هنگامیکه یوهان فلودروس در ماه آوریل سال ۲۰۲۲ در ایران دستگیر شد، مقامهای زندان پیش از آنکه او را به سلول انفرادی منتقل کنند، کتاب راهنمای مسافرتی «لونلی پلانت»، یک نسخه از مجله «نیویورکر» و یک کتاب شعرهای عارفانه او را توقیف کردند.
پلیتیکو در گزارشی نوشت او با کارهای کمی که میتوانست در سلول مربع ۱۳۰ فوتی خود انجام دهد، دو ماه اول بازداشت را با روزی شش ساعت پیادهروی به صورت دایرهای و دو ساعت ورزش سنگین بر اساس کلاسهای «کراسفیت» که در اروپا گذرانده بود، سپری کرد.
این کارمند ۳۴ ساله کمیسیون اروپا به دلیل خستگی جسمی و روانی تلاش میکرد که فراموش کند در زندان بدنام اوین زندانی است.
فلودروس در گفتگو با پلیتیکو با تشریح جزئیات هولناک جدیدی از بیش از دو سال زندان خود در ایران، گفت: «وقتی کاملاً خسته میشدم، دراز میکشیدم و حولهای خیس روی صورتم میگذاشتم، چشمهایم را میبستم و سعی میکردم ذهنی از آنجا فرار کنم.»
او در ادامه گفت که یک ساعت از روز را صرف این کار میکرده است که خود را در مکانی دیگر تصور کند. فلودروس این لحظات را بهعنوان بهترین زمان روز خود میداند.
ایران از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ و پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران از راهبرد «دیپلماسی گروگانگیری» استفاده کرده است. زمانیکه فلودروس از سلول انفرادی خارج شد، همبندانش به او گفتند که به چه دلیل بازداشت شده است.
فلودروس در این گفتگو گفت: «وقتی به دیگر زندانیان در مورد آنچه برای من اتفاق افتاده بود، گفتم، آنها بلافاصله گفتند: اوه، اما تو یک گروگان هستی. آیا در مورد این مرد به نام حمید نوری در سوئد چیزی نشنیدهای؟»
فلودروس، شهروند سوئد در سفری به تهران که برای دیدن دوستانش داشت، بازداشت و به «جاسوسی» متهم شد. او ناگهان متوجه شد که سرنوشتش با سرنوشت حمید نوری، یکی از مقامهای پیشین قضایی ایران گره خورده است. نوری پس از بازداشت در سوئد، به دلیل مشارکت در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی ایرانی در دهه ۱۹۸۰ به حبس ابد محکوم شد.
به گفته اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، فلودروس در ایران با احتمال صدور حکم اعدام مواجه بود.
فلودروس گفت: «اگر من نبودم، یک شهروند سوئدی دیگر به جای من قرار میگرفت.»
بین امید و ناامیدی
هنگامیکه پس از ماهها کتاب شعرهای عارفانه فلودروس به او بازگردانده شد، این شهروند سوئد تلاش کرد تا با خواندن این شعرها خود را آرام کند.
بنا به گفته فلودروس، هر فردی میتواند در شرایط سخت و رنجآور نیز به دنبال معنا باشد و حتی از آن رنجها شادی به دست آورد.
فلودروس در روزهای اولی که از زندانی شدنش میگذشت فکر میکرد که اشتباهی رخ داده است و او به زودی با پرواز بعدی به بروکسل بازخواهد گشت. اما او به زودی متوجه شد که بازجویانش سفرهای قبلیاش به ایران را که بهعنوان یک مقام اتحادیه اروپا برای پروژههای مربوط به پناهجویان افغان انجام شده بود، بهعنوان فعالیتهای «جاسوسی» تلقی کردهاند.
او گفت: «همه اینها [بهزعم آنها] نشان میداد که نیت واقعی من — نیت واقعی اتحادیه اروپا و نیت من — براندازی نظام بوده است.»
به این ترتیب امیدهای او برای آزادی کمتر شد.
فلودروس گفت که «روزها و روزها و روزها بدون هیچ خبری و بدون هیچ ارتباطی گذشت.» او گفت: «من خودم را در حال گذراندن یک زمان نامحدود [در آنجا] میدیدم، پنج، ده، پانزده، بیست سال، چه کسی میداند؟ امید مانند شمعی خاموش شد.»
او که فقط اجازه داشت هفتهای سهبار از هواخوری به مدت بیست دقیقه برای هر بار استفاده کند، تصمیم گرفت تا برنامهای را برای زمان حضورش در سلول تنظیم کند. فلودروس به مدت هشت ماه در سلول انفرادی بود.
