Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

گسترش توافق‌های ابراهیم به آسیای مرکزی؛ رویای اسرائیل یا یک راهبرد واقعی؟

تصویر تزئینی است
تصویر تزئینی است Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، بارها حمایت خود را از گسترش توافق‌های ابراهیم یا توافق‌های عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و چند کشور عربی که با میانجیگری واشنگتن امضا شد به جمهوری آذربایجان و آسیای مرکزی ابراز کرده است.

آگهی

اگرچه چنین سناریویی درباره آذربایجان قابل تصور است، اما در مورد آسیای مرکزی همچنان بسیار دور از دسترس به نظر می‌رسد.

نشریه نشنال اینترست در مقاله‌ای به قلم الدار ممدوف، به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: هرچند همکاری‌های متقابل با منافع بخشی از اسرائیلی‌ها و آسیای مرکزی همخوانی دارد، اما محدودیت‌های ژئوپولیتیک جدی مانع از آن است که یک تحول دیپلماتیک کامل شکل بگیرد. آسیای مرکزی قرار نیست به «آذربایجان بعدی» تبدیل شود.

گفته می‌شود مذاکرات با جمهوری آذربایجان در مرحله پیشرفته قرار دارد؛ این موضوع بازتابی از همگرایی منافع ویژه با اسرائیل است: دشمنی مشترک با ایران و درگیری با ارمنستان. اما این پویایی در مورد آسیای مرکزی مصداق ندارد.

رویکرد اسرائیل به آسیای مرکزی بازتابی از «استراتژی پیرامونی» آن است؛ سیاستی در دوران جنگ سرد که هدفش ایجاد روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب (مانند ترکیه کمالیستی و ایران پهلوی) برای مقابله با انزوای منطقه‌ای بود. انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران و فروپاشی شوروی یک دهه بعد، محیط راهبردی اسرائیل را به‌شدت تغییر داد. پس از به قدرت رسیدن نیروهای ضداسرائیلی در تهران، فروپاشی شوروی پنج کشور تازه‌استقلال‌یافته و سکولار با اکثریت مسلمان ایجاد کرد: قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان.

اسرائیل کوشید از این تحول استفاده کند و تا حدی بر پایه حضور تاریخی جوامع یهودی در این منطقه، از یهودیان اشکنازی مهاجر گرفته تا یهودیان بخارایی (از جمله اجداد وزیر خارجه کنونی اسرائیل، گیدئون ساعر).

امروزه آسیای مرکزی سه مزیت اصلی برای اسرائیل دارد:

تنوع دیپلماتیک و انرژی

پیوستن اعضای مسلمان سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی به توافق‌های ابراهیم می‌تواند مشروعیت اسرائیل در جهان اسلام را تقویت کند. قزاقستان همچنین یکی از منابع اصلی نفت خام اسرائیل است و ۲۲ درصد از واردات نفتی این رژیم را از طریق مسیر کنسرسیوم خط لوله خزر تأمین می‌کند.

بی‌اعتمادی به مدل ایران

اگرچه کشورهای آسیای مرکزی از تحریک مستقیم تهران پرهیز می‌کنند، اما بی‌اعتمادی نسبت به الگوی اسلام‌گرایانه جمهوری اسلامی در میان نخبگان سکولار منطقه بسیار عمیق است و این می‌تواند فرصتی برای گسترش نفوذ اسرائیل باشد.

امکان نفوذ راهبردی

افتتاح سفارت اسرائیل در ترکمنستان در سال ۲۰۲۳، کشوری که هم‌مرز با مناطق ترکمن‌نشین ایران است نشانه جاه‌طلبی‌های تل‌آویو برای ایجاد جای پا در عرصه اطلاعاتی و شاید بهره‌گیری از تنوع قومی ایران باشد. چهره‌های تأثیرگذار در اسرائیل آشکارا از گسترش حمایت از اقلیت‌های کرد، بلوچ و اهوازی سخن گفته‌اند تا حکومت ایران را تضعیف کنند. هرچند موفقیت در جذب ترکمن‌ها نامشخص است، اما هدف تضعیف انسجام قومی ایران روشن است.

برای دولت‌های آسیای مرکزی، تعامل با اسرائیل بخشی از محاسبات عملگرایانه است. این همکاری می‌تواند به مدرن‌سازی اقتصادی کمک کند. تخصص اسرائیل در زمینه کشاورزی، مدیریت آب و امنیت سایبری به‌شدت با نیازهای منطقه هماهنگ است، به‌ویژه در کشورهایی مانند ازبکستان و ترکمنستان که با کمبود آب مواجه هستند.

رابطه با تل‌آویو همچنین می‌تواند به افزایش توازن دیپلماتیک کمک کند. مشارکت در طرح‌های مورد حمایت آمریکا مانند توافق‌های ابراهیم، امکان کاهش وابستگی بیش از حد به روسیه و چین را فراهم می‌آورد و جایگاه آنها را در واشنگتن تقویت می‌کند.

