عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه در رأس یک هیئت عالیرتبه دیپلماتیک وارد باکو شد و قرار است روز دوشنبه با همتای آذربایجانی خود و دیگر مقامات بلندپایه این کشور دیدار و گفتگو کند.
این سفر که در برههای حساس و پس از دورهای از تنشهای سینوسی میان تهران و باکو انجام شده را باید فراتر از یک دیدار تشریفاتی معمول دانست و بیشتر به مثابه تنظیم دقیق ساعت دیپلماسی تهران با واقعیتهای جدید منطقه قفقاز قلمداد کرد.
در حالی که پیشتر شاهد فراز و نشیبهای تندی در روابط دوجانبه بودهایم، حضور عالیترین مقام دیپلماتیک ایران در باکو نشانگر تمایل تهران برای عبور از «فاز تنشهای فرسایشی» به سمت «مدیریت عملگرایانه» روابط است.
به اذغان تحلیلگران، این سفر همچنین میتواند «گام مکمل دیپلماسی» پس از مانورهای نظامی اخیر و تلاش در جهت حفظ منافع ایران در معادله پیچیده قفقاز جنوبی باشد.
اهمیت زمانی سفر
این بازدید در تقویم سیاسی منطقه درست در برههای صورت میگیرد که غبار درگیریهای نظامی خوابیده و طرفین به دنبال تثبیت دستاوردها روی کاغذ هستند.
دستگاه دیپلماسی ایران پس از قدرتنمایی نظامی در مرزهای شمال غرب در قالب رزمایش «سهند ۲۰۲۵» که به نوشته ایرنا با مشارکت ۱۰ کشور عضو سازمان همکاری شانگهای و چند کشور ناظر انجام شد، اکنون برای دستیابی به امتیازهای سیاسی وارد میدان شده است.
حضور عالیترین دیپلمات ایرانی در باکو شاید بیانگر این پیام غیرمستقیم باشد که تهران به جای تقابل و انزوا آماده همکاری و حل اختلافات است و در شرایط سخت تحمل فشارها از سوی غرب، سیاست تعامل را دنبال میکند.
محورهای مذاکرات عراقچی در باکو را میتوان در سه سرفصل کلیدی دستهبندی کرد که مستقیماً بر منافع ایران و آینده دو کشور اثرگذار است:
جنگ کریدورها؛ ارس در برابر زنگزور
اصلیترین چالش تهران، خنثیسازی طرحهایی است که پتانسیل حذف ایران از شاهراههای تجاری را دارند. این سفر در شرایطی انجام میشود که بحث دالان زنگزور و احتمال تغییر در مرز ایران و ارمنستان پیشتر به یکی از حساسترین موضوعات امنیت ملی تهران تبدیل شده است. ایران میکوشد در باکو تأکید کند که هر طرح ترانزیتی نباید به دستکاری مرزهای شناختهشده بینالمللی منجر شود.
در حالی که باکو و آنکارا بر طرح جنجالی عبور از خاک ارمنستان (موسوم به دالان زنگزور) تمرکز داشتهاند، ایران با پیشنهاد جایگزین و عملیاتی «کریدور ارس» وارد مذاکره با جمهوری آذربایجان شده است.
بنا به گزارش رسانههای داخلی ایران، تهران و باکو پیشتر در سال گذشته میلادی بر سر کلیات ایجاد مسیر ترانزیتی موسوم به «کریدور ارس» که از استان آذربایجان شرقی عبور کرده و روستای آقبند در گوشه جنوب غربی بخش زنگیلان را به شهرستان اردوباد در جنوب نخجوان متصل میکند، به توافق دست یافته بودند.
به نظر میآید که حصول توافق احتمالی بر سر سرعت بخشیدن به فرایند تکمیل زیرساختهای کریدور ارس از جمله اهداف تعیین شده در سفر عراقچی به باکو باشد که در این صورت یک دستاورد راهبردی نصیب ایران خواهد شد تا بدین وسیله از دور زده شدن در نقشههای ترانزیتی در امان بماند.
از منظر سیاست خارجی، این سفر میتواند در راستای سیاست تعامل با همسایگان تلقی شود که دولت پزشکیان تلاش دارد از آن در شرایط تشدید تحریمها و فشارهای غرب، به عنوان ابزاری برای شکستن حلقه محدودیتهای اقتصادی استفاده کند.