او که به زبان فارسی مسلط بود، در کنار وضع قوانینی برای حفظ نظافت فضای کوچک سلول خود، با استفاده از مقوا، صفحه و مهرههای شطرنج و ورق بازی درست کرد.
فلودروس گاهی وقتش را با بازی پوکر میگذراند. او همچنین فیلم پاپیون را که از تلویزیون ایران پخش شد، تماشا کرد.
به مدت دو هفته، اولیویه ونده کاستیل، امدادگر بلژیکی به سلول او منتقل شد، اما بعد از آن، به دلایل نامعلومی آنها را از هم جدا و به سلولهای جداگانهای منتقل کردند.
او گفت: «فکر میکنم ماهها، شاید نیم سال یا بیشتر، همانند یک آونگ بین امید و ناامیدی سپری کردم.»
بنا به گفته فلودروس، او تلاش میکرده است که فقط از آن وضعیت مخرب و ناگوار خارج شود و به مرحلهای وارد شود که شرایط فعلی را بپذیرد، حتی اگر این شرایط، سخت و دشوار باشد.
پس از ده ماه، مقامهای زندان به او اجازه دادند تا یک تماس سه دقیقهای با شریک زندگی ۳۱ ساله خود که حالا نامزدش است، «جاناتان فون فورستنمول»، داشته باشد.
فلودروس گفت که مقامهای ایران از وجود دوستپسرش باخبر بودند زیرا تلفن او را بررسی کرده بودند.
البته او هویت جنسی خود را به دلیل همبند بودن با افرادی با عقاید و رفتارهای متفاوت از جمله اعضای داعش مخفی کرد.
آزادی
تنها تماس منظم فلودروس با دنیای خارج، ارتباطش با کنسول سفارت سوئد در تهران بود. یک بار این دیپلمات سوئدی یک نسخه از کتاب رمان «جنگ و صلح»، اثر لئو تولستوی را از طریق بازجوی فلودروس برای او فرستاد.
فلودروس در دوران بازداشتش این کتاب را سه بار خواند.
فلودروس با اشاره به تأثیر مثبتی که کتاب رمان «جنگ و صلح» بر او گذاشته، گفت که این کتاب به او کمک کرده است تا از یک زاویه جدید به تجربههای خود نگاه کند. او گفت خواندن این کتاب باعث شد تا بهجای دیدن جنبههای منفی و بد شرایط، آن را به عنوان یک فرصت برای رشد و پیشرفت تلقی کند.
در بروکسل، شریک زندگی فلودروس از درخواست دولت سوئد برای عدم افشای وضعیت بازداشت فلودروس ناراضی بود. فون فورستنمول در بیش از شش سفری که به استکهلم داشت به مقامهای سوئد و خانواده فلودروس گفت که دیپلماسی پشت پرده نمیتواند به تنهایی کافی باشد.
پس از گذشت بیش از ۵۰۰ روز از بازداشت فلودروس، نیویورکتایمز در سپتامبر ۲۰۲۳ خبر بازداشت او را منتشر کرد. فلودروس در مورد انتشار تصویرش از تلویزیون ایران گفت: «این به من قوت زیادی داد.»
کارزاری توسط فون فورستنمول راهاندازی شد و توجهات زیادی را جلب کرد. پوسترهایی در سراسر بروکسل نصب شدند و رسانههای مختلف به این موضوع پرداختند.
سپس یک روز در اواسط ژوئن، زنگ تلفن فون فورستنمول به صدا درآمد. فرد تماسگیرنده یک مقام دولتی سوئد بود که به او گفت برای ملاقات با فلودروس با پرواز بعدی به استکهلم برود.
بنا به گفته فلودروس، تجربه زندانی شدنش او را تغییر داده، بهطوری که اکنون فردی معنویتر شده است.
او بهعنوان بخشی از توافق ایران وسوئد، با حمید نوری مبادله شد. بر اساس این توافق، سعید عزیزی، شهروند دو تابعیتی ایرانی-سوئدی نیز آزاد شد.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
فلودورس از زمان بازگشتش به بروکسل، یک «جشن آزادی» برگزار کرده، نوشیدن مشروبات الکلی را از رژیم غذاییاش حذف و خواندن اخبار را محدود کرده است.
او پس از شش ماه مرخصی پزشکی که در آن مشاورههای روان درمانی دریافت کرده است، در ماه ژانویه به کار خود در بخش توسعه کمیسیون اروپا باز خواهد گشت.
جاناتان فون فورستنمول در حالی که نگران به نظر میرسید همراه با اعضای خانواده فلودروس برای استقبال از شریک زندگیاش به فرودگاه سوئد رفت.
فلودروس پس از پیاده شدن از هواپیما در باند فرودگاه زانو زد و از او خواستگاری کرد. او سپس با صدایی لرزان گفت که «خوشحالترین» مرد زنده است.