در دهه گذشته، رقابت برای نقشآفرینی در کریدورهای ترانزیتی منطقهای بهشدت افزایش یافته و یافتن مسیرهای مطمئن و کوتاه برای انتقال کالا و خدمات به بازارهای مصرف از اولویتهای اصلی کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده بوده است.
تأمین مواد خام اولیه و انرژی از کشورهای مصرفکننده مانند آسیای میانه نیز بر اهمیت این منطقه در معادلات جهانی افزوده است.
اتحادیه اروپا اخیراً تلاشهای خود را برای گسترش همکاری با کشورهای آسیای مرکزی افزایش داده است. در این راستا، جوزف سیکلا، کمیسر مشارکتهای بینالمللی اتحادیه اروپا، طی سفری به پنج کشور منطقه، چندین توافقنامه راهبردی را در چارچوب استراتژی «دروازه جهانی» امضا کرد.
این استراتژی با بودجه ۳۰۰ میلیارد یورویی، که رقیب پروژه کمربند و جاده چین محسوب میشود، بر چهار حوزه کلیدی تمرکز دارد: حملونقل، مواد خام حیاتی، ارتباطات دیجیتالی و انرژی پایدار. این همکاریها به تقویت پیوندهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی بین اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی کمک میکند.
احمد وخشیته، استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه معتقد است که بحران اوکراین نقش کریدورهای ترانزیتی را در معادلات بینالمللی پررنگتر کرده و به ابزاری برای چانهزنی کشورها تبدیل کرده است.
کریدورهای ترانزیتی نهتنها عنصر کلیدی نفوذ بینالمللی هستند، بلکه میتوانند در دور زدن تحریمها نیز نقش مؤثری ایفا کنند. در این راستا، ابتکار عمل اروپا برای ارتقای این کریدورها، تلاشی برای تغییر موازنه قدرت در همسایگی روسیه است.
اروپا قصد دارد با سرمایهگذاریهای اقتصادی، قطببندی جدیدی را در میان شرکای سنتی روسیه ایجاد کند و بدین ترتیب نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش دهد.
اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی
اولین اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی در روزهای ۳-۴ آوریل برگزار خواهد شد. این نشست بر تقویت همکاریهای منطقهای، امنیت انرژی و اتصال دیجیتال تمرکز دارد و نشاندهنده تعهد اتحادیه اروپا به نقشآفرینی فعالتر در منطقه است.
در این راستا، اتحادیه اروپا با امضای توافقهای راهبردی متعدد و تقویت استراتژی «دروازه جهانی» به دنبال افزایش نفوذ و حضور خود در این منطقه است.
اتحادیه اروپا به ویژه در حوزههای حملونقل، انرژی پایدار، مواد خام حیاتی و فناوری دیجیتال همکاریهایش را گسترش داده است. این تحولات میتواند فرصتهای جدیدی برای تجارت و سرمایهگذاری فراهم کند و زمینهساز تغییراتی در ساختار قدرت منطقهای شود.
تأثیر بحران اوکراین بر روابط آسیای مرکزی و اتحادیه اروپا
پس از آغاز جنگ روسیه در اوکراین، کشورهای آسیای میانه و دریای خزر بهعنوان یکی از منابع جایگزین انرژی روسیه برای اروپا مطرح شدند. کشورهای این منطقه که در گذشته بهعنوان حیاط خلوت روسیه شناخته میشدند، اکنون تغییرات عمدهای را در روابط خود با اتحادیه اروپا تجربه میکنند.
این تغییرات عمدتاً تحت تأثیر تحولات ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ اوکراین بوده و سبب شده است که کشورهای آسیای مرکزی سیاست خارجی چندوجهی را در پیش گیرند.
این کشورها ضمن حفظ روابط اقتصادی و سیاسی با روسیه، به دنبال کاهش وابستگی به مسکو و تنوعبخشی به شرکای اقتصادی خود هستند. در این راستا، آنها همکاریهایی را با کشورهای غربی آغاز کردهاند و در تلاش برای معافیت از تحریمهای ثانویه غرب هستند.
این تغییر رویکرد به کشورهای منطقه فرصت میدهد تا به استقلال بیشتری در سیاست خارجی خود دست یابند و درعینحال از تحریمهای غرب دوری کنند.
