در اولین واکنشها به تصویب تحریمهای جدید از سوی مجلس نمایندگان آمریکا، حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران، عباس عراقچی معاون حقوقی وزارت خارجه و نیز کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، از تصمیم قاطع ایران در پاسخگویی به این تحریم ها سخن گفتند، اما اتخاذ تصمیم مشخص در این زمینه به بررسی های بعدی موکول شد.
طرح مصوب روز سهشنبه مجلس نمایندگان آمریکا، که در حقیقت رایگیری برای طرح مصوب مجلس سنا بود، از آنجا که شامل پیوستهای جدیدی بویژه در مورد تحریم کره شمالی است باید بار دیگر به تصویب مجلس سنا برسد و پس از آن برای تبدیل شدن به قانون وارد مرحله تایید و امضای رئیس جمهوری ایالات متحده خواهد شد. بنابراین فرصت معینی در اختیار ایران خواهد بود تا برای واکش مناسب خود تصمیم بگیرد.
علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس روز پنجشنبه از تصویب طرحی در صحن مجلس در روز شنبه آینده خبر داد که سمت و سوی آن پاسخ دندان شکن به کنگره آمریکا است. او اضافه کرد که آمریکا باید ادب سیاسی را یاد بگیرد و معنایی ندارد که با تغییر دولت در آمریکا، یک توافق بین المللی که پس از ماهها مذاکرات فشرده و سخت با حضور ۶ کشور که ۵ کشور آن عضو ثابت و اصلی شورای امنیت سازمان ملل است و تمام اعضا از جمله خود آمریکا نیز آن را امضا کردهاند، زیرسوال رفته و مفاد آن نقض گردد.
آقای بروجردی اظهار امیدواری کرد با توجه به اینکه بقیه اعضای دائم شورای امنیت، آلمان و حتی اتحادیه اروپا مخالف این خط مشی جدید دولت آقای ترامپ هستند، آمریکاییها عملا با این اقدام خود را در انزوا قرار خواهند داد.
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز روز پنجشنبه در مشهد گفت «به رسانه ها توصیه می کنم متن مصوبه آمریکاییها باید آنقدری که واقعی بوده نشان داده شود، بنابراین رسانهها و رادیو و تلویزیون اضطراب بلاوجه ایجاد نکنند؛ چراکه حادثه خیلی سهمگینی نیست، تخلف شده اما تاثیر شایان ذکری در کشور نمیگذارد.» او اضافه کرد که «برجام در شورای امنیت مصوب شده، بنابراین یک کشور نمی تواند با مصوبات داخلی خود آن را خراب کند.»
همچنین علی اکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی در امور بین الملل و عضو هیات نظارت بر برجام، روز پنجشنبه در مورد هدف آمریکا از اعمال تحریم های جدید علیه ایران گفت «آنچه آمریکایی ها انجام دادند برای ما ناشناخته نیست. آقای ترامپ هم در سیاست داخلی و هم خارجی خود، روشی را در پیش گرفته است که در نهایت به ضعف آمریکا هم در داخل و هم در صحنه بینالمللی منجر خواهد شد.»
آقای ولایتی در مورد واکنش مشخص ایران، با اشاره به کنش و واکنشهای گذشته ایران و غرب در مورد برنامه هسته ای اضافه کرد: «در گذشته آمریکا و غربیها از ما خواستند که مدت کوتاهی همه کارهای هستهای را متوقف کنیم و ما هم متوقف کردیم اما این ها قول سه ماه داده بودند، اما بیش از دو سال طول کشید بعداً جمهوری اسلامی تصمیم گرفت و فعالیتهای هسته ای خود را از سر گرفت. آمریکایی ها بدانند که همه گزینه ها برای جمهوری اسلامی ایران روی میز است.»
پرسش این است که از مجموعه واکنشهای مقامات جمهوری اسلامی چه گزینههایی می تواند در برابر تحریمهای یکجانبه آمریکا حاصل شود؟ به نظر میرسد اولین گزینهای که مقامات مسئول بر آن امید بسته اند این است که اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی نیز مانند ایران تحریم های جدید را نقض برجام تلقی کنند و با اتخاذ مواضع رسمی در قبال آن، آمریکا را منزوی و وادار به کنارگذاردن طرح تحریم ها سازند.