چالشهای امنیتی
نگرانیهای تهران نسبت به حضور بازیگران فرامنطقهای (بهویژه اسرائیل) در همسایگی شمالی، همواره پاشنه آشیل روابط میان دو کشور بوده است.
حضور فزاینده اسرائیل در آذربایجان و سفر اخیر هیئت نظامی اسرائيلی به باکو، در کنار گمانهزنیهایی که از چراغ سبز آذربایجان به اسرائیل برای استفاده از آسمان این کشور به منظور حمله به ایران حکایت داشت انگیزه مضاعفی برای تهران ایجاد کرده تا بهصورت رودررو نگرانیهای امنیتی خود را با مقامات باکو در میان بگذارد.
بنابر این، یکی دیگر از اهداف سفر عباس عراقچی به باکو میتواند دریافت تضمینهای امنیتی ملموس در این خصوص باشد. به نظر میرسد طرف ایرانی به دنبال توافقی است که طبق آن، باکو متعهد شود خاک خود را بستری برای تهدید علیه همسایه جنوبی قرار ندهد؛ توافقی که میتواند فضای امنیتی مرزها را بهطور چشمگیری آرام کند.
همافزایی در کریدور شمال-جنوب
تکمیل پروژه کریدور شمال-جنوب، بهویژه مسیر غربی آن که از ایران و جمهوری آذربایجان عبور میکند، هدف مشترک و حیاتی سه کشور ایران، آذربایجان و روسیه است.
برای باکو، این مسیر اهمیت مضاعف دارد زیرا موقعیت این کشور را به عنوان یک حلقه اتصال ترانزیتی کلیدی در امتداد شاهراهی که شبهقاره هند و خلیج فارس را به روسیه و شمال اروپا پیوند میزند، تثبیت میکند.
بدین ترتیب تمرکز بر منافع مشترک اقتصادی میتواند راهکاری برای کاهش تنشهای سیاسی در نظر گرفته شود. به نظر میرسد که این یکی دیگر از اهداف سفر عباس عراقچی باشد زیرا گره زدن منافع باکو به مسیر ترانزیتی ایران، هزینهی هرگونه تنشآفرینی سیاسی را برای طرف مقابل بالا میبرد.
در همین راستا، تکمیل حلقه مفقوده راه آهن رشت-آستارا، زمان و هزینه ترانزیت کالا را در مقایسه با مسیرهای دریایی سنتی (مانند کانال سوئز) بهشدت کاهش میدهد. این امر، جذابیت کریدور را برای تجارت بینالمللی و بازیگران بزرگی مانند روسیه که بهدنبال مسیرهای جایگزین و مطمئن هستند، دوچندان میکند و سهم هر دو کشور را از امتیاز ترانزیت اوراسیا افزایش میدهد.
جمهوری آذربایجان با تکمیل بخشهای ریلی داخلی خود تا مرز ایران، نقش خود را به عنوان نقطه اتصال و هاب لجستیکی کلیدی در این شبکه تثبیت کرده است. از دید باکو، تکمیل پروژه رشت-آستارا توسط ایران، گام ضروری برای عملیاتی شدن کامل مسیر غربی و رسیدن به ظرفیت ترانزیتی کامل در منطقه قفقاز است.
با این حال، روابط دو کشور به رغم سفر وزیر خارجه ایران به جمهوری آذربایجان هنوز در سطحی نیست که بتوان از آن به عنوان «اتحاد راهبردی» نام برد؛ دقیقترین تعبیر برای تلاش تهران و باکو در میانه این همافزایی ترانزیتی شاید «همزیستی مدیریتشده» باشد.
لذا انتظار میرود ادبیات نسبتا خصمانه پیشین دو کشور در کوتاه مدت جای خود را تریبونهای رسمی به ادبیات دیپلماتیک بدهد و در بلند مدت نیز ایران همچنان تلاش خواهد کرد تا با تثبیت کریدور ارس، معادله بازی در جنگ کریدورها را از «حذف» به «مشارکت اجتنابناپذیر» تغییر دهد.