چرا انتخابات ترکیه برای ایرانیان مهم است؟ اهمیت به قدرت رسیدن کمال قلیچداراوغلو یا رجب طیب اردوغان در فردای دور دوم انتخابات و تاثیرش بر تضاد منافع تهران و آنکارا در قفقاز و یا مسئله آذربایجان ایران چیست؟
روند انتخاباتی که نشریه «اکونومیست» آن را مهمترین انتخابات سال ۲۰۲۳ دانسته، نهتنها توجه شهروندان ترکیه را به خود جلب کرده است، بلکه بهنظر میرسد سیاستمداران و شهروندان سایر کشورهای خاورمیانه نیز این انتخابات را با دقت و حتی هیجان دنبال میکنند.
نگاهی به هشتگهای انتخابات ترکیه به عربی، فارسی و حتی یونانی نیز مؤید این توجه و علاقه است.
ایرانیان نیز به دلایل مختلف از علاقمندان به موضوع انتخابات ترکیه هستند؛ به نظر میرسد این علاقه نهتنها از آن رو است که در سالهای اخیر انتخابات در ایران با عملکرد شورای نگهبان هرچه بیشتر از معنا تهی شده و احساس همسرنوشتی از آن برآمده، بلکه از این جهت است که در سالهای اخیر با افزایش خرید مسکن در ترکیه از سوی ایرانیان، جمعیت قابل توجهی از شهروندان ایران نیز ساکن این کشور شدهاند.
سرنوشت دستگاه سیاسی حاکم بر ترکیه که بیش از دو دهه سکان حکمرانی این کشور را در دست داشته و در مجموع نیز علیرغم تمام فراز و فرودها رابطه بدی با دولتمردان تهران نداشته نیز برای دولت ایران مهم است؛ چراکه هر نوع تغییری در آن میتواند روابط دو کشور را که اختلافات و اشتراک منافع بسیاری را در خود جای داده، دستخوش چالش کند.
ایران در دور اول انتخابات ترکیه
از زمانی بیش از یکماه قبل از آغاز انتخابات ترکیه، رسانههای همسو با اردوغان تلاش کردند از موضوع «ایران» برای تهییج حس ملیگرایی ترکها بهره گیرند.
هنوز کمال قلیچدار اوغلو، رقیب اردوغان پای روسیه را به میان نکشیده بود که روزنامه حریت پای ایران را وسط کشید.
بر اساس خبر حریت، محمد فرازمند سفیر ایران در آنکارا در حاشیه ضیافت افطار سفارت ایران به تمل قره ملا اوغلو، رهبر حزب اسلامگرای سعادت (که از سال ۲۰۱۸ در ائتلاف «ملت» و همراه با کمال قلیچداراغلو جای گرفته) گفته بود: «امیدواریم آقای قلیچداراغلو پیروز شود تا ترکیه از سوریه بطور کامل عقبنشینی کند.»
روزنامه حریت توضیح نداد که منبع این ادعا چیست و جملات رد و بدل شده بین آقای فرازمند و قره ملااغلو چگونه به دست این روزنامه رسیده بود.
علیرغم تکذیب رسمی سفارت ایران، اما روزهای متمادی کمپین رسانهای آقای اردوغان تلاش وافری به خرج داد تا چنین تصویری در افکار عمومی ترکیه بسازد که پیروزی قلیچداراغلو خواستۀ بیگانگان از جمله ایران و آمریکا و اروپاست و این اردوغان است که مانع تحقق اراده بیگانگان در ترکیه میشود و نمادی از ملی و بومی بودن است.
این اتهامات در حالی علیه کمال قلیچدار اوغلو مطرح شده که او در دور اول انتخابات، روسیه را به دخالت در انتخابات ترکیه متهم کرد و اکنون نیز اندک رسانههای نزدیک به قلیچداراغلو، از دخالت جمهوری آذربایجان و شخص الهام علیاف به نفع اردوغان سخن میگویند.
آنها همچنین علیاف را عامل حمایت روز گذشتۀ از اردوغان اعلام میکنند و بر این موضوع تاکید دارند که اوغان سالهاست به عنوان مشاور شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان (سوکار) از دولت باکو حقوق میگیرد و پیشتر هم قریب به یک دهه در باکو ساکن و مشغول به کار بوده است. سینان اوغان، کاندیدای راست افراطی، در دور اول انتخابات ۵.۲٪ آراء را به دست آورد.
اینکه سیاست ایران در قبال انتخابات ترکیه چیست و رسانهها و دولتمردان تهران دل در گرو کدام طرف دارند نیز خود پرسشی است قابل تامل.