به نظر میرسد که این چندان امید واقع بینانه ای نیست، زیرا دستگاه رهبری آمریکا نیز مانند مقامات جمهوری اسلامی به فراست دریافته که هر طرف در نقض برجام پیشدستی کند، بازنده اصلی خواهد بود. به همین خاطر دونالد ترامپ علیرغم تهدیدهای اولیه در کمپین انتخاباتی خود، نه تنها توافق برجام را کنار نگذاشت بلکه بر نظارت جدی و سخت بر اجرای دقیق آن تاکید کرده و تا کنون بر وفاداری ایران به توافق نیز مهر تایید نهاده است. دلایلی نیز که برای تحریم های جدید مطرح کرده خارج از قلمروی برجام و بویژه شامل «مقابله با برنامه موشکی ایران، بی ثباتسازی منطقه و نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی ایرانیان» است.
بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا و جامعه بین المللی (به جز روسیه و متحدان منطقه ای جمهوری اسلامی) یا با این دلایل آمریکا موافقند و یا حداکثر در قبال آن جانبداری و اظهار نظر نمی کنند. بنابراین مردود شمردن دلایل تحریم با استدلال نقض روح یا متن برجام، به جز برخی همدردیهای دیپلماتیک، طرفداران زیادی برای ایران فراهم نخواهد ساخت.
انتخاب دیگر ایران گزینهای است که علی اکبر ولایتی تلویحا به آن اشاره کرده و آن از سرگرفتن فعالیتهای هستهای به عنوان یک تهدید متقابل است. اما چنین رویکردی از طرف ایران نه تنها عامل بازدارنده در قبال تحریمها نخواهد بود بلکه از سوی گروه ۱+۵ به عنوان نقض عملی برجام تلقی خواهد شد و ایران به عنوان آغازگر نقض، بار دیگر کل جامعه بین المللی را رو در روی خود قرار خواهد داد. مضافا به اینکه از سرگیری فعالیتهای هستهای نه تنها سودی برای ایران ندارد بلکه اتلاف مجدد میلیاردها دلار از بودجه کشور خواهد بود.
گزینه دیگری که از میان اظهار نظرهای اولیه مقامات جمهوری اسلامی استنباط می شود، جدی نگرفتن و ناجیز شمردن تحریمهای جدید آمریکا و در نتیجه فقدان سیاست مشخص در قبال تحریمها است. بیان این نکته در سخنان رئیس مجلس که «مصوبه آمریکاییها حادثه خیلی سهمگینی نیست و باید توجه داشت تاثیر شایان ذکری در کشور نمیگذارد و اندازه و تاثیر آن در زندگی مردم نازل است»، در عمل می تواند آثار مخرب این تحریم ها بر سرمایه گذاری کشورها و شرکت های بزرگ غرب در توسعه اقتصادی ایران را نادیده بگیرد و سیاست خارجی ایران را دستخوش دنباله روی از رویدادهای منطقه و جهان سازد.
و اما گزینه دیگری که می ماند، ارائه یک دیپلماسی قوی از سوی ایران متکی بر واقعبینی در قبال بحران منطقه و نیز الزامات داخل کشور برای پیشبرد اصلاحات عمیق در جهت توسعه سیاسی و اقتصادی و تامین حقوق شهروندی است. بسیاری از تحلیلگران چنین رویکردی را مستلزم تجدید نظر در سیاست خارجی ایران بویژه کنار نهادن آمریکاستیزی و تلاش در جهت پیوستن به جامعه جهانی و حل و فصل بحران منطقه با حفظ منافع همه کشورها و ملت های درگیر، و در عرصه داخلی باز کردن راه برای اصلاحات ساختاری میدانند. رویکردی که می تواند ایران را نه صرفا به عنوان یک جانب مطلق و انعطافناپذیر از ستیزههای منطقهای، بلکه به عنوان قدرتی سازنده و صلح طلب معرفی کند و از گرفتاری مکرر تحریم های زنجیرهای نیز رها سازد.
اگر چه به نظر میرسد دولت حسن روحانی تا کنون تلاشهایی را در جهت اتخاذ چنین سیاستهایی آغاز کرده، اما آیا مجموعه ساختار سیاسی ایران آمادگی لازم برای پذیرش چنین رویکرد واحدی را خواهد داشت؟