اتحادیه اروپا نیز از این تغییرات بهرهبرداری کرده و استراتژی خود را برای آسیای مرکزی بهروزرسانی کرده است. این استراتژی بر تقویت تابآوری اقتصادی، رفاه و همکاریهای منطقهای متمرکز است و درعینحال بر ترویج حقوق بشر، دموکراسی و تنوع اقتصادی تأکید دارد.
کشورهای آسیای مرکزی بهویژه در زمینه انرژی هستهای سرمایهگذاری کرده و در انتخاب همکاران خود میان روسیه، غرب و چین با چالشهایی مواجه هستند.
در این میان، ارمنستان نیز که اخیراً روابط خود را با اتحادیه اروپا تقویت کرده، در مسیر افزایش همکاریهای اقتصادی و سیاسی با اروپا قرار دارد؛ هرچند همچنان با نفوذ نظامی و اقتصادی روسیه در منطقه مواجه است.
چالشهای ژئوپلیتیکی و رقابت قدرتها
احمد وخشیته، با اشاره به افزایش رقابت میان روسیه و اروپا در پی بحران اوکراین، معتقد است که در برخی کشورهای اروپایی، این روابط به سطح دشمنی رسیده است. بحران اوکراین موازنه تهدید میان روسیه و اروپا را دستخوش تغییرات مهمی کرده است و هر یک از طرفها تلاش دارند در معماری امنیتی جدید، حوزه نفوذ خود را گسترش دهند. در این میان، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز سعی دارند با ایجاد توازن در روابط خود با روسیه و غرب، از تحولات ژئوپلیتیکی بهره ببرند و استقلال بیشتری در سیاست خارجی خود کسب کنند، هرچند این مسیر با چالشهای متعددی همراه است.
در مجموع، تغییرات اخیر در سیاستهای اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای مرکزی نشاندهنده تحولی مهم در ژئوپلیتیک منطقه است. این تحولات نهتنها بر روابط اقتصادی و سیاسی تأثیر میگذارند، بلکه چشمانداز ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی را نیز دگرگون میکنند. ازاینرو، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همچنان تلاش خواهند کرد تا در این معادلات جدید نقش پررنگتری ایفا کنند.
تحلیل وضعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی ایران در پرتو تحولات اخیر در اروپا و آسیای میانه
به گفتهی برخی تحلیلگران، اروپا نتوانست به خواستههای خود در بحران اوکراین دست یابد. آنچه از مذاکرات روسیه و آمریکا بهنظر میرسد، شرایط مطلوبی برای اروپا ایجاد نکرده است. در این شرایط، سرزمینهای الحاقشده به روسیه تحت کنترل این کشور باقی میمانند، و نیروگاه هستهای زاپاروژیا در شهر انرگدار، که بزرگترین نیروگاه هستهای اروپا است، همچنان در اختیار روسیه خواهد بود.
افزایش روابط اروپا با آسیای مرکزی و تاثیر آن بر ایران
در شرایط غیر بحرانی یعنی در شرایطی که ایران می توانست با افزایش ظرفیت تولید گاز طبیعی اقدام به افزایش صادرات گاز نماید، واردات گاز طبیعی از ترکمنستان و قزاقستان توسط اتحادیه اروپا به منظور کاهش وابستگی به گاز روسیه میتوانست تأثیرات چشمگیری بر بازار انرژی ایران داشته باشد. صادرات گاز ایران به اروپا یکی از اهداف مهم وزارت نفت در دهه گذشته بود؛ اما با توجه به کسری ادامهدار گاز طبیعی و بحران انرژی، و تمایل کم اروپا به خرید گاز ایران، احتمال میرود که گاز ایران تا دو دهه آینده به اروپا نرسد.
یکی از پیامدهای وضعیت فعلی صنعت گاز طبیعی ایران، کاهش فرصتهای صادراتی ایران به اروپا است. با افزایش عرضه گاز از کشورهای آسیای میانه، رقابت در بازار انرژی اروپا شدت خواهد گرفت. همچنین، کارشناسان انرژی پروژه خط لوله ترنس کاسپین که گاز ترکمنستان را به اروپا منتقل میکند، بهعنوان رقیب جدی مسیرهای انتقال گاز ایران در آینده معرفی می کنند.