بنظر میرسد رسانههای اصولگرا در ایران بطور واضح علاقمند به پیروزی و تداوم قدرت رجب طیب اردوغان و حزب اسلامگرای تحت رهبری او هستند؛ علاقهای که شاید بیش از هر رسانه دیگری در خبرگزاری تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران قابل مشاهده است.
این در حالیست که رسانههای اصلاحطلبی چون انتخاب، بیشتر دل در گرو رقیب اردوغان دارند و قلیچداراغلو را با توجه به گفتمان سیاسی دموکراتیک او میپسندند.
اما پرسش مهم شاید این باشد که نتیجه این انتخابات بر روابط دو کشور چه خواهد بود؟
ساواش پرغم، روزنامهنگار ایرانی-ترکیهای ساکن استانبول میگوید: «ایران به عنوان یکی از مهمترین همسایههای ترکیه نتیجه این انتخابات را از نزدیک رصد میکند چراکه هرگونه تغییری در صحنه سیاست ترکیه میتواند بر روابط دو جانبه و منطقهای ایران و ترکیه نیز تاثیر بگذارد.»
او میافزاید: «مسأله سوریه و قرهباغ بعد از جنگ، حمایت ایران از ارمنستان و ترکیه از آذربایجان در قفقاز، مسئله کردها در منطقه خاورمیانه، مسئله پناهجویان و دیگر مسائل مرزی از موضوعات پرتنش بین ایران و ترکیه هستند که هرگونه تحولی را برای طرف مقابل مهم میکند.»
از نظر او: «اردوغان ۲۱ سال است که در ترکیه در مسند قدرت قرار دارد لذا سیاستهای اردوغان در کلیت برای ایران شناخته شده است اما خط مشی ائتلاف تحت رهبری کمال قلیچداراغلو متشکل از احزاب گوناگون با گرایشهای متفاوت در سیاست داخلی و خارجی، با ۷ معاون رئیس جمهور (رهبران ۵ حزب موتلف و ۲ شهردار آنکارا و استانبول) برای ایران مبهم است و ممکن است بسیاری از سیاستهای منطقهای ترکیه درباره ایران را دستخوش تغییر کند. بنابراین ایران علاقه دارد با اردوغانی که سیاستهایش شناخته شده است و ۲۱ سال در قدرت بوده، ادامه دهد.»
سجاد آتشبار، کارشناس مسائل ترکیه در اندیشکده جریان در تهران نیز میگوید: «انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه اگر با پیروزی احتمالی اردغان همراه باشد بدون تردید روند موجود در روابط ایران و ترکیه تداوم خواهد یافت و چالشهای منبعث از رقابتهای منطقهای، دو کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اما در صورت پیروزی مخالفان که امیدها به آن در حال کم رنگ شدن است نیز نمیتوان انتظار تغییرات شگرف در روابط دوجانبه را داشت و با توجه به بروز اختلافات داخلی و نیز تشتت در ائتلاف مخالفان، احتمالا از شدت مداخلات منطقهای ترکیه کاسته شده و زمینههای اختلاف نظرهای منطقهای حداقل در کوتاهمدت کم رنگتر خواهد شد.»
تاثیر معادلات جدید سیاست ترکیه بر تضاد منافع تهران و آنکارا در قفقاز
نتیجه دور اول انتخابات نه تنها اردوغان و قلیچداراغلو را از دست یافتن به ۵۰٪ آراء و رسیدن به مقام ریاست جمهوری بازداشت بلکه موجب برآمدن چهرهای به نام سنان اوغان در سیاست ترکیه شد. سیاستمداری اهل شهر ایغدیر که به لحاظ تاریخی بخشی از نخجوان است و تا سال ۱۸۲۸ خاک ایران بوده و با معاهده ترکمنچای به روسیه واگذار میشود و بعدها روسها آن را به ترکها میدهند.
اوغان همچنین تحصیلکرده مسکو و زبان مادریش نیز ترکی آذربایجانی است.
او که رابطه نزدیکی با دولت آذربایجان دارد و پیشتر در یک سخنرانی خود را فرزند معنوی ابوالفضل ایلچی بیک رییس جمهوری اسبق و مخلوع جمهوری آذربایجان نیز دانسته بود بنظر میرسد با برآمدن و جای گرفتن احتمالی او در دولت اردوغان توجه ویژه ترکیه به قفقاز جنوبی و حمایت ترکیه از باکو را افزایش خواهد داد.