با این حال، چهار عامل باعث می‌شود پیوستن کامل آسیای مرکزی به این توافق‌ها بعید باشد: نخست، افکار عمومی. هرچند داده‌های دقیق نظرسنجی در آسیای مرکزی اندک است، اما جمعیت‌های مسلمان این منطقه مانند دیگر نقاط جهان نسبت به جنگ غزه بی‌اعتمادتر شده‌اند. حتی رژیم‌های اقتدارگرا هم به چنین نگرانی‌هایی توجه می‌کنند. از زمان آغاز جنگ، این روند حتی در میان کشورهای امضاکننده اولیه توافق مانند امارات و بحرین نیز تشدید شده است و احتمال ایجاد روابط تازه را کاهش داده است. بیشتر کشورهای آسیای مرکزی نیز همواره از قطعنامه‌های آتش‌بس در غزه در سازمان ملل حمایت کرده‌اند. این به‌خودی‌خود مانعی رسمی برای پیوستن به توافق‌ها نیست، اما نشان می‌دهد دولت‌ها به پیامدهای آشکار آن توجه دارند.

دوم، خطر برای مسیرهای تجاری. حملات اسرائیل به ایران می‌تواند مسیرهای تجاری و لجستیکی آسیای مرکزی را که به بنادر ایرانی مانند بندرعباس و چابهار وابسته است، به خطر اندازد. تحریم‌ها و فشارهای نظامی آمریکا علیه ایران همین حالا نیز زنجیره‌های تأمین منطقه را مختل کرده و آنها را وادار کرده است مسیرهای پرهزینه‌تری از طریق روسیه یا چین انتخاب کنند. این تجربه به آنها یادآور شده است که پیوستن به کارزار آمریکا و اسرائیل علیه ایران، هزینه اقتصادی سنگینی خواهد داشت.

سوم، نقش ترکیه. برخی طرفداران توافق‌های ابراهیم بر پیوندهای قومی تُرکی برای کشاندن قزاقستان به این روند تأکید دارند، اما این دیدگاه نقش واقعی جمهوری آذربایجان را بیش از حد بزرگ می‌کند. اگرچه باکو، متحد نزدیک اسرائیل، ظاهراً از مشارکت آسیای مرکزی حمایت می‌کند، اما رهبری سازمان کشورهای ترک در دست ترکیه است و موضع ضداسرائیلی آنکارا باعث می‌شود هماهنگی برای کشورهای ترک آسیای مرکزی دشوار شود.

چهارم، فشار روسیه و چین. هرچند هر دو کشور با اسرائیل روابطی دارند، اما گسترش توافق‌های ابراهیم تحت رهبری آمریکا به آسیای مرکزی، به‌عنوان نفوذ در حوزه نفوذ سنتی‌شان تلقی خواهد شد. مسکو و پکن به‌احتمال زیاد برای محدود کردن چنین همکاری‌هایی فشار وارد خواهند کرد.

نتیجه محتمل این است که آسیای مرکزی تنها همکاری‌های کم‌خطر با اسرائیل را دنبال کند، مانند فناوری کشاورزی و آموزش امنیت سایبری، و از اقدامات دیپلماتیک بزرگ خودداری کند. قزاقستان محتمل‌ترین گزینه است که شاید به یک امضای نمادین بسنده کند، آن هم اگر همراه با امتیازات اقتصادی و دیپلماتیک از سوی واشنگتن باشد. اما هیچ‌یک از کشورهای آسیای مرکزی همانند آذربایجان، پذیرای استراتژیک اسرائیل نخواهند شد.

گسترش توافق‌های ابراهیم به آسیای مرکزی بیشتر آرزوی آمریکا و اسرائیل است تا یک راهبرد واقعی. در حالی‌که اسرائیل به تلاش خود ادامه خواهد داد و آسیای مرکزی شاید منافع اقتصادی و امنیتی محدودی به دست آورد، سیاست «چندجانبه‌گرایی متوازن» این کشورها ــ میان غرب، روسیه، چین، ترکیه، ایران و به‌طور فزاینده کشورهای عربی خلیج فارس ــ مانع از تغییر مسیر جدی خواهد شد.

به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

اقدام ترامپ، در بهترین حالت یک پیروزی نمادین برای واشنگتن به همراه خواهد داشت و در بدترین حالت، کاهش نفوذ آن در اوراسیا را آشکار می‌کند. برای آسیای مرکزی، منافع سرد و حسابگرانه بر ایدئولوژی و اتحادهای سخت‌گیرانه اولویت دارد، و در حال حاضر هزینه ترجیح دادن اسرائیل بر دیگر شرکا بسیار سنگین است.

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

شکل‌گیری جهان تُرک با محوریت آنکارا؛ چرا منافع غرب در حمایت از همگرایی ترک‌ها در آسیای مرکزی است؟

آلماتی در راه تبدیل شدن به بزرگترین مقصد توریستی آسیای مرکزی

آنتونیو گوترش کشورهای آسیای مرکزی را به رعایت حقوق بشر دعوت کرد