«ویولتا نقشی رویایی است، چون سِیر و سلوک بسیاری دارد. او برای نخستین بار در زندگی عاشق میشود.»
لاتراویاتا یا «بانوی گمراه» یکی از محبوبترین اپراهای جوزپه وردی، آهنگساز بزرگ ایتالیایی است.
این شاهکار موسیقی این بار با آهنگسازی و تنظیمی از یانیک نِزِت سگوئین و اجرای دیانا دامارو و خوان دیهگو فلورِز در نقشهای اصلی به صحنه اپرای متروپولیتن نیویورک بازگشته است.
مطالب یورونیوز را در واتساپ دریافت کنید
خوان دیهگو فلورِز درباره این اپرا میگوید: «وردی استاد نمایش احساس است. او احساساتی نظیر عشق، اندوه و خشم را به شکل موسیقی آوازی در قالب نقشهای اپرایش ریخته است. گاه که به موسیقی این اثر میاندیشید به نکاتی تازه پیمیبرید و میگویید: بله! درست است، ممنون آقای وردی!»
لاتراویا داستان ویولتا، روسپی درباری را روایت میکند که از زندگی به جان آمده و میداند که به زودی میمیرد اما درست همان موقع عشق واقعیاش را پیدا میکند.
دیانا دامرو که نقش ویولتا را بازی میکند درباره نقش خود میگوید: «ویولتا نقشی رویایی است، چون سِیر و سلوک بسیاری دارد. او برای نخستین بار در زندگی عاشق میشود. او اول سعی میکند مراقب دلش باشد اما سرانجام خود را به عشق میسپارد و خودش یکسره «دل» میشود.»
خوان دیهگو فلورِز درباره قطعه آرای کار میگوید: «او آریای شگفتانگیزی دارد که میخواند: آه ای سوزنده جانهای من! در واقع میگویم که چه خوشاقبالم که محبوبم همه چیزش را رها کرده و حالا با من است.»
مایکل مهیر، کارگردان هنری این اثر آن خواسته خاطرات ویولتا را در بازیهای روی صحنه زنده کند. او هنگام مرگ در سفر با تنها عشق واقعی خود تمام زندگیاش را مرور میکند.
او درباره صحنه مرگ در انتهای کار میگوید: «زیبایی متعالی در لحظهای از راه میرسد. درست پیش از جان سپردن، لحظه فیض و رهایی شخصیت از راه میرسد؛ که به اندازه همان بدرودِ تلخ خلسهآور است.»
پایان اپرا بسیار دراماتیک و پُر کشش است؛ نوری خفیف با همراهی موسیقی صحنه پیش از مرگ ویولتا را میپوشاند و او میخواند: خداوندا جوان جان سپردن ...
**بیشتر بخوانید: **
[اپرای الکترا، داستان شخصیتهای آشفته حال و رنجکشیده است](خوانندگان اپرای پارسیفال از تجربه بینظیر خود میگویندhttps://fa.euronews.com/2018/11/29/electra-opera-the-story-of-the-turbulent-characters-is-overwhelmed)