‌کنند ولی نه برای نوشیدن، البته از شدت بحران فعلی می‌کاهد ولی رفع اساسی این بحران نیازمند تدابیر عمیق‌تری است.»

خودکفاییِ غذایی شدنی نیست

وی همچنین درک نادرست از مقولۀ «توسعه» و کوبیدن بر طبل «خودکفایی» را جزو علل بحران آب در ایران می‌داند و می‌گوید: «در دهه‌های اخیر نگاه نادرستی هم به توسعه و خودکفایی و بخش کشاورزی وجود داشته. یعنی در مقیاس اقتصاد سیاسی کلان، این نگاه وجود داشته که ما با همین منابعی که داریم، باید امنیت غذایی‌مان را هم حفظ کنیم. این عملا شدنی نیست. یعنی با این مقدار آب و امکانات و تکنولوژی و منابع تولیدی که داریم، نمی‌توانیم تمام ۲۸۰۰ کیلوکالریِ حداقلیِ لازم برای هر فرد را تامین کنیم. به هر حال ما دچار عدم تعادل در منابع و مصارف در شرب، صنعت و کشاورزی هستیم.»

۴۰ درصد منابع آب باید به شرب و صنعت اختصاص یابد

محمدعلی حامدی اگرچه کاهش آب تجدیدپذیر را علتی اساسی در وقوع بحران آب در ایران می‌داند ولی ناهماهنگی سیاست تخصیص آب به بخش‌های «کشاورزی و صنعت و شرب» با واقعیت کاهش آب منابع آبی را علتی مهم‌تر در بحران آب شرب در تهران و کرج و بسیاری از مناطق دیگر ایران می‌داند و می‌گوید: «ما تا چند دهۀ قبل، در کل کشور سالانه ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داشتیم (از ۴۲۰ میلیارد متر مکعب بارندگی). این رقم الان رسیده است به ۹۰ میلیارد متر مکعب. البته در آمارها اختلاف نظر هست. برخی این رقم را ۱۰۰ میلیارد و برخی هم کمتر از ۹۰ میلیارد برآورد کرده‌اند. آن ۱۳۰ میلیارد بین کشاورزی و صنعت و شرب توزیع می‌شد. حدود ۵ درصدش به صنعت می‌رسید، ۲ یا ۳ درصدش هم مصرف شرب می‌شد و بقیه‌اش هم در بخش کشاورزی مصرف می‌شد. این الگوی برنامه‌ریزی کلان ما بوده. تقریبا از یک دهۀ گذشته به این سو، آن ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب به ۹۰ میلیارد تقلیل پیدا کرده. اگر قبلا حدود ۹۰ درصد آب به بخش کشاورزی اختصاص پیدا می‌کرد، الان باز بخش کشاورزی همان قدر مطلق ۹۰ درصد را با مختصات جدید می‌خواهد استحصال کند. این‌جا بحث نسبت‌ها و قدر مطلق‌ها است. یعنی شما زمانی ۹۰ درصد ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب را داشتی، الان هم می‌خواهی همان مقدار آب را در شرایطی که کل آب کشور به ۹۰ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، داشته باشی. اگر بخواهیم این کار را بکنیم، چیزی برای شرب و صنعت باقی نمی‌ماند. این‌جاست که باید تخصیص‌هایی که به صورت ملی در وزارت نیرو در زمینۀ برنامه‌ریزی و مدیریت منابع آب انجام می‌گیرد، بازنگری شوند.»

آقای حامدی دربارۀ تخصیص کارآمد آب، با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی و صنایع ایران در چهل سال اخیر افزود: «دیگر نمی‌توان آن نسبت‌های سابق را رعایت کرد. یعنی قدر مطلق‌ها افزایش پیدا کرده است. الان برآورد خود من این است که از این ۹۰ میلیارد متر مکعب آب تجدید‌پذیر سالانه، عملا ۴۰ درصد منابع آب باید به شرب و صنعت اختصاص پیدا ‌کند و حداکثر ۶۰ درصد هم به کشاورزی. اما از نظر قانون و برنامه‌ریزی منابع آب و تخصیص، هنوز مدل ۹۰درصد/۱۰درصد لحاظ می‌شود. یعنی ۹۰ درصد کشاورزی، ۱۰ درصد شرب و صنعت. در حالی که در واقعیت، سهم شرب و صنعت خیلی بزرگتر از ۱۰ درصد است.»