با افزایش اهمیت ژئوپلیتیکی ترکمنستان و قزاقستان، موقعیت استراتژیک ایران در بازار انرژی تضعیف خواهد شد و ایران مجبور به بازنگری در روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی و اتحادیه اروپا خواهد شد. این تغییرات میتواند سیاستهای دیپلماتیک ایران را تحت فشار قرار دهد و ایران را به سمت جلب توجه به بازارهای جایگزین سوق دهد.
چالشها و فرصتهای ایران در کریدورهای ترانزیتی
ارتقای کریدورهای حملونقل بین اروپا و آسیای میانه میتواند تأثیرات مهمی بر موقعیت اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران داشته باشد. بهویژه، توسعه کریدور میانه که از مسیر قفقاز و دریای خزر عبور میکند، میتواند از اهمیت مسیرهای ترانزیتی ایران بکاهد.
بهبود زیرساختهای حملونقل در کشورهای همسایه، رقابت برای بنادر ایرانی در خلیج فارس و دریای عمان را افزایش داده و بخشی از تجارت بین اروپا و آسیای میانه را به مسیرهای جایگزین سوق دهد. در نتیجه، درآمدهای ترانزیتی ایران ممکن است کاهش یابد، که میتواند پیامدهای اقتصادی قابلتوجهی به دنبال داشته باشد.
با این حال، این تحولات همچنین فرصتهایی را برای ایران فراهم میآورد. مشارکت در پروژههای زیرساختی منطقهای میتواند ایران را قادر سازد تا از مزایای اقتصادی این پروژهها بهرهبرداری کند. علاوه بر این، ایران میتواند موقعیت ترانزیتی خود را با اتصال به کریدورهای جدید حفظ و حتی تقویت کند. این تغییرات همچنین ممکن است فرصتی برای کاهش وابستگی ایران به چین و روسیه فراهم آورد و به ایران این امکان را بدهد که روابط اقتصادی خود را با کشورهای منطقه و اتحادیه اروپا تنوع بخشد.
پیامدهای سرمایهگذاری اتحادیه اروپا در امنیت سایبری و هوش مصنوعی برای ایران
سرمایهگذاری گسترده اتحادیه اروپا در زمینههای هوش مصنوعی و امنیت سایبری بویژه در چارچوب تقویت استراتژی «دروازه جهانی» میتواند پیامدهای مهمی برای ایران داشته باشد. تخصیص ۵۰ میلیارد یورو برای توسعه این فناوریها، فاصله فناوری ایران از کشورهای پیشرفته را افزایش خواهد داد.
این امر میتواند توان رقابتی شرکتهای ایرانی را در بازارهای جهانی کاهش دهد و همکاریهای علمی و فنی ایران را با کشورهای پیشرفته محدود سازد. در کنار این چالشها، ایران با تهدیدات امنیتی بیشتری مواجه خواهد شد، زیرا پیشرفتهای اروپا در زمینه امنیت سایبری میتواند زیرساختهای دیجیتال ایران را در معرض خطر حملات سایبری پیچیده قرار دهد.
فاصله گرفتن ایران از اتحادیه اروپا و تأثیر آن بر موازنه قدرت در آسیای میانه
فاصله گرفتن ایران از اتحادیه اروپا در موضوع هستهای، تأثیرات عمیقی فراتر از حوزه انرژی داشته است. کشورهای آسیای میانه، همچون ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان، که پیشتر تحت نفوذ روسیه بودند، اکنون به سمت همکاری نزدیکتر با اتحادیه اروپا گرایش پیدا کردهاند. سرمایهگذاریهای قابل توجه اروپا در توسعه زیرساختهای حملونقل و راههای مواصلاتی، ارتباط این کشورها با غرب را تقویت کرده و وابستگی آنها به مسیرهای سنتی، از جمله ایران، را کاهش داده است. این تحولات به تنوع روابط اقتصادی آسیای مرکزی منجر شده و فرصتهای جدیدی را برای رشد و تجارت در این منطقه ایجاد کرده است.
این روند نه تنها مختص کشورهای آسیای مرکزی است بلکه تأثیرات آن به سایر کشورها نیز گسترش مییابد. برای مثال، کشورهایی مانند ارمنستان نیز به تدریج به سمت الگوهای مشابهی در تعاملات بینالمللی حرکت میکنند. این تغییرات نه تنها موقعیت ایران را به عنوان یک پل ارتباطی تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه میتواند باعث کاهش اهمیت و وابستگی کشورهای منطقه به روابط سنتی خود با ایران شود.