آقای اوغان همچنین گفته میشود رابطه نزدیکی با جریانهای سیاسی ایرانی مستقر در ترکیه دارد که در تلاشند تا استانهای آذرینشین را از ایران جدا کنند و تحت عنوان جریانهای «استقلالطلب آذربایجان جنوبی» شناخته میشوند.
«سجاد آتشبار» در تهران میگوید: «سینان اوغان حمایت خود از آقای اردوغان را علنی کرده است. اختلافات شدید اوغان با دولت باغچهلی و حزب حرکت ملیگرا بر هیچ ناظری پوشیده نیست. آینده سیاسی اوغان در ائتلاف حاکم، منوط به نحوه تعامل او با باغچه لی است.
در صورتی که اوغان جایگاه موثری در دولت آتی اردوغان داشته باشد می توان از تاثیر او بر سیاست ترکیه در قفقاز سخن گفت. من معتقدم که در طی سال های اخیر ترکیه از ظرفیت های خود برای تغییر در مناسبات قدرت در قفقاز جنوبی بهره برده و افزوده شدن تعداد نیروهای ملی گرا در درون ائتلاف حاکم به تنهایی نمی تواند معادلات قدرت در قفقاز جنوبی را به نفع ترکیه تغییر دهد.
نکته مهمی که نباید از آن غافل شد این است که اگر قدرت ملی گرایان در ائتلاف حاکم به حدی افزایش یابد که پراگماتیسم اردوغانی را بیش از شرایط فعلی تضعیف نماید، موانع بر سر عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان نیز افزایش خواهد یافت و همینطور امکان بروز تنشهای مقطعی میان ایران و ترکیه بر سر اظهار نظرها و اقدامات تحریک آمیز افزایش خواهد یافت.»
ساواش پرغم در استانبول اما معتقد است: «میدانیم که آقای اوغان برای دور دوم از آقای اردوغان اعلام حمایت کرده و اطلاعات زیادی وجود دارد که حاکی است میانجیگری بین اوغان و اردوغان توسط الهام علیاف صورت گرفته است. ادعایی که هیچیک از طرفین هم تاکنون آن را تکذیب نکردهاند.
معتقدم سینان اوغان از جهت قدرت و نفوذ سیاسی هنوز تاثیر چندانی بر روی سیاستهای ترکیه در قفقاز جنوبی ندارد. البته نباید فراموش نکرد که افزایش رای ملیگرایی ترک در دور اول انتخابات حکایت از این دارد که بعد از این ما شاهد برآمدن بیش از پیش ملیگرایی ترک در سیاست خارجی و داخلی ترکیه خواهیم بود که یکی از مهمترین عناوین این سیاست نیز چنانکه میبینیم در قفقاز رخ داده و میدهد.
افزایش نفوذ سیاسی و نظامی ترکیه در قفقاز بیشک یکی از مهمترین تنشهایی است که بین ایران و ترکیه وجود دارد. حتی من معتقدم در افزایش تنش بین ایران و آذربایجان هم نباید نقش ترکیه را نادیده بگیریم. در ماههای اخیر میبینیم که به سفارت آذربایجان در تهران حمله میشود و دیپلماتها اخراج میشوند و در باکو عده زیادی به اتهام همکاری با ایران بازداشت میشوند. اینها همه نتایج تنش بین ایران و آذربایجان و ترکیه است. در این میان روسیه نیز که قفقاز را عمق نفوذ تاریخی خود میداند نه خواستار افزایش نفوذ ایران در این منطقه بویژه در ارمنستان است و نه خواستار افزایش نفوذ ترکیه در سمت آذربایجان.
باید به این مسئله دقت کنیم که ادامه تنش بین ایران و ترکیه در حوزه قفقاز میتواند کار را به جنگهای نیابتی و حتی درگیریهای گرم میان دو کشور بکشاند.»
ملیگرایی ترک ، تورانگرایی و مسئله آذربایجان ایران
ملیگرایی ترک مسلط بر فضای سیاسی-رسانهای ترکیه این روزها دیگر چنان فراگیر است که دیگر خبرگزاری رسمی دولت ترکیه ، آناتولی با کنار گذاشتن محذورات و معذورات گذشته اخبار مربوط به جدایی طلبان آذربایجانی ایرانی را برجسته میکند و بعضا از عنوان آذربایجان جنوبی نیز برای اطلاق مناطق شمال غربی ایران استفاده میکند. با این وصف ، ملیگرایی ترک در حال برآمدن ، بنظر میرسد نه تنها در شمال ارس تاثیر خود را گذاشته بلکه بدش نمیآید که در جنوب ارس نیز به عنصری موثر تبدیل شود.