حامدی در توضیح بیشتر نکته فوق افزود: «آن زمان که ما ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داشتیم، اگر ۱۰ درصدش را به شرب و صنعت اختصاص می‌دادیم، می‌شد ۱۳ میلیارد متر مکعب. این ۱۳ میلیارد، مناسب یک جمعیت ۳۰ میلیونی با سطح توسعۀ صنعتی ما در چهل سال قبل بوده. اما الان توسعۀ صنایع، توسعۀ جمعیت شهری، توسعۀ مصرف آب شرب، توسعۀ بهداشت و توسعۀ الگوی مصرف را داریم، ولی آن ۱۳ میلیارد متر مکعب آبی که صرف شرب و صنعت می‌شد، الان شده است ۲۰ یا ۲۵ میلیارد متر مکعب، ۱۳۰میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیری هم که در کل داشتیم، شده است ۹۰ میلیارد متر مکعب. یعنی دیگر نمی‌شود با نسبت‌های سابق پیش رفت. قدر مطلق مصرف آب ما در زمینۀ شرب و صنعت که تغییر نکرده است. نیازهای شهری داریم و مصرف‌مان اضافه شده است. قدر مطلق تقاضای مصرف آب بالا رفته است ولی عدد اولیۀ ۱۳۰میلیارد شده است ۹۰ میلیارد. تقریبا مصرف آب ما در بخش صنعت و شرب ۵/۲ برابر شده، ولی ۳۰ درصد (۴۰ میلیارد متر مکعب) از آب تجدیدپذیر سابقمان کاهش پیدا کرده است.»

صنایع آب‌بر باید نزدیک خلیج فارس و دریای عمان باشند

این کارشناس آب، توسعۀ «صنایع آب‌بر» را از دیگر دلایل لزوم کاهش سهم آب «بخش کشاورزی» در ایران می‌داند و در توضیح این نکته می‌گوید: «مثلا صنایع فولاد را در نظر بگیرید. با ۳۰۰ میلیون تن تولید فولاد، اگر ۳۰۰ لیتر آب برای تولید ۱ واحد فولاد نیاز داشته باشیم، فقط ۹ میلیارد لیتر آب برای مصرف صنایع فولاد نیاز داریم. به همین نسبت در پتروشیمی‌ها آب نیاز داریم. و چون این صنایع را نبرده‌ایم کنار خلیج فارس یا دریای عمان، بلکه آورده‌ایم در محدودۀ فلات مرکزی، مجبوریم برای این صنایع از همین آب تجدیدپذیر شیرین داخل کشور استفاده کنیم.»

ناامنی مرزها و دژ امن فلات مرکزی

اما اینکه چرا این صنایع عمدتا در مرکز ایران قرار دارند نه در نزدیکی خلیج فارس و دریای عمان و دریای خزر، سؤالی است که دکتر حامدی در پاسخ به آن می‌گوید: «دلایل ژئوپلتیک و سیاسی دارد. مسائل سیاسی ایران در اطراف کشور هنوز حل نشده است. شاید از صفویه به این سو، ایران همیشه در مناطق پیرامونی‌اش یک سری مسائل ژئوپلتیک حل‌نشده داشته. ایران یک منطقۀ خاص ژئوپلتیکی بین شرق و غرب است که فلات مرکزی‌اش با دو رشته‌کوه البرز و زاگرس از نیم‌رخ شمالی و نیم‌رخ جنوبی‌اش جدا می‌شود. فلات مرکزی مثل یک دژ بزرگ، وسط این دو رشته کوه قرار می‌گیرد. آن سوی این دژ، ما همیشه یا با عثمانی‌ها مسئله داشتیم. این اواخر با عراق مسئله داشتیم. در خلیج فارس با سرزمین‌های جنوب خلیج فارس و نیروهای مهاجم بیرونی، پرتغالی‌ها و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها مسئله داشته‌ایم، در جنوب شرقی کشور هم با پاکستان بدون مسئله نبوده‌ایم. در شمال کشور نیز با روسیه و اتحاد جماهیر شوروی مسئله داشتیم. ما همیشه در مرزهای کشورمان مسائل امنیتی حل‌نشده داشته‌ایم. ایران همیشه در معرض اشغال بوده. به همین دلیل، همۀ صنایع آب‌بر مهم را برده‌ایم به مرکز کشور؛ در حالی منابع آبی در پیرامون کشورمان است.»