در این میان، روسیه ممکن است این روند را تهدیدی برای منافع خود در منطقه تلقی کرده و برای حفظ نفوذ خود واکنشهایی نشان دهد. این تحولات ضرورت بازنگری در سیاست خارجی ایران را دوچندان کرده و بر ضرورت حفظ جایگاه منطقهای آن در برابر تغییرات ژئوپلیتیک تأکید میکند.
روابط ایران با روسیه و اتحادیه اروپا
به گفته احمد وخشیته ، جمهوری اسلامی ممکن است این تصور را داشته باشد که تبدیل شدن به کارت روسیه در مذاکرات با آمریکا میتواند برای ایران مفید باشد، چرا که روسیه میتواند در شورای امنیت از منافع جمهوری اسلامی حمایت کند. اما نکته مهم این است که روابط اتحادیه اروپا با روسیه در حال حاضر بسیار خصمانه شده است و این روند ممکن است منجر به اتخاذ سیاستهای تندتر اتحادیه اروپا در قبال ایران، بهویژه در پرونده هستهای، شود. در این صورت، احتمال استفاده اتحادیه اروپا از مکانیسم ماشه و فشارهای بیشتر بر ایران وجود دارد.
این شرایط، در حالی که ممکن است به تهدیدی جدی برای منافع ملی ایران تبدیل شود، با یک ابتکار عمل هوشمندانه میتواند فرصتی برای ایران ایجاد کند. ایران میتواند با اتخاذ یک سیاست موازنه مثبت میان روسیه و اتحادیه اروپا، از رقابتهای موجود بهرهبرداری کرده و همزمان با آمریکا مذاکره کند. این رویکرد میتواند به ایران کمک کند تا از فشارهای بینالمللی بکاهد و قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد.
چالشها و فرصتهای ایران در رقابتهای منطقهای
با توجه به تحولات اخیر در روابط اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی، ایران با چالشهایی مانند رقابت فزاینده با قدرتهای بزرگی همچون اتحادیه اروپا، روسیه و چین و همچنین محدودیتهای ژئوپلیتیکی ناشی از تحریمهای بینالمللی روبهرو است. این شرایط توانایی ایران را برای مشارکت در پروژههای بزرگ منطقهای محدود میکند.
با این حال، ادعا می شود که ایران همچنان از موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود بهرهمند است. ایران به عنوان پل ارتباطی بین آسیای مرکزی و خلیج فارس، و به دلیل پیوندهای فرهنگی و تاریخی دیرینه با کشورهای منطقه، میتواند در حوزههایی مانند انرژی و حملونقل نقش مهمی ایفا کند. در کوتاهمدت، ایران نمیتواند به طور کامل با نفوذ روسیه و چین رقابت کند، اما میتواند با بهبود روابط و همکاریهای اقتصادی و فرهنگی، جایگاه خود را در منطقه تثبیت کند.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
نتیجه گیری
برگزاری نشست اروپا با کشورهای آسیای مرکزی نقطه عطفی در روابط اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی به شمار میآید. این اجلاس فرصتهایی برای بحث در مورد مسائل تجاری، سرمایهگذاری و چالشهای امنیتی فراهم میآورد و میتواند منجر به کاهش وابستگی کشورهای آسیای مرکزی به قدرتهای سنتی همچون روسیه و چین شود. این تغییرات ممکن است تأثیرات عمدهای بر ساختار اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه داشته باشد.
در این میان، ایران باید سیاستهای هوشمندانهای اتخاذ کند که شامل توسعه زیرساختهای داخلی، تنوعبخشی به شرکای تجاری و تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای منطقه باشد. این اقدامات میتواند به ایران کمک کند تا در برابر این تغییرات بزرگ منطقهای جایگاه خود را حفظ کند و به طور مؤثر در تحولات آینده نقشآفرینی نماید. در غیر این صورت تهران باید شاهد از دست رفتن فرصتها در آسیای مرکزی باشد
نگاهی به سیاست های فعلی جمهوری اسلامی احتمال وقوع چنین فرضیه ای را کاهش می دهد. چیدن همه تخم مرغ ها در یک سبد آن هم در شرایطی که نظم بین الملل در حال تغییرات عمده ای است، گزینه عاقلانه ای به نظر نمی رسد.