حال پرسش این است که نتیجه این تغییر معادلات و تمایل و توجه ملیگرایان ترک به آذربایجان ایران و این مسئله چه تاثیری بر روابط ایران-ترکیه خواهد داشت؟
ساواش پرغم میگوید: « واقعیت این است که در ترکیه پان ترکیسم و ملیگرایی ترک رو به افزایش است. نباید فراموش کرد که یکی از دغدغههای تاریخی بین ایران و ترکیه مسئله پان ترکیسم است. دولت اردوغان با حزب حرکت ملیگرای ترک به رهبری دولت باغچهلی سالهاست که وارد ائتلاف شده و روند بهرهگیری از گفتار و سیاستهای ملیگرایی ترک را در حد بسیار بالایی افزایش داده و ملیگرایی ترک به مهمترین رکن سیاست داخلی و خارجی ترکیه تبدیل شده. این روال ادامه دارد که نتیجه آن را در جنگ دوم قرهباغ دیدیم که باعث بحران جدی بین ایران و ترکیه شد. به هر روی پانترکیسم یکی از مهمترین چالش های رابطه ایران و ترکیه هست و خواهد بود.»
سجاد آتشبار در تهران نیز معتقد است: «بدون تردید انتخابات اخیر در ترکیه ، نقطه عطفی در حیات سیاسی آقای اوغان بود. کسب آرای ۵ درصدی، او را تبدیل به یکی از رهبران آیندهدار بلوک ملی گرایان ترک نمود. با این حال وزن و اعتبار سیاسی کسب شده از جانب او تا حد بسیاری برخاسته از مخالفت او با طریقه سیاست ورزی مرسوم در نزد ائتلاف حاکم و اپوزیسیون سنتی در ترکیه، و پیشنهاد روشی مجزا از این دو گروه بود.
زد و بند او با سران ائتلاف حاکم و پیوستن به بلوک قدرت، محتملا بخشی از آن ۵ درصد را از او جدا خواهد کرد. و تصویر او بعنوان یک لیدر مستقل را مخدوش خواهد نمود. توجهات اوغان به آذربایجان ایران، ریشه در تبار [جمهوری] آذربایجانی و قفقازی او دارد.
از دید من احتمال حاکم شدن دیدگاه های آقای اوغان در قبال این موضوع در صورت پیروزی آقای اردوغان قطعی نیست. اگرچه ممکن است حضور موثر او در دولت آتی تاثیراتی بر نوع نگاه دولتمردان ترکیه داشته باشد اما به نظر می رسد، سیاست رسمی و اعلامی ترکیه در قبال ایران دچار تغییرات شگرف نگردد.
روابط نهادینه و قاعده همکاری در عین رقابت که دههها بر روابط ایران و ترکیه حاکم بوده را بوده، قدرتمندتر از دیدگاه های آقای اوغان می دانم و معتقدم حضور احتمالی او در قدرت به تعدیل دیدگاه هایش منجر خواهد شد.»
آقای آتشبار تاکید میکند: «از دید برخی ناظران، محافلی در ترکیه به دنبال بهره برداری از موضوع آذربایجانِ ایران برای اعمال فشار بر تهران هستند. قدرت گیری بیشتر این دیدگاه بیش از هرچیز تابعی از سطح قدرت ملی ایران و نیز سطح روابط دوجانبه ایران و ترکیه و معادلات پیچیده آن است.»
خارجیستیزی ترکی و ایرانیان مقیم ترکیه
خارجیهای مقیم ترکیه و بویژه میلیونها سوری پناهنده در ترکیه چند سالی هست که به عنصری تعیین کننده در سیاست داخلی این کشور تبدیل شده اند.
اگرچه در برنامه ائتلاف تحت رهبری کمال قلیچداراوغلو حل و فصل مسائل آنکارا-دمشق و سپس بازگرداندن پناهجویان سوری و افغان طی ۲ سال به کشورشان پیش بینی شده اما قدرت گرفتن راست افراطی در جایگاه «تاجبخش» در انتخابات اخیر و شرط حزب ظفر برای اخراج بلادرنگ پناهجویان سوال برانگیز شده است.
حزب ظفر به رهبری امید اوزداغ که سینان اوغان کاندیدای آن در دور اول انتخابات بود از هر دو کاندیدای دور دوم یعنی قلیچداراوغلو و اردوغان نه تنها اخراج مهاجران بلکه سلب تابعیت از خارجیهایی را طلب می کند که از طریق خرید ملک و سرمایه گذاری در سالهای اخیر شهروند ترکیه شدهاند.