جمعیت قم حداکثر باید ۱۵۰هزار نفر باشد

آقای حامدی نحوۀ استقرار جمعیت در ایران را نیز تا حد زیادی ناشی از مشکل ناامنی در نزدیکی مرزهای ایران دانست و در توضیح توزیع جمعیت در ایران و تاثیر ساختاری آن بر بحران آب گفت: «بخش اعظم جمعيت ايران، يعني بیش از ۶۰ درصد مردم ايران، در محدودۀ بزرگ و كم‌آب فلات مرکزی قرار دارد. ۴۰ درصد از كل جمعيت کشور هم در قسمت كوچكي از همين فلات مستقر شده است. اين امر محصول سياست‌گذاری‌های غلط در طول ۷۰ سال گذشته است. حالا ما ناچاريم آب را به اين محدودۀ كم‌آب برسانيم. اين آب‌رسانی، ظاهرا دلايل موجه هم دارد؛ چون ۶۰ درصد مردم كشور در اين منطقه ساكن شده‌اند و طبيعتا بايد آب مورد نيازشان را تامين كنيم. مثلا در قم حداكثر ۱۵۰هزار نفر می‌توانند مستقر شوند ولی جمعيت قم به دلايلی يك ميليون و پانصدهزار نفر شده است. طبيعتا شما بايد آب لازم اين جمعيت را تامين كنيد اما اساسا نبايد چنين جمعيتی در قم ساكن مي‌شد. يا در استان‌های تهران و البرز حدود ۲۰ ميليون نفر ساكن شده‌اند اما با توجه به كم‌آب بودن اين منطقه، اصولا نبايد چنین جمعیت عظیمی در اين دو استان ساكن مي‌شدند.»

آب را به جمعيت ببريم يا جمعيت را به سمت آب؟

محمدعلی حامدی در توضیح مشکل ساختاری فوق، در پایان سخنان خود به یورونیوز گفت: مثلا استان خوزستان ۳۰ ميليارد متر مكعب آب دارد و ۶ ميليون نفر جمعيت. از حیث دسترسی به آب، جمعيت خوزستان نبايد ۶ ميليون نفر بلكه بايد ۱۲ تا ۱۴ميليون نفر باشد. اين جمعيت از كجا بايد به خوزستان اضافه شود؟ از فلات مركزي. چرا ما نمی‌توانيم جمعيت خوزستان را به اين رقم برسانيم؟ به دلايل امنيتی، ژئوپلتيك، مرزی و غیره. همه اين‌ها دست به دست هم می‌دهند و باعث می‌شوند كه ما در برنامه‌ريزی مربوط به منابع آب و توزيع جمعيت در مناطق گوناگون كشور، دچار مشكل باشيم. بنابراين مسئله اصلی اين است كه ما برنامه‌ريزی سرزمينی‌مان را چطور انجام دهيم: آب را به سمت جمعيت ببريم (راه انتخابی فعلی) يا جمعيت را به سمت آب ببريم؟»

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

بحران آب و سوال «چه کار کنیم؟» از طرف پزشکیان؛ کشورهای مشابه ایران چگونه مشکل بی‌آبی را حل کردند؟

مسعود پزشکیان: نه زیر پایمان آب داریم و نه در پشت سدها، یکی بیاید بگوید چه کار کنیم؟

ایران تشنه در آستانه فروپاشی آبی؛ آیا صرفه‌جویی مردم راه‌حل بحران است؟