ایرانیان مقیم ترکیه، نگران از چنین رویکرد راستگرایانه، این سوال را از خود میپرسند که در فردای دور دوم انتخابات سرنوشتشان چه خواهد شد؟
شهریار شمس مستوفی روزنامه نگار و رییس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران که تحولات مربوط به ایرانیان مقیم ترکیه را از نزدیک دنبال میکند میگوید: «با توجه به نتیجه انتخابات دور اول و تاثیر بالای رای راست افراطی در مرحله دوم، هردو رقیب در مورد خارجیهای مقیم ترکیه برنامههای شدیدتری را اعلام و اجرا خواهند کرد.
کمال قلیچداراوغلو اعلام کرده است فروش خانه به خارجیها را ممنوع خواهد کرد. طبیعتا بخش عمدهای از این خریداران ایرانیان هستند که از این امکان مهاجرت محروم خواهند شد. احتمال اینکه اردوغان نیز در صورت پیروزی شرایط را بر اینگروه سختتر کند دور از انتظار نیست.
گروه بعدی حدود ۴ میلیون پناهجوی سوری هستند که آنان نیز قطعا از تیغ این انتخابات مصون نخواهند بود. اجتماع سوریها به یکی از چالشهای ترکیه تبدیل شده است.
شماری از سوریها بصورت رسمی بعنوان پناهجو در مراجع بینالمللی ثبت نام کردهاند. از این رو، برخورد با آنان و دیپورت کردنشان برای دولت ترکیه شاید خیلی آسان نخواهد بود.
دولت ترکیه اخیر شدیدتر از گذشته با پناهندگان غیرقانونی برخورد می کند و انتظار میرود بعد از انتخابات این برخورد شدیتر شود.
این امکان هست که اردوغان به دلیل اینکه گرایش کمتری که به غرب دارد برخورد شدیدتر با مهاجران را در دستور قرار دهد و شاید مرزهای غربی خود را برای خروج آنان به سمت غرب باز کند اما قلیچدراوغلو کار سختتری پیش رو خواهد داشت چرا که برخورد با پناهندگان سوری بدون جلب رضایت غرب کار چندان سادهای نخواهد بود.
می توان این گونه نتیجه گرفت که قوانین پناهندگی، مهاجرت و اخذ شهروندی ترکیه سختتر خواهد شد و ایرانیان که بیشتر برای آزادیهای اجتماعی و امکاناتی چون داشتن حساب بانکی برای تجارت با جهان اقدام به اخذ شهروندی ترکیه میکردند، باید دنبال راههای جایگزین باشند.
اما سجاد آتشبار بدبین نیست و معتقد است: « با توجه به احتمال بالای تداوم حکمرانی اردوغان در ترکیه، سیاست رسمی دولت در قبال اتباع خارجیِ غیرپناهجو، با هدف تلاش برای جذب سرمایههای خارجی تداوم خواهد یافت. با توجه به این که گفتمان بیگانهستیز فعلی در ترکیه عمدتا متوجه اتباع سوری، افغان و پاکستانی است و نیز با توجه به این که ایران و ایرانیان از جایگاه بهتری نزد افکار عمومی ترکیه برخوردارند، بنظر نمیرسد رویکرد دسته جمعی و منسجم منفی در قبال ایرانیان حاضر در ترکیه شکل بگیرد.»
ساواش پرغم اما قائل به تفکیک ایرانیان است و میگوید: «باید ایرانیان را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول، کسانی هستند با درآمد بالا که از طریق سرمایه گذاری و خرید ملک و بصورت قانونی قادر به اخذ شهروندی و یا اجازه اقامت و اشتغال شدهاند و چندان از رویکردهای جدید خارجیستیزی و نژادپرستانه متاثر نخواهند شد.
دسته دوم، کسانی هستند که با عنوان پناهجو و به دلایل سیاسی یا گرایش جنسیتی و مذهبی مجبور به ترک ایران و اقامت در ترکیه شدهاند و اغلب نیز منتظر پذیرش درخواستشان و انتقال به اروپا و یا آمریکا هستند و عموما هم شرایط مالی خوبی ندارند.
شرایط برای این دسته از ایرانیان از وقتی که سازمان ملل متحد روند پذیرش پناهندگی را به ادارات مهاجرت ترکیه واگذار کرده دشوارتر شده است. این گروهی از ایرانیان از سوی مقامات رسمی تهدید به دیپورت به ایران میشوند. بدون تردید این گروه از ایرانیان از رویکرد ضدخارجی و نژادپرستانه در ترکیه به شدت تاثیر خواهند پذیرفت.»